توافق پکن چه حواشی برجای گذاشت؟
میانجیگری چین در ارتباط ایران و عربستان قابل توجه است. اگر عراق یا عمان میانجی میشدند داستان متفاوت بود اما چینی وساطت کرده که هیچ نسبتی با اسلام ندارد و دنبال جای پایی در خاورمیانه میگردد. از اینرو میتوان حدس زد در همکاری با سعودیها یا جمهوری اسلامی شرط تنشزدایی گذاشته بودند.
آرمان ملی آنلاین بعد از ظهر جمعه ۱۹ اسفند که خبر توافق ایران با عربستان سعودی به میانجیگری پکن اعلام شده فضای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی داخلی کمی تغییر کرده و از بیم و نومیدی هفتههای اخیر - برخاسته از افزایش هر روزه قیمت ارز و طلا اندکی کاسته شده و بامزه اینکه تا قبل از کاهش نسبی اعلام میشد بازار غیررسمی را به رسمیت نمیشناسند و قیمت، همان است که در بازار جدید مبادلهای تعیین میشود، اما در دو روز اخیر (۲۰ و ۲۱ اسفند ۱۴۰۱) شاهد تیترهایی در رسانههای دولتی و رسمی درباره کاهش قیمت ارز در قیاس با همان قیمت غیررسمی هستیم یعنی اعدادی که غیرواقعی میخواندند مبنای استدلال شده است. واکنش جامعه به توافق با سعودیها البته مثبت بوده چرا که مردم دریافتهاند اقتصاد به سیاست و دیپلماسی وابسته است و هر گاه امید رخت برمیبندد کثیری درصدد تبدیل داراییهای خود به طلا و ارز برمیآیند و همین به التهابات دامن میزند و هر وقت روزنه امیدی گشوده میشود این عطش و بالطبع و بالتبع تقاضا کمی فرومیکاهد.
جایگاه دولت و مجلس
اگر به مطالب رسانهها توجه کنیم به این نکته میرسیم که اغلب به شرایط زمانیکه سال 94 اتفاق قطع ارتباط دو کشور رقم خورد و حال که دوباره روابط احیا شده توجه داشتهاند. از شرایط اقتصادی آن زمان و تأثیراتی که در این 7 سال قطع روابط اتفاق افتاد. از طرفی رابطه بنسلمان با جو بایدن مانند رئیسجمهوری پیشین آمریکا نزدیک نیست و تهران به درستی تشخیص داده که چنانچه در آبان ۱۴۰۳ یک جمهوریخواه کاخ سفید را در اختیار بگیرد امکان توافق با سعودیها دشوار خواهد شد و شاید در آن زمان بنسلمان بر جای پدر نشسته باشد. از اینرو ایران قدر فرصت را دانسته نواصولگرایان در حالی از اصلاحطلبان خواستهاند مذاکره کردن را از آنان یاد بگیرند که اولا دبیر شورایعالی امنیت ملی که در دولت حسن روحانی منصوب شد و عضو دولت اصلاحات بوده مذاکره کرده است و ثانیا در متن توافق آمده که طرفین خواستار بازگشت به دو قرارداد ۱۳۷۷ و ۱۳۸۰ و هر دو در دولت اصلاحات و دومی هم زمان با مجلس ششم منعقد شدند و اولی درباره همکاریهای اقتصادی و فنی و ورزشی است و دومی امنیتی. همانگونه که واحد مبادله در اقتصاد پول است در سیاست هم واحد مبادله قدرت است و بر این مبنا اگر
از قدرت موشکی و نظامی ایران بهرهای برای کسب منفعت در این مذاکرات گرفته شده باشد مثبت است. این توافق نشاندهنده آن است که طرفین دریافتند هیچیک بر دیگری پیروز نخواهند شد تا بوده ایران و عربستان باهم رقابت داشتهاند. روزگاری که هنوز دولت پادشاهی سعودی تشکیل نشده بود ذیل رقابت ایران و عثمانی و بعد از آن بر سر نفت و به جز مقاطع کوتاهی در دورههای خاتمی و هاشمی رفسنجانی و به خاطر روابط این دو با ملک عبدا... در مقام ولیعهد و پادشاه رو به بهبود گذاشت و در باقی دورانها سرد و خصومتآمیز بوده است. این تصور که ایران و عربستان رقابت را فروگذارند خامی است اما میتوان از دشمنی یا ابراز علنی آن فروکاست و این به خاطر رقابتهای متعدد است همین هم یک دستاورد است. نکته مهمتر اینکه دقیقا معلوم نشد دولت و مجلس کجای این توافق بودند. روزگاری مرد شماره ۲ ایران رئیس مجلس بود. در این فضا باید نقش دریابان شمخانی را ستود. البته قابل پیشبینی است که دولت به حساب سیاست بهبود روابط با همسایگان بگذارد اما از یاد نبردهایم که هنوز دولت تشکیل نشده بود که علی شمخانی در مرداد ۱۴۰۰ از پیوستن به پیمان شانگهای خبر داه بود.
ارسال نظر