بدترین سال در ۴۵سال اخیر را بشناسید
در سال۱۳۶۰ که ترورها آغاز شد و شدت یافت، صدها ترور انجام شد و بخش مهمی از کابینه، مجلس و دستگاه قضایی، هدف این ترورها قرار گرفتند و نیروهای نظامی و انتظامی نیز در جنگی تمامعیار در جنوب و غرب کشور درگیر بودند، ولی با اطمینان میتوان گفت که آرامش خاطرِ اغلب مردم نسبت به آینده کشور منفی و نگرانکننده نبود
در سال۱۳۶۰ که ترورها آغاز شد و شدت یافت، صدها ترور انجام شد و بخش مهمی از کابینه، مجلس و دستگاه قضایی، هدف این ترورها قرار گرفتند و نیروهای نظامی و انتظامی نیز در جنگی تمامعیار در جنوب و غرب کشور درگیر بودند، ولی با اطمینان میتوان گفت که آرامش خاطرِ اغلب مردم نسبت به آینده کشور منفی و نگرانکننده نبود. ولی در سال۱۳۹۸ که ابعاد خسارت کمتر بود، ماجرا اینچنین به نظر نمیرسید. در واقع، شاید بتوان گفت که بدترین سال در ۴۵سال اخیر، سال ۱۳۹۸ است. وضعیت تحریمهای ویرانگر، رشد شدید قیمتها و کاهش ارز پول ملی کشور، شکاف عمیق سیاست داخلی در ساختار قدرت و حملات گسترده اصولگرایان علیه دولت روحانی، اعتراضات آبانماه که خسارات انسانی و سیاسی باورنکردنیای برجای گذاشت، تنشها در روابط با ایالات متحده و زدن پهپاد آمریکا، ترور سردار سلیمانی و سپس حمله موشکی به پایگاههای آمریکایی در عراق، اصابت موشک به هواپیمای اوکراینی و کشته شدن ۱۷۶نفر که اکثریت قاطع آنان نیز از هموطنان ایرانی و جوان و نخبه بودند، اعتراضات پس از آن، ردصلاحیتهای گسترده و برداشتن یک گام بزرگ به سوی یکدستسازی حکومت که از انتخابات مجلس آغاز و سپس در انتخابات۱۴۰۰ تکمیل شد. در کنار همه اینها، شیوع ویروس کرونا نیز بود که مجموعه مصائب را تکمیل کرد. از این منظر میتوان گفت سال۱۳۹۸ نقطه عطفی در رویکرد جامعه به مسائل نیز محسوب میشد؛ جامعهای که دو سال پیش از آن با شرکت مثالزدنی در انتخابات۱۳۹۶ امید به آینده را زنده کرده بود، به یکباره در ورطه ناامیدی و تنش گرفتار شد. در میان این اتفاقات تأثرآور، سقوط هواپیمای اوکراینی از نوع دیگری بود؛ پروندهای که باز شد و هنوز بسته نشده است و بعید است به این سادگی نیز بسته شود. سقوط هواپیما و جانباختن مسافران و خدمه آن، حادثه جدیدی نبود و موارد دیگری هم در گذشته بود، ولی این بار گویی که تفاوتهای اساسی داشت و علت اصلی آن نیز پنهانکاری ماجرا تا سه روز بعد بود.موضوعی که در نهایت به دلیل شواهد و قرائن جدی پذیرفته و معلوم شد که علت سقوط نقص فنی نبود و به وسیله اصابت دو فروند موشک صورت گرفته است. مسئله اصلی در ابتدا این بود که چرا در آن روز که حملات موشکی ایران به پایگاه آمریکا در عراق انجام شد، دستور توقف پروازها بهویژه در تهران داده نشد؟ این مسئلهای است که تاکنون پاسخ درخوری برای آن داده نشده است. نکته دوم اینکه چرا با علم بر اینکه هواپیما به علت اصابت موشک سقوط کرده، بلافاصله قبول مسئولیت نشد و ادعاهای خلاف واقع مطرح شد؟ نکته بعدی اینکه اگر این شلیک اشتباهی رخ داده، چرا چنین شده؟ و چرا دومین شلیک نیز انجام شده است؟ موضوعات بعدی نیز در نحوه جمعآوری آثار هواپیمای ساقط شده و تحویل مدارک و وسایل شخصی به بازماندگان و کیفیت برخورد با آنان و ... مسیر دادرسی و ادعاهای خانوادههای جانباختگان همگی موجب میشوند که نگاهی منفی نسبت به سیاستهای رسمی و صداقت آن شکل بگیرد و پس از آن هیچگاه این بدبینی ترمیم نشد که بدتر شد. رسیدگی قضایی نیز نتوانست حداقلهای مورد انتظار خانوادههای قربانیان را فراهم کند. در کنار اینها نحوه اطلاعرسانی در خصوص این اتفاق، طرفهای ذینفع خارجی را نیز قانع نکرده است و همچنان پرونده آن در کش و قوس است.
ارسال نظر