| کد مطلب: ۱۰۶۷۹۳۳
لینک کوتاه کپی شد

آب که نباشد صابون به چه کارمان می‌آید؟

صابون برخی مسئولان به تن مردم!

این روزها اخبار متعدد و متنوعی از تخریب محیط زیست ایران، جایی که قرار است خود ما مردم، مادامی که زنده هستیم و نسل‌های آینده و فرزندانمان در آن زندگی کنند، به گوش می‌رسد.

صابون برخی مسئولان به تن مردم!

 تخریب به این معنا نیست که مسئولان و شهروندان اره و تیشه در دست گرفته‌اند و کمر به قطع درختان و خشک کردن تالاب‌ها و دریاچه‌ها و کشیدن آب دریاهایی مثل خزر بسته‌اند. اِعمال سیاست‌های نادرست و عمل کردن به شیوه‌های مخرب ، نبود آینده نگری می‌تواند از دلایل اصلی خشک شدن‌های متعدد زمین و متعاقب آن، کم آبی و بی‌آبی و مشکلات بعدی نظیر ایجاد طوفان شن و بلند شدن ریزگردها و در نهایت غیر قابل سکونت شدن مناطق جغرافیایی خاصی باشد که در حال همه گیری و سرایت به کل ایران هستند.

در خصوص بهره‌برداری بیش از حد از آب‌های زیرزمینی و خشک شدن این سفره‌ها، حفر چاه‌های غیر مجاز (در بسیاری از موارد به دستور مسئولان)، هدر رفت آب در مصارف کشاورزی که بیش از 90 درصد این تباه شدن را شامل می‌شود (به دلیل از کار افتاده و قدیمی بودن سیستم‌های انتقال آب)، خشک شدن زمین و بلند شدن گرد و خاک و نیز ناتوانی مسئولان در هدایت و استفاده از آب‌های زیرزمینی بارها و بارها صحبت شده و به نظر مردم با این عوامل و دلایل خشکسالی و خشک شدن رودها و دریاچه‌ها و تالاب‌ها، کمابیش آشنا شده‌اند.

یکی دیگر از علل و عواملی که منجر به خشک شدن‌ها می‌شود، ضعف و ایراد قوانین است. خصوصا قوانین معادن. خبر خشک شدن تالاب میقان در اراک با اینکه سال‌هاست که با تذکر و گوشزد کارشناسان و فعالان محیط زیست همراه بوده اما شاید هنوز مردم از نحوه و علت خشک شدن، خبر نداشته باشند؛  برخی برای اینکه مواد شوینده مثل صابون تولید کنند، سولفات سدیم از تالاب میقان در اراک در سطح بالایی برداشت کرده و می‌کنند و گفتنی است که این کار آن‌ها تالاب مذکور را به مرز نابودی رسانده. شیوه‌ای که در کشورهای توسعه یافته و پیشرفته به کلی منسوخ شده. این کشورها به تولید مواد شوینده از طرق دیگری که فاقد سولفات سدیم باشد، روی آورده‌اند تا از دو جهت به محیط زیستشان کمک کنند؛ هم منجر به تخریب تالاب‌ها نشوند و هم مواد شوینده‌ای تولید کنند که آسیب کمتری برای محیط زیست داشته باشد. بدون شک زیرساخت‌های ایجاد این کار هم مثل سایر فعالیت‌ها (در اینجا در حوزه محیط زیست) فراهم نیست. آنچه حائز اهمیت است و پیشتر هم به آن اشاره شد، قوانینی هستند که  باعث تحریب مجیط زیست می‌شوند و به قوت خود باقی هستند و نکته دیگر چرایی عدم تخصیص بودجه لازم برای حفظ و احیای محیط زیست در ایران است؛ سوالی که پاسخ آن در اما و اگرهای بسیاری پیچیده است. اگر واقع بین و آینده نگر باشیم، با یک صابونی که مسئولان به دستمان بدهند خوشحال نمی‌شویم که غصه‌مان می‌شود آب که نباشد، صابون به چه کارمان می‌آید!

