زهرا نژادبهرام در گفت وگو با«آرمان ملی»:
اهمیت حضور زنان در انتخابات نادیده گرفته شده است
آرمان ملی-احسان انصاری:« ضرورتهای ناشی از پاسخگویی به خواست نیمی از جامعه یعنی زنان که با حجم کثیری از مطالبات انباشته شده روبهرو هستند، الزامی جدی برای مجموعه حاکمیت است. این رویکرد، تصویری متفاوت از نمایندگان مجلس پیش روی شهروندان قرار داده است.
تصویری مبنی بر کم توجهی به نیمی از جامعه که اثر بسزایی در شکلگیری جمهوری اسلامی داشته و اکنون نیمی از رایدهندگان و تصمیمسازان هستند».جملات ذکر شده اظهارات زهرا نژاد بهرام فعال سیاسی و عضو سابق شورای شهر تهران در گفت وگو با«آرمان ملی» درباره فضای انتخابات پیش روی مجلس است. نژاد بهرام در این گفت وگو به مهم ترین چالش ها و فرصت های پیش روی انتخابات پرداخته که در ادامه ماحصل آن را می خوانید.
*با توجه به نزدیک شدن به برگزاری انتخابات مجلس فضای انتخابات را چگونه ارزیابی می کنید؟
واقعیت این است که نزدیک به سه دهه است که مسأله ای به نام تایید صلاحیت بر انتخابات در ایران سایه انداخته و ساحت های مختلف آن را تحت تأثیر قرار داده است.اتفاقی که اگر با مقیاسهای بینالمللی و معیارهای دموکراتیک مقایسه شود بیش از آنکه شرایط داوطلبی را نظارت کند به بررسی امور دیگر توجه دارد. این موضوع در کشور ما به مسأله ای مبدل شده که بخشی از جامعه را از داشتن نمایندگانی برای اقبال به آنها از صحنه انتخابات دور میکند.با این وجود این سوال مطرح است که آیا این اتفاق میتواند صندوق رای که مقیاس و معیار حق ملت است را از هویت خارج کند یا خیر؟ در پاسخ باید عنوان کرد به نظر میرسد این سوال اساسی است که نیازمند بررسی و توجه بیشتر است. این مساله از دو منظر قابل تامل است: نخست به دلیل اینکه انتخابات سامانه حفظ هویت ملی و فردی برای تصمیمگیری است و این مهم فیالنفسه، امری پسندیده و قابل احترام است که بایستی همواره مورد تایید جامعه و حاکمیت باشد. به هر حال باید بپذیری که انتخابات فرصت تعیین راه را برای فرد منتخب و ساختار سیاسی فراهم میکند و حاکمیت با اتکا به میزان حضور و رای منتخبین از نوعی سرمایه بلافصل اجتماعی برخوردار میشود که میتواند بستری برای اقدامات اجرایی و برنامهریزی باشد. نکته دوم اینکه در فضایی که بخشی از نامزدهای انتخاباتی بنا بر قانونی که مجلس یازدهم مصوب کرد و در روزهای آخر خود به سرعت خواهان اجرایی شدن آن گردید، آمادگی دومرحلهای بودن ثبتنام را نداشتند؛ آنگونه که برخی احزاب و گروههای سیاسی شناسنامهدار کشور در این امر با اتفاقی متفاوت روبهرو شدند که امکان موثر برای تدارک این مهم جهت ترغیب کاندیداها برای ثبتنام و برنامهریزی برای انتخاب نمایندگان خود را نداشتند. با این رویکرد مساله ترغیب شهروندان به ثبتنام و آمادگی داشتن از نظر مدارک و... در مرحله اول با دشواری روبهرو شده و پس از آن نیز با ردصلاحیت دو مرحلهای که اولی در هیات اجرایی و دومی در قالب شورای نگهبان، صورت گرفت و منجر به کاهش هزینههای ردصلاحیت یا عدم احراز صلاحیت را فراهم ساخت و میل و رغبت به انتخابات با نوعی سردی در میان علاقهمندان به نامزدی و احزاب و گروههای سیاسی را به وجود آورده است.مسأله ای که بیتوجهی به آن به صلاح کشور، مردم و حاکمیت نیست.
