حشمتا... فلاحتپیشه در گفتوگو با «آرمان ملی»:
برجام فدای منافع واسطهها شد
آرمان ملی- حمید شجاعی: طی چند وقت گذشته اخبار پیرامون نامه ترامپ به مقام معظم رهبری در باب مذاکره ایران و آمریکا به خبر اصلی رسانهها تبدیل شده بود.

نامهای که در وجود آن شک و شبههای ایجاد شد آن هم زمانی که سیدعباس عراقچی گفت «ما هنوز چیزی از طرف آمریکاییها دریافت نکردیم»، در حالی که ترامپ بخشی از مضمون نامه خود را نیز فاش کرد که از رهبر ایران خواستم با آمریکا مذاکره کند، اما سخنرانی عصر شنبه مقام رهبری مبنی بر عدم مذاکره با آمریکا و طرح این مساله که: «بعضی دولتها و شخصیتهای قلدر خارجی اصرار به مذاکره میکنند در حالی که هدف آنها از مذاکره حل مسائل نیست بلکه از مذاکره به دنبال تحکّم و تحمیل مسائل مورد نظرشان هستند»، نشان داد که در شرایط حاضر و تا زمانی که دولتمردان آمریکایی بخواهند از موضع بالا و تحکم با ایران برخورد کنند و به اصطلاح خواستار مذاکره دستوری با مولفههای خاص خودشان باشند، ایران تن به چنین مذاکرهای نخواهد داد. هرچند که البته انتظار هم میرفت که مقام رهبری چنین مواضعی اتخاذ کنند، اما با این موضعگیری که بسیار منطقی در باب مذاکره در خصوص آمریکا و اروپاییها صحبت کردند، دو دسته غافلگیر شدند. نخست اسرائیلیها که انتظار سخنانی جنگطلبانه از سوی رهبر انقلاب داشتند که بر پایه آن بهانه جنگ با ایران را پیدا کنند و دسته دیگر نیز تندروهای داخلی که آنها نیز بیمیل به شرایط تنشآلود و افزایش تنشها نیستند، اما با موضع بجای رهبر انقلاب تیر هر دو این دستهها به سنگ خورد. حال در این میان چند پرسش مطرح میشود. نخست اینکه پس از سخنان مطرح شده رهبر انقلاب آمریکاییها چه موضعی اتخاذ خواهند کرد؟ دوم، رویکرد اروپاییها چه خواهد بود و آیا به سمت آمریکا میروند؟ در نهایت نیز چین و روسیه که آنها نیز طی روزهای اخیر بیمیل به مذاکره نبودهاند چه واکنشی خواهند داشت؟ در همین راستا برای بررسی تحولات بینالمللی به ویژه تحولات میان تهران و واشنگتن، سخنان اخیر مقام رهبری و پاسخ به آمریکاییها و همچنین موضع سایر طرفهای برجام «آرمان ملی» با حشمتا... فلاحتپیشه رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس دهم و تحلیلگر مسائل بینالملل به گفتوگو پرداخته است که میخوانید.
* با توجه به اینکه طی روزهای گذشته مساله ارسال نامه از سوی ترامپ برای رهبر انقلاب و اینکه اساسا وزیر امور خارجه اذعان داشته که هیچ نامهای از سوی آمریکاییها دریافت نکردهایم تحولات پیرامون این مساله و تهران و واشنگتن را چگونه ارزیابی میکنید؟
من معتقدم که به هر حال چه نامهای در کار باشد چه نباشد آقای ترامپ سعی کرد که با روش خودش به اصطلاح به ایران پیام بدهد و چون یک بار در زمان نخست وزیر فقید ژاپن آقای آبه شینزو به ایران پیام ارسال کرد و ایران آن پیام را دریافت نکرد. الان نامهای که ترامپ داده بیشتر از اینکه یک نامه مهر و موم شده باشد، شبیه یک نامه سرگشاده بوده است. یعنی در واقع ترامپ یک کلیاتی را مطرح کرد که این کلیات را قبلا به اصطلاح در سلسله مصاحبههای قبلی هم گفته بود و یا حتی بعضی از مقاماتش نیز مطرح کرده بودند. لذا به همین دلیل پیش از اینکه ما از نامه صحبت کنیم باید از پیام صحبت کنیم، پیامی که ترامپ سعی کرد به هر حال به ایرانیها برساند. در طرف مقابل ما دیدم به هر حال عملاً آقای ترامپ وقتی که اعلام کرد به رهبر ایران نامه نوشته، معنایش این بود که عملاً موضوع ایران و آمریکا را موضوعی در سطح رهبری ایران میداند و عملاً روی سخن خودش را با رهبر ایران قرار داده، نه رئیسجمهور ایران. از طرف دیگر موضوع سومی که