«آرمان ملی» از بحران گاز برای بزرگترین دارنده منابع گازی جهان گزارش میدهد
بحران گاز فرصتی طلایی یا تهدیدی استراتژیک؟
آرمان ملی: چالشها و ناترازیهای جدی برای تأمین گاز داخلی کشور، باعث شده تا رایزنیها برای رفع این مشکل به هر شکل افزایش یابد.
رایزنی با ترکمنستان جهت تمدید قرارداد صادرات گاز یکی از گزینههایی که به دلیل تمایل به چانهزنی بیشتر این کشور برای فروش گاز گرانتر به نتیجهای نرسید و در این میان، روسیه نیز مسیر آذربایجان را به عنوان بهترین گزینه برای صادرات گاز خود به ایران پیشنهاد کرده است. اما کارشناسان بر این باور هستند، آذربایجان به دلیل روابط گسترده امنیتی، اقتصادی و اجتماعی با رژیم صهیونیستی، به عنوان گزینهای مطمئن و امن برای ایران محسوب نمیشود و میتواند چالشهای احتمالی برای کشور ایجاد کند. تمامی این مشکلات در حالی است که ایران خود از بزرگترین کشورهای دارای منابع گازی در جهان به شمار میرود و هماکنون برای تأمین گاز حداقلی برای مصارف خانگی، صنعتی و دیگر نیازها با مشکلات بزرگی روبهروست که به باور برخی از صاحبنظران این وضعیت ناشی از ناکارآمدیهای داخلی طی سالیان متمادی و تحریمهای بینالمللی است که بر روند تأمین انرژی کشور تأثیر گذاشته است.
چالشهای سهگانه
به گزارش«آرمان ملی»، تأمین پایدار انرژی درسالهای اخیر، به یکی از مهمترین چالشهای ایران تبدیل شده است. بحران تأمین گاز بهویژه در ماههای سرد سال، شرایط اقتصادی و اجتماعی کشور را تحت تأثیر قرار داده و به یک معضل راهبردی تبدیل شده است. از سوی دیگر، روسیه بهعنوان یکی از بزرگترین تولیدکنندگان و صادرکنندگان گاز جهان، بهدنبال مسیرهای جایگزین برای انتقال گاز به کشورهای مختلف از جمله ایران است. یکی از گزینههای اولیه انتقال گاز روسیه به ایران، استفاده از مسیر ترکمنستان بود که بهدلیل موقعیت جغرافیایی و همسایگی با ایران، گزینهای منطقی به نظر میرسید، اما مذاکرات با این کشور بهدلیل اختلافات تجاری و پیشنهاد قیمت بالاتر از سوی این کشور، به نتیجه نرسید. از اینرو، طی مذاکرات صورت گرفته اخیر فی مابین دو کشور مقرر شد تا گاز روسیه از طریق کشور آذربایجان به ایران انتقال پیدا کند. آذربایجان از نظر زیرساختی قابلیت انتقال گاز روسیه به ایران را دارد، اما چالشهای سیاسی و امنیتی جدی به همراه دارد که قطعاً عملیاتی شدن این طرح را مستلزم بررسی عوامل دیگری میداند تا در درازمدت امنیت تامین انرژی کشور را چالشهای احتمالی روبهرو نکند. از سوی دیگر رقابت منطقهای نیز از دیگر چالشهای مهم این مسیر به شمار میآید، چراکه آذربایجان بهدلیل موقعیت استراتژیک خود، بهدنبال ایفای نقشی برجسته در بازار انرژی منطقه است که در نهایت این رقابت میتواند منافع ایران را در حوزه انرژی به خطر بیندازد. علاوه بر این، وابستگی به زیرساختهای انرژی تحت کنترل آذربایجان، نگرانیهای امنیتی دیگری را به همراه دارد. در صورتی که مسیرهای انتقال گاز تحت تأثیر منافع سیاسی و امنیتی این کشور قرار گیرند، تأمین پایدار انرژی ایران با مشکل مواجه خواهد شد.
مسیر آذربایجان
با وجود چالشهای ذکرشده، استفاده از مسیر آذربایجان میتواند فرصتهایی نیز به همراه داشته باشد. انتقال گاز روسیه از این مسیر میتواند به کاهش وابستگی ایران به منابع داخلی و در نتیجه کاهش بحران تأمین انرژی در کوتاهمدت کمک کند، همچنین، همکاری با آذربایجان در حوزه انرژی ممکن است زمینهساز گسترش تعاملات اقتصادی و سیاسی میان دو کشور شود، در هر حال به باور برخی از تحلیلگران، در شرایط تحریمهای بینالمللی، استفاده از مسیرهای منطقهای برای تأمین گاز میتواند به کاهش فشارهای تحریمی بر ایران کمک کند. اما آنچه که اکثر کارشناسان درباره آن توافق دارند، تشکیل کارگروه ویژه و تسریع برای تصمیمگیری و اقدام عاجل در این خصوص است تا بتوان ضمن توجه به تامین منافع ملی، از ایجاد بحران دوباره در سال آینده جلوگیری کرد و همچنین با برنامهریزیهای صحیح امکان بهرهوری مناسب از منابع داخلی در بخش گاز را با در اختیار گرفتن تکنولوژی و سرمایهگذاری مناسب فراهم آورد.