*با توجه به چنین شرایطی آیا می توان نسبت به یک انتخابات با میزان مشارکت بالا خوشبین بود؟
در شرایط کنونی من این سوال مهم و کلیدی را مطرح می کنم که در شرایط انتخابات باتوجه به قانون جدید و ردصلاحیت شدن بیش از 10 هزار نفر از 25 هزار نفر پیش ثبتنام، تصویری متفاوت را پیش روی شهروندان قرار داده است نوع مواجهه با آن چگونه میتواند شکل بگیرد؟در این شرایط ما با سه رویکرد مواجه خواهیم بود.نخست آنکه فضای موجود در کشور به خصوص پس از واکنشهای مجلس یازدهم در لایحه حجاب و عفاف که بدون توجه به نظرات کارشناسی با تعجیل به تصویب رسید. به خصوص اینکه بیتوجهی به لایحه امنیت و نفی خشونت از زنان پس از گذشت بیش از دو سال که در مجلس بایگانی شده همچنان خودنمایی میکند و جای سوال دارد که چرا در دستور کار قرار نگرفت.نکته جالب این است که این مهم در شرایطی شکل میگیرد که ضرورتهای ناشی از پاسخگویی به خواست نیمی از جامعه یعنی زنان که با حجم کثیری از مطالبات انباشته شده روبهرو هستند، الزامی جدی برای مجموعه حاکمیت است. این رویکرد، تصویری متفاوت از نمایندگان مجلس پیش روی شهروندان قرار داده است. تصویری مبنی بر گمتوجهی به نیمی از جامعه که اثر بسزایی در شکلگیری جمهوری اسلامی داشته و اکنون نیمی از رایدهندگان و تصمیمسازان هستند.
پل ارتباطی میان مردم و دولت در همه کشورهای نخبگان فرهنگی، اجتماعی و سیاسی و حتی اقتصادی هستند. با این وجود در ایران به دلایل متعدد این گروه نیز نتوانسته پل لازم را بسازد؛ نه آنکه نخواسته بلکه امکانات لازم را نداشته است
*این وضعیت تنها در مجلس وجود دارد؟
خیر؛در قوه مجریه نیز این کم توجهی قابلمشاهده است. از اخراج برخی اساتید دانشگاه که سوابق علمی و پژوهشی آنها همواره موردتایید دانشجویان و همکارانشان بوده تا وضعیت نگرانکننده اقتصادی که هر روز دشوارتر از روز قبل است. در همین راستا فیلترینگ گسترده در کنار آسیب جدی به اقتصاد اینترنتی بسیاری از کارآفرینان که ازجمله زنان بسیاری مشمول آن میشدند نیز بر این فضا سنگینی کرده است.در همین ارتباط خواست بازنشستگان در کنار بیکاری و تورم سرسامآور بستر توجه به اقدامات موثر برای رفاه مردم را با چالش روبهرو کرده است. وضعیت محیط زیست و نگرانیهای ناشی از برخی قراردادها همچون پتروشیمی میانکاله که با درخواست جامعه مدنی فعلا متوقف شده تا خشک شدن تالابها به بهانه چاههای نفت در جنوب و... نگرانی برای کشور را ازسوی مردم بیشتر کرده است.
