سیدجلال ساداتیان در گفتوگو با «آرمان ملی»:
مذاکره در مسیر منافع ملی معنا دارد
آرمان ملی- احسان اسقایی: دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، سرانجام نامهای را از طریق امارات به تهران ارسال کرده است. این اقدام در حالی صورت گرفته که پیش از آن، رهبر انقلاب و رئیسجمهور صراحتاً اعلام کرده بودند که مذاکره تحت فشار را نخواهند پذیرفت.

این موضعگیری نشان داد که ایران بر سر توان نظامی، سیاستهای منطقهای و حق توسعه فناوری هستهای خود ایستاده و تنها در چارچوب لغو تحریمها حاضر به مذاکره خواهد بود. ایران طی ماههای اخیر تلاش کرده مسیرهای جدیدی برای کاهش اثر تحریمها و احیای مذاکرات پیدا کند که یکی از مهمترین آنها، تعامل گستردهتر با چین و روسیه است. این همکاریها میتواند جبههای جدید در برابر فشارهای آمریکا و اروپا ایجاد کند و ایران را از انزوای اقتصادی نجات دهد. از سوی دیگر، اروپا نیز با فشارهای فزایندهای از سوی آمریکا روبهروست و برخی از کشورهای اروپایی مایل به ادامه تعامل با ایران هستند، اما واشنگتن آنها را تهدید به اعمال تحریمهای ثانویه کرده است. این وضعیت نشان میدهد که سیاست غرب در قبال ایران همچنان بر پایه چماق و هویج است؛ از یکسو تهدیدهای اقتصادی و نظامی و از سوی دیگر پیشنهادهای مذاکره. اما سؤال اصلی این است که آیا این راهبرد در برابر ایران نتیجهبخش خواهد بود؟ «آرمان ملی» در این خصوص با سیدجلال ساداتیان، سفیر پیشین ایران در لندن، گفتوگو کرده که در ادامه میخوانید.
* ترامپ سیاستی دوگانه در قبال ایران در پیش گرفته است. از یکسو تهدیدهای نظامی و تحریمهای گسترده را افزایش داده و از سوی دیگر، به دنبال مذاکره است. این راهبرد تا چه اندازه قابل دوام است؟
سیاست اصلی ترامپ بر اساس فشار حداکثری است. او از ابتدا معتقد بود که اگر فشارهای اقتصادی شدیدی بر ایران اعمال کند، تهران به زانو درخواهد آمد و مجبور خواهد شد که پای میز مذاکرهای که آمریکا تعیین میکند، بنشیند. در این مسیر، ترامپ به کمک کشورهای همپیمانش در منطقه، مانند عربستان سعودی و اسرائیل، تلاش کرده که حلقه محاصره اقتصادی را تنگتر کند، اما مسألهای که آمریکا نادیده گرفته، این است که ایران کشوری است که تجربه مقاومت در برابر تحریمها را دارد و سیاستهای داخلیاش را بهگونهای تنظیم کرده که بتواند فشارهای خارجی را تحمل کند.
* اما برخی تحلیلگران معتقدند که ایران در شرایط سخت اقتصادی قرار دارد و ممکن است مجبور به مذاکره شود. نظر شما چیست؟
هیچکس منکر فشارهای اقتصادی بر ایران نیست. تحریمها بیتأثیر نبودهاند و مشکلات اقتصادی را دوچندان کردهاند، اما اینکه این مشکلات باعث شود ایران از مواضع خود عقبنشینی کند، به این سادگی نیست. مقامات ایرانی بارها اعلام کردهاند که مذاکره زمانی معنا دارد که آمریکا حسن نیت خود را نشان دهد، نه اینکه همزمان با پیشنهاد مذاکره، تحریمهای جدیدی اعمال کند.
* اروپا در قبال ایران موضعی میانه اتخاذ کرده است. آیا اروپا واقعاً میتواند نقشی مؤثر در کاهش تنشها ایفا کند؟
اروپا بهطور کلی به دنبال حفظ توافق هستهای است، اما در عمل، وابستگی اقتصادی آنها به آمریکا باعث شده که نتوانند آنطور که باید، استقلال عمل داشته باشند. کشورهای اروپایی تلاش کردند با ایجاد سازوکار مالی اینستکس، امکان تجارت با ایران را بدون وابستگی به دلار فراهم کنند، اما این سازوکار در عمل موفق نبود. اروپاییها در تعهداتشان ناکام ماندند و دلیل اصلی این ناکامی، تهدیدهای آمریکا علیه شرکتهای اروپایی بود.