ایران به دنبال تبدیل شدن به هاب گاز در منطقه است و در تلاش است تا گاز روسیه را از طریق خاک خود به کشورهای دیگر صادر کند. این طرح میتواند به عنوان یک فرصت بزرگ برای کشور محسوب شود
توافق با عشقآباد؟
مانع تراشی عشقآباد برای صادرات گاز به ایران با ادعاهایی مانند اینکه، گاز ما به گاز روسیه ارجحیت دارد و اگر قرار است ایران واردکننده گاز شود، باید از طریق ما و به هر قیمتی انجام شود، مورد موافقت ایران قرار نگرفته و نتیجهای به دنبال نداشته است، اما با فرض اینکه صادرات گاز روسیه از ترکمنستان نیز محقق شود، برای تحقق این مهم، مجموعه خط لوله CAC (چه مسیر الینهای ۴، ۱ و ۵ و چه مسیر الین ۳) که برای انتقال گاز ترکمن به روسیه (دوره اتحاد شوروی) طراحی شده بود باید از جریان جنوبی - شمالی به جریان شمالی - جنوبی (با هدف دریافت گاز روسیه) تغییر جریان دهد. یعنی علاوه بر هزینههای گسترده بازسازی اساسی، جهت ایستگاههای تقویت فشار آن نیز باید تغییر یابد، هرچند که از نظر اسمی این مجموعه الینهای خط لوله CAC مربوط به دوره اتحاد شوروی دارای ظرفیت اسمی انتقالی ۶۵ قابل ارتقا تا ۹۰ میلیارد مترمکعب است، اما عملیات بهسازی و معکوسسازی جریان انتقالی آن مطابق ارزیابی سایت آپ استریم نیازمند ۷۵۴ میلیون دلار برای انتقال ۱۰- ۱۱ میلیارد مترمکعب در سال برآورد شده بود که برای انتقال حدود ۳۰ میلیارد مترمکعب در سال، گاز روسیه به ایران از مسیر ترکمنستان نیازمند نزدیک به ۲ میلیارد دلار سرمایهگذاری در بهسازی خط لوله موجود است.
مسیر دوم و رژیم حقوقی
در سناریوی دوم، روسیه میتواند گاز خود را از طریق بستر دریای خزر به شمال ایران برساند. با توجه به عمق بالای دریای خزر برای لولهگذاری و نبود شناور لولهگذار در این دریای عمیق، چنین طرحی هم سخت به نظر میرسد. اما مهمتر از امکان اجرای این پروژه، رژیم حقوقی دریای خزر است که بر اساس آن، ایران و روسیه اجازه ندادند خط لوله ترنس کاسپین که قرار بود گاز ترکمنستان را از بستر دریای خزر به آذربایجان برساند، به مرحله اجرا برسد. ترکمنهایی که میخواستند از طریق این خط لوله، گاز خود را به اروپا برسانند، حال در موقعیتی قرار گرفتند که در صورت احداث خط لوله روسیه و ایران، خط قرمزی به ادعاهای دو کشور بر سر موضوع رژیم حقوقی دریای کاسپین بکشند و طلسم خط لوله خود را در این دریا بشکنند. نه ایران و نه روسیه، نمیخواهند چنین اتفاقی رخ دهد، ترکمنستان هم میداند تحقق چنین موضوعی بسیار بعید است. با این وجود، ترکمنستان با «نه» آوردن در برابر تهران و مسکو، در حال گرفتن انتقام از دو کشور همسایه خود است. نه اجازه میدهند گاز روسی از کشورشان به ایران برسد و نه گازی به ایران میدهند که منافع تهران را تأمین کند.
هاب گازی منطقه
از طرفی ایران به دنبال تبدیل شدن به هاب گاز در منطقه است و در تلاش است تا گاز روسیه را از طریق خاک خود به کشورهای دیگر صادر کند. این طرح میتواند به عنوان یک فرصت بزرگ برای کشور محسوب شود، به ویژه در شرایطی که ایران به دنبال افزایش درآمدهای صادراتی و تقویت موقعیت خود در بازار انرژی جهانی است. با این حال، تحقق این نظریه با چالشهای جدی مواجه است. بحرانهای داخلی و خارجی، از جمله مشکلات زیرساختی، تحریمها و ناترازیهای موجود در صنعت گاز، به عنوان موانع اصلی در مسیر اجرای این طرح شناخته میشوند. زیرساختهای انتقال گاز نیاز به بهسازی و توسعه دارند و بدون سرمایهگذاری مناسب، امکان تحقق این هدف دور از دسترس به نظر میرسد. به علاوه، تحریمهای بینالمللی که بر صنعت انرژی ایران تأثیر گذاشتهاند، میتوانند به عنوان یک مانع جدی در جذب سرمایهگذاریهای خارجی و همکاریهای بینالمللی عمل کنند. در این شرایط، ایران باید به دقت برنامهریزی کند و راهکارهای مناسبی برای عبور از این موانع پیدا کند. در نهایت، اگرچه تبدیل شدن به هاب گاز در منطقه یک هدف بلندپروازانه است، اما تحقق آن نیازمند مدیریت هوشمندانه و همکاریهای بینالمللی است تا ایران بتواند از پتانسیلهای خود به بهترین نحو بهرهبرداری کند.
ارسال نظر