زهرا نژادبهرام در گفتوگو با«آرمان ملی»:
کسی مسئولیت مهاجرت نخبگان را برعهده نمیگیرد
آرمان ملی- احسان انصاری: چرا میزان مهاجرت نخبگان در کشور در حال افزایش است؟ چرا میل به مهاجرت از دانشجویان به دانش آموزان رسیده است؟ مهمترین دلیل مهاجرت پزشکان چیست؟ این مهاجرتها چه پیامدهایی برای کشور دارد؟
«آرمان ملی» برای پاسخ به این سوالات با زهرا نژادبهرام، عضو سابق شورای شهر تهران گفتوگو کرده است.نژادبهرام معتقد است:«بر اساس آخرین آمار انتشار یافت در برخی از سایتها نزدیک به 70درصد نیروهای متخصص وارد فرایند مهاجرت شدهاند. این اتفاق به معنای این است که در آینده نزدیک با محدودیت متخصصان در همه حوزهها روبهرو هستیم و کشور به رغم سرمایهگذاری کلان دراین امر با نوعی دشواری متخصص روبهرو خواهد شد. نگرانی این بخش بیشتر از آنجاست که عرصه پزشکی نیز جدا از این امر نبوده و مساله بهداشت و درمان که طی سی سال گذشته جزء نقاط قوت کشور محسوب میشد، اکنون با مهاجرت پزشکان و پرستاران به سوی مشکلات جدی حرکت میکند. براساس آخرین آمارها به گفته یکی از مسئولان درسال گذشته بیش از سه تا ۴ هزار پزشک مهاجرت کردهاند. دراین میان مهاجرت سایر تخصص های نظیر استارتآپها و …. نیز قابل تامل است.» در ادامه ماحصل این گفت وگو را میخوانید.
*چرا میزان مهاجرت رو به افزایش است؟ مهمترین دلیل مهاجرت نخبگان را چه میدانید؟
عوامل اجتماعی و اقتصادی در کنار عوامل محیطی و فیزیکی فرآیند مهاجرت را تسریع و دغدغه برای آینده را افزایش میدهد. در واقع، شهروند حس تعلق خود را در بستر آینده قابل پیشبینی در کنار وضعیت رو به جلو تعریف میکند و یقینا حس سرزندگی و میل به تداوم اقامت در محل زندگی برایش جدیتر و با اهمیتتر است. کم توجهی به هویت فردی و جمعی در کنار مسائل متعدد فیزیکی و اجتماعی و تعاملی در جامعه در بستر اقتصاد غیرقابل پیشبینی تصویری نامتعین از آینده را برای همه اقشار اعم از نخبه و عادی ایجاد کرده است. بیتوجهی به این مهم امری قابل تامل است. سال گذشته بعد از مصاحبه مسئول رصد مهاجرت با رسانهها موجی از نگرانی برپا شد، اما اتفاق خاصی صورت نگرفت.مگر آنکه سعی در تعطیلی مرکز رصد مهاجرت پیش آمد و پس از آن صورت مساله پاک شد.این در حالی است که بر اساس آخرین گزارش منتشر شده از سوی مرکز رصد مهاجرت از میان 5 گروه مورد بررسی شامل اساتید و نخبگان، دانشجویان، پزشکان و پرستاران و استارتآپها جملگی اصلیترین دلیل برای عدم مهاجرت را میل و علاقه به پیشرفت کشور و ساختن آن دانستهاند. این امر کلیدواژهای است که باید سیاستگذاران و تصمیمسازان را به وجد آورد. اما به دلیل بیتوجهی به این عامل که مهمترین عنصر برای بهبود شرایط کشور است شاهد افزایش مهاجرتها هستیم. نیروهایی که کشور برای بالندگی و رشد آنها هزینه بسیار کرده به دلیل بیتوجهی به نیازها و انتظارات آنها در پی آینده دست به مهاجرت میزنند. واقعیت این است که اغلب کسانی که مهاجرت می کنند نه برای درآمد بالا که شاید مهم هم باشد و بلکه از نامشخص بودن وضعیت خود و آینده و عزیزانشان دست به مهاجرت میزنند و رنج دوری از وطن و علایق خود را به تن میخرند. رییس مرکز بررسیهای استراتژیک با اشاره به اینکه ریشه مهاجرت بیآیندگی است تصویری متفاوت را از مهاجرت نخبگان و افراد عادی ارایه کرد. تصویری که اگر در کنار نتایج بررسیهای مرکز مطالعات شهری تهران قرار بگیرد، نشان از مسالهای ریشهای در نیاز و انتظار شهروندان کشور برای آینده است.