میخواهم بگویم پاسخ ایران است. به هر حال پاسخی که مقام رهبری دادند به اصطلاح رد دیپلماتیک پیام ترامپ بود. به هر حال در گذشته وقتی که آمریکاییها نامه ارسال میکردند، معمولا طرف ایرانی از طریق سخنرانیها پاسخ میداد و بعضا سخنرانی تندی هم صورت میگرفت. دو گروه منتظر بودند که مقام رهبری پاسخ غیر متعارفی به ترامپ بدهد. یکی صهیونیستها که به نظر من اسرائیل خیلی عجله دارد که جنگی با ایران صورت بگیرد یا حداقل اقدامات یا حملات نقطهزنی علیه ایران صورت بگیرد و در سمت دیگر گروه افراطیون و تندروهای داخل کشور بودهاند که به هر حال هرگونه مذاکره را رد میکنند و بیشتر از افزایش تنشها و شکلگیری شرایط جنگی میان ایران و اسرائیل استقبال میکنند. به همین دلیل اینها منتظر بودند که مقام رهبری با جملاتی همچون مقابله به مثل با سربازان آمریکایی، حمله به پایگاههای آمریکایی و یا حتی دوباره طرح مجدد حمله به تلآویو یا حیفا پاسخ بدهد. ولی و معتقدم رهبر انقلاب به صورت دیپلماتیک با مساله برخورد کردند. یعنی اعلام کردند که طرف مقابل دنبال حل مساله نیست. دوم اینکه به دنبال گسترش مسائل فراتر رفتن از موضوع هستهای است و دیگر اینکه به هر حال موضع قلدرمآبانهای است. لذا نتیجهای که از این رد و بدل شدن پیامهای سرگشاده دو طرف میگیریم، این است که با وجود همه اینها طرفین سعی دارند باب مذاکره را همچنان باز نگه دارند. باب تحرکات دیپلماتیک باز باشد و شاید با توجه به نوع اخلاق سیاسی و رفتار شناسی آقای ترامپ، طرف ایرانی منتظر است که پیام دوم ترامپ بیاید. یعنی ترامپ معمولاً پیام اولش حاوی یک بلوف سیاسی کلی است ولی ممکن است در پیامهای بعدی عملاً طرح قابل مذاکرهای را مطرح کند. من معتقدم اتفاقاً حتی طرف ایرانی هم به گونهای عمل کرد که اختلاف ایدئولوژیک نشود و وقتی که یک اختلاف ایدئولوژیک نشود، یعنی امکان پیدا کردن راه میانه وجود دارد و با توجه به مجموع شرایط، هنوز امکانی برای استفاده از دیپلماسی وجود دارد. البته بسته به این است که این بار دیگر ترامپ پیام سرگشاده ندهد و به هر حال دیپلماتهای دو طرف بتوانند مواضعی را مطرح کنند.
* با توجه به آنچه گفته شد یعنی احتمال مذاکره بین تهران و واشنگتن را میدهید؟
از لحاظ شکلی هم یک چیز مهم است و آن اینکه مشخص شده که ترامپ واسطه نمیپذیرد. یعنی ترامپ دنبال گفتوگوی مستقیم با ایران است. دیدیم که آمریکاییها خیلی زود به پیشنهاد میانجیگری روسیه موضع منفی نشان دادند و دنبال مذاکرات مستقیم هستند و اختلافات ایران و آمریکا فقط در شرایطی از حالت بحران خارج میشود که دو طرف تابوشکنی کنند. اگر تابوشکنی صورت بگیرد امکان خروج از بحران شگلگرفته وجود دارد و این کار باید صورت بگیرد، چون متاسفانه احتمال اینکه تابوها، ماجرا را به درگیری و جنگ بکشانند وجود دارد.
* با توجه به اینکه آقای ترامپ اصلا تمایلی به میانجی ندارد، میبینیم چه از طرف کشورهای منطقهای مثل عمان یا چه خود روسها یا اروپاییها این مساله مطرح میشود که ما میتوانیم به نوعی بین تهران و واشنگتن میانجیگری کنیم و طرفین را به میز مذاکره بکشانیم. این تلاشها برای میانجیگری را چگونه میبینید؟
تجربه نشان داده که بازیگرانی مثل قطر، عمان، ژاپن و حتی عراق بازیگرانی هستند که هدفشان از میانجیگری جلوگیری از بحران و به اصطلاح کاهش تنشها است و لذا کار کردن با این کشورها در راستای منافع ملی ایران هم ارزیابی میشود. ولی بازیگران دیگری مثل روسیه و اتحادیه اروپایی هستند که هدفشان از میانجیگری به اصطلاح ایجاد یک حوزه منافع برای خودشان است و دیدیم آنها منافع برجامی برای خود درست کردند و آخر هم برجام فدای منافع واسطهها شد.