مساله دوم، ناباوری برخی به نقش مردم در صلابت و استواری و استحکام دولت به معنای اعم آن و ذکر عدم نیاز به حضور موثر آنهاست که نوعی دلسردی را در میان جامعه دامن می زند. طرح این رویکردها ازسوی بخشی از جریانات سیاسی به معنی کم توجهی به ضرورتهای مشارکت عمومی مردم در انتخابات است آنگونه که نگرانی از سوی گروههای همفکرانشان را نیز بیشتر کرده است.مساله سوم، ضرورت مشارکت برمبنای اصول و مبانی سیاسی و اجتماعی به ویژه از منظر امنیت ملی است. این مهم بر همگان آشکار است که مردم قدرت اول و بیمنتهای حفظ امنیت ملی کشورها محسوب میشوند و دولتها بدون توجه به ماهیت آنها نیازمند حضور قدرتمند مردم هستند. پس مساله مشارکت در انتخابات امری بینابینی میان حاکمیت و مردم است که به دلیل بروز مشکلاتی با دشواری همراه شده است. دایره تولید و حفظ امنیت ملی فقط متعلق به دولت نیست بلکه این مهم به مردم نیز بازمیگردد و درصورتی که هر یک از طرفین به این مهم بیتوجه باشند آینده ناروشنی پیش روی خواهد داشت. فراموش نکنیم که در منطقهای زندگی میکنیم که تنشهای کشورهای پیرامون بسیار گسترده شده است.
*در چنین شرایطی چه راهکاری برای تقویت حضور مردم در انتخابات ارائه می کنید؟
در شرایط خطیر کنونی ضرورت جستوجوی راهکاری مناسب ازسوی دولت که دارای قدرت تغییر و تاثیرگذاری است جدی و الزامی و توجه مردم به نقششان در حفظ امنیت ملی با اهمیت است. پل ارتباطی میان مردم و دولت در همه کشورهای نخبگان فرهنگی، اجتماعی و سیاسی و حتی اقتصادی هستند. با این وجود در ایران به دلایل متعدد این گروه نیز نتوانسته پل لازم را بسازد؛ نه آنکه نخواسته بلکه امکانات لازم را نداشته است. درنهایت به نظر میرسد مساله رد صلاحیت و عدم احراز صلاحیت و قانون انتخابات میتواند به عنوان یک دلیل برای نگرانی از مشارکت احزاب و گروهها و مردم باشد اما همه دلیل نیست و باید با موشکافی بیشتری به این مهم توجه کرد و این کار تنها از دست حاکمیت در گشودن باب گفتوگو و توجه به نظرات مردم از یکسو و پذیرش نخبگان فرهنگی و اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و... جامعه برای فرصتگشایی ازسوی دیگر است. بدون تردید بیمهری به صندوق رای که عامل اصلی تغییر است، بستری برای افزایش نگرانیها ایجاد خواهد کرد.امروز جامعه دیگر پذیرای برخی نوع رفتارها نیست زیرا منجر به شدت بخشیدن به التهابات درون کشور می شود و به صلاح انسجام اجتماعی نیست.نکته اهمیت توجه به حضور زنان در انتخابات است. دولت سیزدهم برنامههای مختلفی در حوزه زنان ارائه داده بود و به همین دلیل انتظار میرفت شاهد تحولات مهمی در حوزه زنان باشیم.بااینوجود در عمل چنین اتفاقی رخ نداده و بابی برنامگی در حوزه زنان مواجه هستیم که در بخشهای مختلف قابلمشاهده است. امروزچند دهه از عمر انقلاب اسلامی میگذرد و مسئولان در طول این سالها در ساختار اداری و بوروکراتیک کشور فعالیت کردهاند.همه مطالعات و پژوهشها نیز صورت گرفته و امروز به زمان عمل و اقدام رسیدهایم.مهمترین و کلیدیترین خواستههای زنان در کلانشهرها و شهرهای کوچک کاملأ مشخص است و موضوع جدیدی به آن اضافه نشده است.قرار نیست مطالبات جدیدی مطرح شود و بلکه قرار است بر اساس مطالعات و پژوهشهایی که در طول این سالها صورت گرفته راهکارهای عملی در دستور کار قرار بگیرد.ممکن است برای یک دولت موضوع اشتغال زنان در اولویت قرار داشته باشد و از سوی دیگر این احتمال وجود دارد که برای دولت دیگری مدیریت زنان در اولویتهای نخست قرار داشته باشد. البته این نکته به معنای این نیست که بقیه اولویتها فراموش شود.اگر وضعیت به این شکل باشد قابلقبول است.
ارسال نظر