در مرز نابودی

وقتی تالابی که حاوی سولفات سدیم است خشک شود، وزش باد ریزگردهای حاوی این موادی را که برای سلامتی خطرناک هستند را در هوا منتشر می‌کند و علاوه بر آلوده‌تر شدن هوا منجر به بروز بیماری‌های خطرناک هم می‌شود. این هشدار‌ها حدودا از سال 95 توسط کارشناسان محیط زیست داده شده‌اند. در آن زمان خبرگزاری مهر در گزارشی، نوشته بود که دریاچه‌ای که سال‌ها میزبان کوچ پرندگان مهاجر بود هرسال بیشتر پا پس می‌کشد، به شوره‌زار تبدیل می‌شود و ظاهراً از هیچ‌کس کاری برنمی‌آید. این گزارش ادامه داده بود که برداشت‌های معدنی سولفات سدیم، زخم کاری عمیقی بر تن توزلی گُل وارد آورده و فریاد و فغان تالاب، از جای کنده‌کاری لودرها به آسمان می‌رود اما بازهم انگار کسی نمی‌شنود.

سال 1400 هم حسین آخانی، استاد گیاه‌شناسی دانشگاه تهران با اشاره به برخی سودجویی‌های سوداگران و مخربان محیط‌زیست، گفته بود که برداشت سولفات سدیم توسط این افراد از دریاچه میقان اراک به نابودی این تالاب منجر شده است. او در یک سخنرانی علمی با بیان اینکه دریاچه ارومیه به علت شوری فراوان از جمله تالاب‌های بیابانی به شمار می‌رود، توضیح داده بود که تالاب‌های بیابانی و شبه بیابانی ایران در خطرترین و آسیب‌پذیرترین زیست بوم‌های دنیا هستند به نحوی که فقط طی ۳ دهه اغلب آن‌ها به بی‌رحمانه‌ترین شکل نابود شده‌اند.

حالا اما مدیرعامل مؤسسه محیط‌زیستی سبزاندیشان اراک جایی که تالاب میقان واقع شده، گفته که تخریب میقان به قیمت برداشت سولفات سدیم، توجیه ندارد! حمید اخوان اظهار تاسف کرده که قانون معادن نجات تالاب میقان را غیر ممکن کرده و توضیح داده که امروز بین قانون معادن و قوانین محیطی‌زیستی یک تعارض بزرگ وجود دارد. در این راستا اگر بتوانیم سطح حفاظتی تالاب میقان را به منطقه حفاظت شده ارتقا دهیم، می‌توانیم این تالاب را از آسیب‌های ناشی از قانون معادن محفوظ داریم.

اخوان در گفت‌وگویی که با ایلنا، داشته، گفته که او و سایر فعالان و کنشگران حوزه محیط‌زیست مدعی هستند که از نظر استراتژیک، توسعه و قانون، تخریب تالاب میقان به قیمت برداشت سولفات سدیم، توجیه و مبنایی ندارد. با این توضیح که فعالان محیط‌زیست مخالف توسعه نیستند، بلکه باید ادعا کرد که مدافعان توسعه برداشت املاح معدنی از تالاب میقان اراک، متأسفانه طرفداران شیوه‌ای از توسعه هستند که منسوخ، قدیمی و متعلق به دوران گذشته است.

مدیرعامل مؤسسه محیط‌زیستی سبزاندیشان اراک در توضیح عملکرد کشورهای توسعه یافته گفته است که در این کشورها، جایگزین‌های متعددی برای سولفات سدیم در صنایع مختلفی مانند شیشه‌سازی، کاغذسازی، شوینده‌ها و... معرفی شده است. در این کشورها، تولید پودر‌های شوینده مبتنی بر سولفات سدیم رو به کاهش است و در مقابل تولید انواع شوینده‌های مایع فاقد سولفات سدیم که آسیب کمتری برای محیط‌زیست دارد، در حال گسترش است. همچنین در این کشورها روش‌های صنعتی جایگزین برای تولید سولفات سدیم در رقابت با روش‌های برداشت معدنی از تالاب‌ها و محیط‌زیست تعریف شده است. مجموع این موارد، مصرف و نیاز به برداشت‌های معدنی سولفات سدیم را کاهش می‌دهد.

و همه این‌ها در حالی است که اگر در ایران، به دنبال افزایش برداشت‌های معدنی سولفات سدیم باشیم، نشان از این دارد که خلاف جریان توسعه جهانی در حرکت هستیم. اتفاقاً مطالبه کنشگران محیط‌زیستی این است که مطابق با جریان‌های جهانی توسعه حرکت کنیم و از آن عقب نمانیم.