طرفین سعی دارند باب مذاکره و تحرکات دیپلماتیک را باز نگه دارند. شاید با توجه به نوع اخلاق سیاسی و رفتار شناسی آقای ترامپ، طرف ایرانی منتظر است که پیام دوم ترامپ بیاید
* پس از سخنان مقام رهبری و رد مذاکره با آمریکا تصور میکنید واکنش ایالات متحده چه خواهد بود و با وجود شکست سیاست فشار حداکثری باز هم به سمت این رویکرد برای تحت فشار گذاشتن ایران حرکت میکنند؟
آمریکاییها فشار حداکثری را ادامه میدهند و سعی میکنند که فشار حداکثری را بروزرسانی کنند ولی سعی دارند که سطح تنش را کنترل کرده و در رفتن به سوی درگیری و جنگ عجله ندارند. چون حتی پاسخ نه ایران هم یک پاسخ دیپلماتیک بوده است. آمریکا فشار حداکثری را شکل میدهد ولی در این حد در واقع با واسطهها و میانجیها مخالف است که حتی حاضر است ایران را بدون مکانیزم ماشه پای میز مذاکره بکشاند. یعنی به عبارتی ترامپ علاقه دارد که مذاکره بین ایران و آمریکا به صورت دوجانبه صورت بگیرد. اگر در این زمینه شکست بخورد، در آن موقع ممکن است که به سمت مکانیزم ماشه حرکت کنند. ولی گام اول این است که سعی میکنند مذاکرات دوجانبه را با حفظ شرایط فشار حداکثری شروع کنند.
* بسیار مطرح شده که گرچه ایران به صورت مستقیم با آمریکا مذاکره نخواهد کرد، اما مذاکرات با طرفین اروپایی ادامه دارد، اساسا با توجه به تجربههای گذشته اروپا جدای از آمریکا میتواند برای ایران آورده و نفعی داشته باشد؟
تجربه اینستکس نشان داد که اروپاییها حتی نمیتوانند در انجام کاری در این سطح کوچک استقلال رای داشته باشند. در واقع ساختار اروپا اینگونه است که اروپاییها بدون آمریکا اگر بخواهند اقدام منفی علیه ایران صورت بدهند، میتوانند سیاست فشار حداکثری را سنگینتر کنند. ولی اگر بخواهند بدون آمریکا به ایران کمک کنند، به نظر من توانش را ندارند. تجربه گذشته نشان داد که در زمان برجام آنها نتوانستند سازوکار اینستکس را حفظ کنند.
* رویهای که اشاره کردید باعث نمیشود رویکرد نگاه به شرق از سوی ایران بیشتر تقویت شود و ایران تمایل بیشتری به تعامل با چین و روسیه نشان دهد؟
در شرایط کنونی حرکت به سمت چین و روسیه آنقدرها که انتظار میرفت کمک موثری به منافع ملی ایران نکرده و نتوانسته حتی گره کوچکی از مشکلات اقتصادی کشور را باز کند. بسیاری از تحلیلگران نگاه مثبتی به این مهم ندارند و آن را مقرون به فایده نمیدانند. کاملا روشن است که میبینیم روسیه و چین تلاش میکنند مشکلات خودشان را با آمریکا حل کنند و طبیعی است اگر حاضر نباشند به خاطر یک کشور دیگر، به منافعشان خدشه وارد شود. تعداد تحلیلگرانی که معتقدند نگاه این کشورها به کشورهای دیگر در نهایت شبیه نگاهی است که به یک کارت بازی دارند، نه بیشتر. اغلب این کشورها نشان دادهاند که حاضر نیستند بهخاطر ما سطح مشکلات خودشان را بالا ببرند. نگاه به این کشورها باید با نهایت باریکبینی و توجه باشد و نمیتوان به آسانی از آنها انتظار داشت که کاری انجام دهند. در اینکه آیا نگاه به این کشورها شکست خورده است یا نه، میتوان بحث کرد اما تجربه به خوبی ماهیت این نوع ارتباطات را نشان میدهد. من معتقدم که جمهوری اسلامی ایران حتی اگر سیاست چالش با غرب در نهایت منجر به مذاکره دوجانبه شود، بهتر از این است که منافع ایران قربانی واسطهها شود.
ارسال نظر