*مطالعات شهری تهران در این زمینه چه می گوید؟
بر اساس نظرسنجی مرکز مطالعات شهر تهران درصد بسیار بالایی از تهرانیها «سرزنده» نیستند. پیشتر نیز مرکز پژوهشهای مجلس با انجام مطالعهای با موضوع مشابه درباره وضعیت «کیفیت زندگی» در تهران اعلام کرد وضعیت شاخص «فشار محیط زیستی» در تهران عدد میانگین ۳۲۳ است که به معنای «اوج بحران عدم دسترسی به محیط زیست و خدمات شهری مناسب» است.در آن گزارش اعلام شده بود که اگر این شاخص در سطح ۱۰۰ باشد «مطلوب» است؛ اما عدد بالای ۳۰۰ به معنای «فشار زیاد» و رضایتبخش نبودن وضعیت سکونت است. گزارش جدید مرکز مطالعات و برنامهریزی شهر تهران نشاندهنده آن است که در سال ۱۴۰۱ برای دومین سال متوالی، کیفیت زندگی در شهر تهران، نمره مردودی دریافت کرده است. این همه نشان از مسالهای جدی برای کشور دارد که بیتوجهی به آن آینده را با دشواری روبهرو خواهد کرد. بررسی میزان مهاجرتها و تخصص آنها موید آن است که بهرغم تلاش برای افزایش ظرفیت دانشگاهها در جهت تامین نیروی متخصص، مساله نیروی کارشناس همچنان برای آینده کشور در معرض کمبود است.این مهم به این معناست که برخی مسئولان و برنامهریزان مساله را درک نکردند. به عبارت دیگر، افزایش ظرفیت دانشگاهها یعنی مساله را جدی نگرفتن، یعنی باور نکردن نیاز شهروندان و...از این رو به نظر میرسد با دو رویکرد به این مساله باید توجه کرد؛ تصویر آینده برای شهروندان به همراه سرزنده نبودن شهروندان؛ اتفاقی نگرانکننده است که نشانههای آن در این آمارها و پژوهشها قابل پیگیری است.
واقعیت این است که اغلب کسانی که مهاجرت می کنند نه برای درآمد بالا که شاید مهم هم باشد و بلکه از نامشخص بودن وضعیت خود و آینده و عزیزانشان دست به مهاجرت میزنند و رنج دوری از وطن و علایق خود را به تن میخرند. رییس مرکز بررسیهای استراتژیک با اشاره به اینکه ریشه مهاجرت بیآیندگی است تصویری متفاوت را از مهاجرت نخبگان و افراد عادی ارایه کرد. تصویری که اگر در کنار نتایج بررسیهای مرکز مطالعات شهری تهران قرار بگیرد، نشان از مسالهای ریشهای در نیاز و انتظار شهروندان کشور برای آینده است
*شما مسأله مهاجرت نخبگان را با وضعیت زندگی شهری مرتبط می دانید؟
ارتباط سرزندگی شهری و شهروندان و میل به مهاجرت امری غیرعادی نیست. شهروندی که احساس ناامیدی و افسردگی کند دلیلی برای تقویت حس تعلق خود ندارد. او در پی هویت خودش است، هویتی که شناخته شود و به رسمیت آید. وقتی برخی تریبونهای رسمی و غیررسمی توصیه به رفتن و مهاجرت میکنند حس تعلق شهروندان در بستری از ناامنی قرار میگیرد و آنگاه آن میل برای ساختن که اصلیترین عامل برای عدم مهاجرت است در هالهای از ابهام قرار میگیرد.در شهری که صداهای بلند تخلفات ساختمانی و کمتوجهی به نیازهای مردم جدی میشود، طبیعی است که حس تعلق فرد در آن کمرنگ باشد. در شهری که بیشتر روزها آلودگی هوا استشمام میشود و کسی مسئولیت آن را بر عهده نمیگیرد حس تعلق و پویایی و میل به آینده معنای خاصی ندارد. بیآیندگی و نبود سرزندگی برای شهروندان که قابل تعمیم به برخی شهرهای دیگر نیز هست، امید را با چالش روبهرو میکند. سیاستگذاران و تصمیمگیران بدون توجه به عنصر سرزندگی شهروندان رویکردهایی را اتخاذ میکنند که نه تنها در تقویت حس امید و رونق فرصتی را ایجاد نمیکند بلکه بستر امیدبخشی و امیدافزایی را با چالش همراه میکند. در واقع روزمرگی و روزمداری عاملی جدی برای جدایی شهروند از محیط پیرامونش است که در نهایت فرآیندی برای تغییر را طلب میکند که بخش بزرگی از آن در مهاجرت تعریف میشود. از این رو لازم است با نگاهی دقیقتر و جدیتر مساله آینده شهروندان و ایجاد شرایط مساعد برای زیستن آنها تبیین شود.