* برخی تحلیلگران معتقدند که اگر مذاکرات ایران و اروپا به نتیجه برسد، ممکن است سیاستهای آمریکا نیز تغییر کند. آیا چنین چیزی محتمل است؟
به نظر من این احتمال وجود دارد، اما به میزان زیادی به تحولات داخلی آمریکا و شرایط سیاست خارجی این کشور بستگی دارد. اگر اروپا بتواند ایران را قانع کند که همچنان به تعهدات برجامی پایبند بماند، ممکن است راهی برای کاهش تنشها باز شود، اما این مسأله کاملاً به موضع ایران نیز بستگی دارد. اگر ایران احساس کند که از این توافق سودی نمیبرد، دلیلی ندارد که به آن پایبند بماند.
* ایران در ماههای اخیر روابط خود را با چین و روسیه گسترش داده است. آیا این دو کشور میتوانند جایگزین مناسبی برای غرب باشند؟
روسیه و چین هر دو روابط گستردهای با ایران دارند و به نوعی به دنبال حفظ تعادل در منطقه هستند. چین به عنوان یک قدرت اقتصادی جهانی، نیاز به انرژی دارد و ایران یکی از تأمینکنندگان مهم نفت و گاز چین است. از سوی دیگر، روسیه نیز در مسائل منطقهای مانند سوریه و قفقاز، با ایران همکاریهایی دارد، اما اینکه این دو کشور بتوانند به طور کامل جایگزین غرب شوند، جای بحث دارد و باید زمینهها و امکانات چنین تحولی را مورد سنجش دقیق قرار داد.
آمریکا از افزایش نفوذ چین در منطقه نگران است. چین از طریق پروژه «یککمربند، یکراه» در حال گسترش نفوذ اقتصادی خود است و این مسأله برای واشنگتن یک تهدید جدی محسوب میشود
* برخی کارشناسان معتقدند که نزدیکی ایران به چین و روسیه، آمریکا را نگران کرده و باعث شده که واشنگتن در سیاستهای خود تجدیدنظر کند. آیا شما با این تحلیل موافقید؟
بله، تا حدودی. آمریکا از افزایش نفوذ چین در منطقه نگران است. چین از طریق پروژه «یککمربند، یکراه» در حال گسترش نفوذ اقتصادی خود است و این مسئله برای واشنگتن یک تهدید جدی محسوب میشود. از سوی دیگر، روسیه نیز به دنبال احیای نقش خود به عنوان یک قدرت جهانی است. نزدیکی ایران به چین و روسیه میتواند موازنه قدرت را در منطقه تغییر دهد. به همین دلیل، آمریکا سعی دارد با اعمال فشار بیشتر، ایران را از این مسیر بازدارد.
* با توجه به شرایط فعلی، آیا مذاکره با آمریکا ممکن است؟
مذاکره زمانی ممکن است که طرفین احساس کنند که از طریق گفتوگو به منافع خود خواهند رسید. ایران در حال حاضر تحت فشار اقتصادی قرار دارد، اما حاضر نیست تحت این شرایط مذاکره کند. آمریکا با همه ادعاها و جنجالهای رسانهای هنوز نشان نداده که در عالم واقعیت حاضر است امتیاز قابل توجهی به ایران بدهد. بنابراین، در شرایط فعلی، احتمال مذاکره بسیار کم است.
* اگر ترامپ در انتخابات آتی شکست بخورد، آیا ممکن است شرایط تغییر کند؟
این بستگی به رئیسجمهور بعدی آمریکا دارد. اگر دموکراتها به قدرت برسند، احتمالاً سیاست نرمتری در قبال ایران اتخاذ خواهند کرد، اما این به معنای بازگشت به تعهداتی شبیه آنچه که در برجام شکل گرفت نخواهد بود. آنها هم ممکن است با پیش کشیدن مسائل و موضوعات غیر هستهای، دنبال یک توافق جدید باشند. توافقی که شامل مسائل منطقهای و موشکی نیز باشد، اما اینکه ایران چنین توافقی را بپذیرد، محل تردید است. در مجموع، به نظر میرسد که سیاست چماق و هویج آمریکا همچنان ادامه خواهد داشت. ایران نشان داده که تحت فشار، حاضر به مذاکره نیست و تنها زمانی گفتوگو را میپذیرد که احساس کند شرایط برابر است. اروپا به دنبال حفظ برجام است، اما توانایی کافی برای مقابله با تحریمهای آمریکا را ندارد. روسیه و چین نیز در حال گسترش روابط خود با ایران هستند، اما این به معنای قطع کامل ارتباط ایران با غرب نیست. آینده این تنشها تا حد زیادی به تحولات سیاسی در آمریکا و تصمیمات ایران در قبال برجام بستگی دارد.
ارسال نظر