پیروز مجتهدزاده در گفتوگو با «آرمان ملی»:
بازگشت به میز مذاکره آسان نیست
آرمان ملی- احسان انصاری: دونالد ترامپ کار خود را به صورت رسمی در کاخ سفید آغاز کرده است. اظهارات وی در مراسم تحلیف فضا را به سمتی هدایت کرده که گویا قرار است دوباره سیاست فشار حداکثری علیه ایران را دنبال کند.
اینکه ایران چه رویکردی در مقابل ترامپ در پیش خواهد گرفت، از بسیاری جهات حائز اهمیت است. «آرمان ملی» برای تحلیل و بررسی چشمانداز پیشرو با دکتر پیروز مجتهدزاده تحلیلگر روابط بینالملل گفتوگو کرده است. مجتهدزاده معتقد است: «من معتقدم ما بیش از آنکه به رویکرد ترامپ در مقابل ایران فکر کنیم باید سیاستهای خود را مورد واکاوی و بررسی مدام قرار دهیم تا اگر اشتباهی در محاسبات یا تحلیل داشتهایم، جبران شود. ما برای تحلیل واقعیتهای موجود باید این تصور را تصحیح کنیم که ایران به عنوان قدرت منطقهای و آمریکا به عنوان قدرت جهانی، نباید رقابت مشابه و همتراز داشته باشند. اگر چنین تصوری وجود داشته باشد، بیتردید اشتباه است. ایران در سطح منطقه درگیر رقابتهایی است، که همین رقابتها در سطح جهان موضوعیت ندارد. ایران با آمریکا بر سر نفوذ در شرق دور، خاورمیانه عربی یا غرب رقابتی ندارد. رقابت ایران با آمریکا به مسائل ایران در منطقه و مناسبات کشورهای خاورمیانه مربوط است. اینکه برخی با تمام تمایزها، اختلافات و تفاوتها در منافع ملی، دو کشور را در یک سطح فرض میکنند، تصوری استباه است.» در ادامه ماحصل این گفتوگو را میخوانید.
*حضور دوباره ترامپ در کاخ سفید به چه میزان بر معادلات ایران در عرصه بینالمللی تأثیرگذار است؟
بنده از جمله افرادی بودم که از ابتدای ریاست جمهوری ترامپ در سال 2016 رفتار و تفکرات وی را مورد انتقاد قرار میدادم. ترامپ شخصیت نامتعارف و نامتعادلی دارد. ترامپ در چهار سال اول ریاست جمهوری در ابتدا عنوان کرد قصد دارد با ایران مذاکره کند اما پس از مدتی ایران را تهدید و تحریم کرد. در شرایط کنونی که وی دوباره وارد کاخ سفید شده نیز با همین وضعیت مواجه هستیم که موضع مشخصی از وی مشاهده نمیشود. ترامپ در طول چهار سالی که رئیسجمهور آمریکا بود وضعیتی به وجود آورد که تنها عده کمی از متعصبان دست راستی افراطی نژادپرست در آمریکا را خشنود میکرد. این در حالی است که بقیه مردم آمریکا و جهان از اقدامات وی ناخشنود و مستأصل شدند. در شرایط فعلی اما من معتقدم ما بیش از آنکه به رویکرد ترامپ در مقابل ایران فکر کنیم باید سیاستهای خود را مورد واکاوی و بررسی مدام قرار دهیم تا اگر اشتباهی در محاسبات یا تحلیل داشتهایم، جبران شود. ما برای تحلیل واقعیتهای موجود باید این تصور را تصحیح کنیم که ایران به عنوان قدرت منطقهای و آمریکا به عنوان قدرت جهانی، نباید رقابت مشابه و همتراز داشته باشند. اگر چنین تصوری وجود داشته باشد، بیتردید اشتباه است. ایران در سطح منطقه درگیر رقابتهایی است، که همین رقابتها در سطح جهان موضوعیت ندارد. ایران با آمریکا بر سر نفوذ در شرق دور، خاورمیانه عربی یا غرب رقابتی ندارد. رقابت ایران با آمریکا به مسائل ایران در منطقه و مناسبات کشورهای خاورمیانه مربوط است. اینکه برخی با تمام تمایزها، اختلافات و تفاوتها در منافع ملی، دو کشور را در یک سطح فرض میکنند، تصوری استباه است. بدون تردید اگر چنین پیشفرضهایی برای تحلیل وجود داشته باشد، نتیجهگیری که صورت میگیرد اشتباه خواهد بود. به همین دلیل انتظارات از دو کشور باید مبتنی بر واقعیتها باشد. بنده معتقدم انتظارات باید متناسب با ظرفیتهای موجود ایران و آمریکا باشد. ما به اندازهای دارای دانش و تجربه تاریخی هستیم که با نگاهی به تاریخ به این نتیجه برسیم که برای ادامه راه باید از چه روشی استفاده کنیم. حکومتهایی مانند صدام و قذافی که در مسیر دیکتاتوری حرکت کردند در نهایت نابود شدند، اما کشورهایی که ظرفیتهای دموکراتیک دارند روزبهروز قویتر شدهاند. تجربه تاریخی نشان میدهد برای دوام داشتن یک حکومت، باید به نظر مردم توجه کرد و یا به بیان دیگر باید مبانی دموکراسی را در نظر گرفت.
*منظور شما از اشتباه چیست و چه سیاستهایی باید تغییر کند یا چه اشتباهاتی باید پذیرفته شود؟
در این زمینه ما باید همه رویکردهای داخلی و خارجی را مورد بررسی قرار بدهیم تا مشخص شود در چه زمینههایی دچار اشتباه شدیم و چگونه میتوانیم از مسیر اشتباه باز گردیم. ما باید دارای این ظرفیت و بزرگی باشیم که هنگامی که یک سیاست به نتیجه مورد نظر نرسد، در انجام دوباره آن بازنگری کنیم. توجه به این مهم نشانه رفتار اصولی در سیاست است که پیش از این بارها این ظرفیتها را نشان دادهایم. به عنوان مثال در ماجرای پایان جنگ تحمیلی نشان دادیم بهرغم اینکه شرایط مورد پسند ما نبود و ایبسا ناراحتیهایی هم وجود داشت، اما به دلیل توجه به مصلحت کشور و منافع مردم، چنین کار سترگی انجام شد. متأسفانه روشنفکر منحرف عقبافتاده عادت کرده هر اقدام مناسبی را که صورت میگیرد، تخطئه کند. نکته مهمی که تجربه تاریخی به ما گوشزد میکند این است که هر گاه یکجانبهگرایانه به وضعیت خود و رقبا نگاه کردهایم، نتیجه خوبی به دست نیامده است. گاهی گمان کردهایم کاری را که انجام میدهیم صحیح بوده و به همین دلیل زندگی مردم در شرایط خوبی قرار گرفته است. در چنین رویکردهایی میتوان لایههایی از خودستایی و خودپسندی را دید و از واقعگرایی فاصله دارد که این نگاه ریشه در تجربههای تاریخی ما دارد. واقعیت دیگری که در تجربه تاریخی ما وجود دارد این است که ما غالبا به برنامهریزی صحیح برای مدیریت کشور بیتوجه بودهایم و به جای آن تلاش کردهایم با باندبازی، حزببازی و در نظر گرفتن جناح سیاسی خود، کشور را مدیریت کنیم در حالی که باید برای مدیریت کشور برنامهریزی علمی انجام میدادیم. ایران دارای ظرفیتها و استعدادهای کافی برای پیشرفت و توسعه است. ایران یک کشور غیرقابل صرفنظر در منطقه است اما اکنون دیده میشود که ارزش پول ملی ما افت شدید کرده است. این مسأله نشان میدهد که ما در زمینههای اقتصادی و اجتماعی با مدیریت دقیق علمی جلو نرفته و برنامهریزی اصولی نداشتهایم.
* مدتی است که جامعه با انباشت مطالبات و دغدغهها مواجه شده است. با این انباشت مطالبات در کنار چالشهای بینالمللی، چگونه میتوان در عرصه بینالمللی تأثیرگذار بود؟
اگر واقعبینانه به موضوع نگاه کنیم، باید عنوان کرد که زمان برای حل مشکلات با سرعت در حال گذر است و اگر تغییری در نوع مواجهه با مشکلات داده نشود، زمان را به کل از دست میدهیم. شرایط به شکلی نیست که با یک یا دو اقدام مختصر بتوان تحول بزرگی در شرایط ایجاد کرد. نخستین اقدامی که برای بهبود شرایط باید انجام شود، تنویر افکار عمومی است. در مرحله بعد باید از پیلههایی که دور خود تنیدهایم خارج شویم. برخی رویکردها با حال و هوای قرن گذشته قابل توجیه است و در قرن جدید تحولات چشمگیر و عمیقی ایجاد شده که باید با آن هماهنگ شویم. مهمترین شرایط مدیریت خوب این است که مدیر خوب داشته باشیم که در این مورد خاص دچار برخی کاستیها هستیم. برخی گمان میکنند مسئولیتی که به آنها سپرده شده همچنان باید در اختیار آنها قرار داشته باشد و نباید آن را به کسی واگذار کنند. به همین دلیل نیز شرایط برای تغییر سخت شده است. آینده هر کشوری را خیلی راحت میتوان در وضعیت دانشگاههای آن کشور مشاهده کرد. آیا وضعیت دانشگاههای ما به شکلی است که بتوان نسبت به آینده امیدوار بود؟ یا جهل مرکب در دانشگاه هر روز بیشتر میشود؟ کشورهایی مانند آلمان و سوئیس نیز به اندازه ایران فارغالتحصیل در مقطع دکتری ندارند. این در حالی است که فارغالتحصیلان ما بهرغم اینکه مدرک دکتری دارند اما از دانش و تخصص کافی برخوردار نیستند. بنده از مدتها قبل خطاب به مدیران کشور عنوان کردم سیاست خارجی ما در مواردی نیازمند بررسی و بازنگری است. ضمن اینکه مواجهه ما با برخی گروهها و کشورهای منطقه نتیجه مورد انتظار را به بار نیاورده است. اکنون زمان آن است که این واقعیتها را در نظر بگیریم و در برخی سیاستها بازنگری کنیم تا مسیر هموارتر و بهتری پیش روی ما قرار بگیرد.