او گفته که متأسفانه قانون معادن نجات تالاب میقان را غیرممکن کرده؛ امروز بین قانون معادن و قوانین محیط‌زیستی یک تعارض بزرگ وجود دارد. در این راستا اگر بتوانیم سطح حفاظتی تالاب میقان را به منطقه حفاظت شده ارتقا دهیم، می‌توانیم این تالاب را از آسیب‌های ناشی از قانون معادن محفوظ داریم.

به گفته او: طبق قانون حفاظت از تالاب‌های کشور و همچنین تبصره‌های آیین‌نامه تالاب‌ها، تخریب غیرقابل جبران تالاب‌ها ممنوع است و با استناد به این ماده قانونی می‌توان فعالیت شرکت مذکور را متوقف کرد. همچنین بر اساس قوانین و مقررات موجود در حوزه تالاب‌ها، برای خسارت‌های وارد شده ناشی از برداشت‌های معدنی، ضرایبی تعیین شده است. بر اساس آن می‌توان برآورد کرد جهت جبران خسارت‌ها به تالاب میقان، شرکت معدنی املاح ایران باید سالانه حدود 36 میلیارد تومان پرداخت کند. برای همین لازم است سازمان حفاظت محیط‌زیست میزان خسارت دقیق وارد شده به تالاب میقان را تعیین کرده و مسئولان دستگاه‌های اجرایی استان از جمله سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی، فرایندهای پرداخت و جبران خسارت‌های وارد شده را پیگیری و نظارت کنند.

گفتنی است که بر اساس «برنامه مدیریت جامع تالاب میقان» که در سال 1395 تصویب شده است، در اهداف میان‌مدت باید تخریب‌های ناشی از برداشت‌های ماده معدنی را تا حد ممکن جبران کرد و آسیب‌های وارد شده به محیط‌زیست را به حداقل رساند.

پیشنهاد این فعال محیط زیست این است که در راستای این برنامه، هدف بلندمدت آن است که پس از اتمام مدت پروانه بهره‌برداری شرکت معدنی املاح ایران، دیگر نباید پروانه این شرکت تمدید شود و حداکثر تا 25 سال پس از تصویب برنامه مدیریت جامع تالاب میقان، شاهد توقف برداشت مواد معدنی از این تالاب باشیم.

باید گفت که امروز نه تنها حال تالاب‌ها، بلکه حال محیط‌زیست کشور خوب نیست. این در حالی است که اگر قوانین فعلی موجود در کشور را اجرایی کنیم، قطعاً می‌توان شرایط محیط‌زیست را بهبود بخشید.

تصویر هشداردهنده ناسا از طوفان شن در ایران

ناسا اعلام کرد که طوفان عظیم گرد و غبار که در هفته گذشته بخش‌هایی از ایران، افغانستان و پاکستان را درنوردید، برای بسیاری از ساکنان این مناطق خطراتی را به همراه داشت.

این تصویر که توسط ابزار VIIRS (سوئیت رادیومتر تصویربرداری مادون قرمز مرئی) در ماهواره NOAA- NASA Suomi NPP به دست آمده است، توده‌های غلیظی از گرد و غبار را نشان می‌دهد که صدها کیلومتر در سراسر منطقه خشک شرق ایران در ۲۲ سپتامبر ۲۰۲۳ (جمعه ۳۱ شهریور ۱۴۰۲) وزید.

بر اساس اعلام روابط‌عمومی اداره‌کل حفاظت محیط‌زیست استان سیستان و بلوچستان، ناسا اعلام کرده است که به نظر می‌رسد گرد و غبار از تالاب‌های زودگذر هامون که تا حدودی شهر زابل در ایران را احاطه کرده است، سرچشمه می‌گیرد. وقتی این تالاب خشک می‌شود، این منطقه به دلیل ویژگی‌های آب‌وهوایی پایدار به نام «باد لوار» (یا بادهای ۱۲۰ روزه)، که از اواخر ماه مه تا اواخر سپتامبر (ابتدای خرداد تا پایان شهریور) از سمت شمال غربی می‌وزد، به کانون طوفان‌های گرد و غبار تبدیل می‌شود.

 

منبع : آرمان ملی

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار