غلامعلی دهقان در گفتوگو با «آرمان ملی»:
ملی شدن صنعت نفت مطالبه بحق مردم ایران بود
آرمان ملی- احسان انصاری: روز 29 اسفند سالگرد ملی شدن صنعت نفت است که برای مردم ایران از نظر تاریخی روزی با اهمیت است. قرارداد دارسی در دوره قاجار و تحت تأثیر نیاز مالی مظفرالدین شاه برای تهیه خرج سفرهای فرنگستان و ناآگاهی او و اطرافیانش نسبت به ارزش نفت در دنیای آن روز سهم اندکی برای ایران (۱۶ درصد از سود ناخالص معادل ۱۱ درصد از سود خالص) در نظر گرفته بود.

از ۱۳۰۷–۱۳۱۲ رضاشاه توسط تیمورتاش برای افزایش سهم ایران هفت بار با انگلیسیها مذاکره کرد و راه بهجایی نبرد تا در نهایت با لغو یکجانبه آن تحت شرایط بحرانی ایران آن روز و قدرت اقتصادی و نظامی انگلیس قرارداد ۱۹۳۳ بسته شد که اندکی بهتر بود ولی با یک قرارداد منصفانه فاصله زیادی داشت. پس از جنگ دوم جهانی و فضای آزادی نسبی دوران شاه جدید بحثهای مربوط به نفت دوباره در بین روشنفکران و نمایندگان مجلس شروع شد. در دوازدهم آذر ۱۳۲۳ مجلس به طرح مصدق رأی داد که اعطای امتیاز نفت به هر دولت یا شرکت خارجی را ممنوع میکرد، نمایندهای به نام رحیمیان در خلال نطق خود و در مخالفت با رأی اعتماد به دولت سهامالسلطان بیات پیشنهاد داد تا امتیاز نفت کلا لغو شود و موفق شد پانزده امضا جمع کرده و آن را در دستور کار مجلس بگذارد. «آرمان ملی» به مناسبت سالگرد این روز تاریخی و برای بررسی اتفاقاتی که منجر به ملی شدن صنعت نفت و پیامدهای آن شد با غلامعلی دهقان مدرس تاریخ گفتوگو کرده که در ادامه ماحصل این گفتوگو را میخوانید.
*پیدایش نفت در ایران و استفاده وسیع و صنعتی از آن از چه زمانی شروع شد؟
هیات باستان شناسی فرانسوی به مدیریت ژاک دومرگان فرانسوی در دوره مظفرالدین شاه قاجار حدودا ۱۲۵ سال پیش پس از حفاریهایی که در ایران داشتند گزارشهایی را در مجله معادن پاریس منتشر کردند و احتمال وجود نفت در منطقه چاهسرخ در شمال غرب ایران هم مرز با ترکیه فعلی را مطرح کردند. در آن زمان هنوز امپراتوری عثمانی وجود داشت و تقریبا ۲۰ سال یعد فرو پاشید. کتابچیخان ارمنی مسئول وقت گمرکات ایران این گزارش را دید. وی به دوستان انگلیسی خود این موضوع را اطلاع داد و از آنها خواست سرمایهگذاری برای اکتشاف و استخراج به او معرفی کنند. سرانجام ویلیام ناکس دارسی به وی معرفی شد. او در شرق آسیا در محدوده کشور فعلی برمه برای رسیدن به نفت سرمایهگذاری کرده بود. دارسی پذیرفت در ایران هم سرمایهگذاری کند. هیاتی فنی که او فرستاد به این نتیجه رسید در چاه سرخ به نفت نخواهند رسید. پس از چاه سرخ منطقه دره خرسون در اطراف مسجد سلیمان مورد توجه قرار گرفت و گروه فنی به این نتیجه رسیدند در اینجا میتوان به نفت رسید. تشخیص آنها درست بود و در پنجم خرداد ۱۲۸۷ چاههای نفت منطقه مسجد سلیمان فوران کرد.
*قرار داد منعقده بین دارسی و دولت وقت ایران چند ساله بود و چه منافعی برای ایران در نظر گرفته شده بود؟
قرارداد معروف به دارسی در سال ۱۲۸۰ منعقد شد و مدت اعتبار آن ۶۰ سال بود. سهم ایران فقط ۱۶ درصد از سود سالانه بود. در دوره پهلوی اول پس از گذشت ۳۲ سال از انعقاد قرار دارسی رضاشاه بنای ناسازگاری با شرکت انگلیسی گذاشت و کمی هم رابطه ایران و انگلیس دچار تلاطم شد. حتی پس از انداختن پرونده نفت شرکت در آتش توسط رضاشاه کشتیهای جنگی انگلیس به آبادان نزدیک شدند. سرانجام با توجه به ضعف فنی ایرانیان در آن زمان پهلوی اول ترجیح داد عقب نشینی و دوباره با انگلیسیها گفتوگو کند. سرانجام در قرارداد جدید سهم درآمد ایران از ۱۶ درصد به ۲۰ درصد رسید. نکته قابل توجه اینکه قراردادی که ۲۸ سال از عمر آن مانده بود بار دیگر ۶۰ ساله منعقد شد.