*تغییر سیاست خارجی ایدئولوژیک به سیاست خارجی که مبتنی بر واقعیت باشد نیازمند چه ملزوماتی است؟
صلح و امنیت در منطقه و جهان تابع موازنههای استراتژیک بین کشورهای مختلف است. قبل از جنگ جهانی دوم این توازنها وجود نداشت و به همین دلیل جهان هر روز شاهد جنگ جدیدی بود. با تشکیل سازمان ملل و توافقنامههایی که منعقد شد، جنگ و درگیری در جهان کاهش پیدا کرد. پس از جنگ جهانی دوم با جنگ سرد مواجه بودیم که یک اتفاق بزرگ برای آینده جهان به شمار میرفت. بلوک شرق و غرب برای مقابله با دیگری به سلاحهای بزرگ مجهز شدند که جهان را در وضعیت خطرناکی قرار داد. به همین دلیل قدرتهای جهانی به این نتیجه رسیدند برای پایان این جنگافروزی باید موازنه جدیدی در عرصه سیاسی جهان شکل بگیرد. موازنهای که صلح و امنیت جهانی را حفظ کند. در نتیجه برای حفظ و ارتقای صلح در هر منطقهای نیاز به موازنههای استراتژیک وجود دارد. با این وجود هنگامی که به وضعیت خاورمیانه توجه میکنیم به این نتیجه میرسیم که در این منطقه شرایط به شکلی دیگری رقم خورده است. نکته دیگر اینکه معادلات خاورمیانه حساب و کتاب روشنی ندارد و نمیتوان آینده این منطقه را به آسانی پیشبینی کرد. در این منطقه گاهی نتیجه دو ضرب در دو چهار نمیشود، بلکه عدد نامشخصی میشود. مهمترین دلیل این اتفاق این است که در بین کشورهای منطقه، درک صحیحی از زندگی و دموکراسی وجود ندارد. منطقه خاورمیانه باید این درک را در خود به وجود بیاورد که تنها در سایه دموکراسی است که میتواند زندگی خوبی داشته باشد.
*حضور ترامپ در کاخ سفید به موازنه در خاورمیانه کمک میکند و یا آن را از بین میبرد؟
در شکلگیری موازنه در منطقه ما، قدرتهای جهانی نباید دخالت داشته باشند. اگر ایران دنبال منافع خود در این منطقه است، باید به سطحی از تأثیرگذاری برسد که بازیگران خارجی نتوانند در معادلات این منطقه نقشآفرینی کنند. عربستان در رقابت با ایران تلاش میکند از آمریکا کمک بگیرد در حالی که این وضعیت، موازنه را در منطقه به هم میزند. ایران باید در مسیر ایجاد موازنه استراتژیک در خود منطقه خاورمیانه حرکت کند اما تاکنون در این مسیر قرار نگرفته که احتمالا هنوز شرایط سیاسی برای چنین موازنهای ایجاد نشده است. در هر حال باید در نظر داشت که معادلات منطقهای برای کشورها سختتر از گذشته شده است. هنگامی که قراردادهای بینالمللی دچار خدشه میشود ترمیم آن آسان نخواهد بود و ما این را در برجام تجربه کردیم. بنده معتقدم بازگشت مجدد آمریکا به میز مذاکره با ایران به آسانی انعقاد برجام نیست و باید از مسیرهای دیگری حرکت کرد که دشواری خاص خود را دارد.
ارسال نظر