دختر جوان اجازه خواست بعد از جایش بلند شد تا صحبت کند. قاضی از او خواست بنشیند و داستان زندگیاش را تعریف کند. مریم گفت: حاج آقا من و این آقا در پارک با هم آشنا شدیم.
دختر جوان اجازه خواست بعد از جایش بلند شد تا صحبت کند. قاضی از او خواست بنشیند و داستان زندگیاش را تعریف کند. مریم گفت: حاج آقا من و این آقا در پارک با هم آشنا شدیم.