*نطق مصدق در مجلس چهاردهم و طرح سیاست موازنه منفی چه تأثیری در این روند داشت؟
پس از شروع جنگ جهانی دوم و خروج پهلوی اول از ایران و با شکلگیری مجلس چهاردهم مصدق که در دوره رضاشاه مطرود و در حاشیه بود دوباره به مجلس شورای ملی راه یافت. در آن زمان تعدادی نماینده با گرایش چپ و دلبسته به اتحاد جماهیر شوروی سابق هم به مجلس راه یافته بودند. علاوه بر این روزنامههای چپی هم کم نبودند و شمال کشور هم همچنان در تصرف روسها بود. جماعت روسوفیل تبلیغ میکردند حالا که مدتهاست نفت جنوب در اختیار انگلیس است، نفت شمال هم باید در اختیار شوروی باشد. به قول معروف خواهان موازنه مثبت بودند. در این شرایط مصدق در مجلس مطرح کرد که نباید در دوران جنگ امتیازی به دول خارجی داده شود. در حقیقت مصدق تز موازنه منفی را طرح کرد و حتی مقرر شد در دوره پس از جنگ نسبت به نفت جنوب هم تصمیمات جدید گرفته شود. با توجه به اینکه در نیمه دوم سال ۱۳۲۴ فرقه پیشهوری در آذربایجان اعلام خودمختاری کرده بود و همچنین در کردستان هم این موضوع در حال تحقق بود انتخابات مجلس پانزدهم برگزار نشد.
*فرقه پیشهوری در آن مقطع زمانی چه نقش تاریخی داشت؟
پیشهوری که اعتبار نامهاش در مجلس چهاردهم رد شده بود با دیدن وضعیت سیاسی و اقتصادی و فرهنگی کشور که به شدت تحت تاثیر اشغالگری بیگانگان بود موضوع خودمختاری آذربایجان را که دست کمی از استقلال نداشت پیگیری کرد و برای مدتی هم موفق شد. البته کاملا مشخص بود پیشهوری پشت پرده با روسها به قول اهل سیاست بسته است و در راستای منافع آنان اقدام میکرد. پس از غائله پیشهوری ملامحمد نامی هم در کردستان خودمختاری را مطرح کرد و به دنبال آن شورش قشقاییها در فارس به وجود آمد. شاه کمسن و سال که به قول معروف کم آورده بود از سیاستمدار با تحربهای مثل قوامالسلطنه دوباره خواست نخست وزیر شود و قضیه آذربایجان را حل و فصل کند. قوام در سفری که بهمن ۱۳۲۴ به مسکو داشت به روسها پیشنهاد کرد نفت شمال را به آنها خواهد داد، منوط به اینکه مجلس آینده آن را تصویب کند. البته وی قول داده بود تمامی تلاش خود را به کار بگیرد. قوام قبول کرد درکابینهاش از وزرای تودهای هم استفاده کند و البته تمام این شرایط زمانی محقق میشود که روسها حمایت خود را از پیشهوری بردارند. ضمن اینکه نباید از تهدیدات آمریکا نسبت به روسها هم غافل بود. در هر صورت در ۲۱ آذر سال ۱۳۲۵ آذربایجان دوباره به مام وطن برگشت و قوای پیشهوری از آن منطقه فرار کردند. پس از آرامش نسبی در کشور انتخابات مجلس پانزدهم هم برگزارشد. اکثریت این مجلس با حزب دموکرات قوام بود.
اقلیت تاثیرگذار با رهبری مصدق موفق شدند اول در ۱۷ اسفند ۲۹ در کمیسیون نفت، صنعت نفت ایران را ملی اعلام کنند و سپس مصوبه در ۲۳ اسفند مورد تایید اکثریت مجلس قرار گرفت
*با تشکیل مجلس پانزدهم قانون مصوب مجلس قبلی مربوط به نفت جنوب به کجا انجامید؟
با تشکیل مجلس جدید پس از مدتی دوباره قضیه نفت مطرح شد. اول تکلیف نفت شمال مشخص شد و مجلس با اکثریت قاطع مخالفت خود مبنی بر واگذاری نفت شمال به شوروی را اعلام نمود. این در حالی بود که شوروی انتظار داشت قرارداد معروف به قرارداد شفاهی قوام- سادچیکف در مجلس شورای ملی تصویب شود. معلوم شد قوام کلاه گشادی سر روسها گذاشته بود. پس از چندی مقرر شد موضوع نفت جنوب پیگیری شود. انگلیسیها که میدانستند اوضاع بر وفق مراد آنها نیست با پیشدستی تلاش کردند با طرح قرارداد معروف به گس- گلشائیان اوضاع را مدیریت و با اضافه کردن چند درصدی به درآمد ایران مثل قراردادی الحاقی در زمان پهلوی اول قضیه را جمع و جور کنند، اما اوضاع آنگونه که آنها میخواستند پیش نرفت. درست است که مصدق در مجلس پانزدهم نبود اما حسین مکی و مظفر بقایی و حائریزاده که اقلیت مجلس بودند، چنان روند قراداد گس- گلشائیان را پیش بردند که عمر مجلس پانزدهم به پایان رسید تا آنچه انگلیسیها میخواستند انجام نشود. لازم به ذکر است گس نماینده کمپانی انگلیسی بود و گلشائیان وزیر دارایی وقت کابینه.
*رویکرد مجلس شانزدهم در این زمینه چگونه بود؟
انتخابات مجلس شانزدهم در نیمه دوم سال ۱۳۲۸ برگزار شد. ولی در کمال تعجب هیچ کدام از رجال سیاسی ملی آن زمان رای نداشتند. بهخصوص مصدق. معلوم شد تقلب گستردهای صورت گرفته است. پیرو این موضوع تعدادی از رجال سیاسی کشور در کاخ مرمر بست نشستند و به این ترتیب جبهه ملی ایران شکل گرفت. از سوی دیگر با ترور عبدالحسین هژیر نخست وزیر وقت توسط فداییان اسلام دربار دستور به برگزاری دوباره انتخابات مجلس داد،اما این بار علاوه بر دکتر مصدق تعداد دیگری از رجال سیاسی ملی و مذهبی و مستقل هم وارد مجلس شدند. مخالفین ملی شدن نفت ایران تلاش کردند با آوردن یک نظامی به عنوان نخست وزیر مثل رزمآرا قضیه نفت را به شکلی حل و فصل کنند، اما رزمآرا هم سرنوشتی بهتر از هژیر نداشت و وی در ۱۶ اسفند ۱۳۲۹ توسط خلیل طهماسبی در مسجد بازار ترور شد. هرچند درباره عوامل ترور وی دیدگاه واحدی وجود ندارد، اما این ترور جو ملی شدن نفت ایران را سنگین و فردای آن روز کمیسیون نفت مجلس شانزدهم صنعت نفت ایران را ملی و خواهان خلع ید انگلیس از نفت ایران گردید. آن اقلیت تاثیرگذار با رهبری مصدق موفق شدند اول در ۱۷ اسفند ۱۳۲۹ در کمیسیون نفت، صنعت نفت ایران را ملی اعلام کنند و سپس این مصوبه در ۲۳ اسفند مورد تایید اکثریت مجلس شورای ملی دوره شانزدهم قرار گرفت و سرانجام در ۲۹ اسفند مورد تایید مجلس سنا. درست است که حوادث پس از ملی شدن نفت ایران و خلع ید انگلیس به نتایج مطلوب نرسید و با کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ دوباره پای کمپانیهای نفتی از نوع آمریکایی آن هم به ایران بازشد اما نهضت ملی شدن نفت نشان داد حرکت ایرانیان به سمت استقلال، آزادی و رهایی از قدرتهای بیگانه شروع شده است. حرکتی که ۲۵ سال بعد در ۲۲ بههمن ۵۷ خود رانشان داد. واقعیت این است ایرانیان حق داشتند بر ملی شدن نفت خود اصرار داشته باشند. فقط در سال ۲۹ یعنی همان سالی که در پایانش نفت ملی شد، درآمد کمپانی انگلیسی بالغ بر ۱۰۰ میلیون لیره استرلینگ بود و مالیات دریافتی دولت انگلیس از کمپانی ۵۰ میلیون لیره و اما دریافتی ایران ۱۶ میلیون لیره بود.
*چه علل و عواملی سبب شد تا حرکت ملی شدن نفت از ۸ اردیبهشت ۱۳۳۰ که مصدق نحست وزیر شد تا ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ یعنی به مدت ۲۸ ماه نتواند به اهداف خود برسد؟
البته باید در فرصت مناسب به این مقطع از تاریخ پرداخت. اما به طور کلی اتفاقاتی در داخل افتاد که نباید میافتاد و به نحوی آن انسجام اولیه از دست رفت و از سوی دیگر رویدادهایی هم در خارج از کشور به وقوع پیوست. در داخل پس از قضیه ۳۰ تیر ۳۱ که با همگرایی تمام نیروهای سیاسی دوباره مصدق به قدرت برگشت و قوام استعفا داد، به تدریج میان مصدق و آیتا... کاشانی کدورتهایی ایجاد شد و انسجام جبهه حامیان مصدق گسسته شد. از سوی دیگر در خارج از کشور در نیمه دوم سال ۳۱ نخست جمهوریخواهان در آمریکا به قدرت رسیدند و ترومن دموکرات جای خود را به آیزنهاور جمهوریخواه داد. چرچیل هم نخست وزیر انگلیس شد. یعنی حزب کارگر رفت و حزب محافظهکار که به جمهوریخواهان آمریکا نزدیک است به قدرت رسید. میتوان گفت واگرایی نیروهای سیاسی در داخل و همگرایی انگلیس و آمریکا در براندازی مصدق، از عوامل اصلی رخداد ۲۸ مرداد ۳۲ بوده است.
ارسال نظر