محیطهای شهری سرزنده، زمینهساز تعاملات اجتماعی بین افراد متفاوت و خلق فرصتهای تازه و افزایش سرمایه اجتماعی است .اگر شهر را مانند یک موجود زنده فرض کنیم که برای ادامه زندگی به سرزندگی و نشاط نیازمند است. نقش فضای شهری یا به عبارتی فضایی که در آن تعاملات اجتماعی شهروندان شکل میگیرد و فرهنگ جامعه در بستر آن ارتقا مییابد، بسیار با اهمیت است.پس باید مساله نیاز شهروندان و موضوع مهاجرت را در یک پیوستگی ارگانیکی تعریف کرد که هر دو در آینده شهر، شهروندان و کشور آثار جدی دارد. شهرها مکان زندگی و فضای ارتباطات انسانی هستند، آنها بستری برای تعامل اجتماعی و سیاسی و اقتصادیاند، شهرها فقط مکان نیستند، بلکه اتمسفری برای رشد و پویایی هستند. پدیده مهاجرت و سرزنده نبودن شهروندان به معنای عنصری کانونی در از دست دادن متخصصان است و آن نداشتن برنامه برای آینده فردی و اجتماعی است که جامعه بتواند برای آن خود را تعریف کند.
*مهم ترین پیامدهای مهاجرت نخبگان از کشور چیست؟
نخست باید مسئله را شناخت و اطلاعات مربوط به مسئله را در اختیار گرفت تا سوال اصلی پاسخ داده شود و آن این است که چرا برخی متخصصین و نخبگان تمایل به مهاجرت دارند یا در مسیرمهاجرت قرار گرفته اند. دوم آنکه راهکار پاسخ به این سوال از دست دادن کانون هایی است که این مهم را رصد می کنند و اطلاعات را دراختیار جامعه قرار میدهند یا تقویت این مراکز برای دریافت اطلاعات صحیح در جهت چرایی این موضوع.هردو نگاه نیازمند نگاه به استراتژی ها و راهبردهای کشور برای تقویت نیروهای متخصص و ارائه خدمات به آنها برای رسیدن به توسعه و پیشرفت و بهره گیری از ظرفیت ها ی برجسته آنهاست. بر اساس آخرین آمار ۷۰ درصد نیروهای متخصص وارد فرایند مهاجرت شدهاند. این اتفاق به معنای این است که در آینده نزدیک با محدودیت متخصصین در همه حوزهها روبهرو هستیم و کشور به رغم سرمایه گذاری کلان دراین امر با نوعی دشواری متخصص روبهرو خواهد شد.نگرانی این بخش بیشتر از آنجاست که عرصه پزشکی نیز جدا از این امر نبوده و مساله بهداشت و درمان که طی سی سال گذشته جزء نقاط قوت کشور محسوب میشد، اکنون با مهاجرت پزشکان و پرستاران به سوی مشکلات جدی حرکت میکند. براساس آخرین آمارها به گفته یکی از مسئولان درسال گذشته بیش از سه پزشک مهاجرت کردند. دراین میان مهاجرت سایر تخصص های نظیر استارتآپها و …. نیز قابل تامل است. وجود ظرفیت های خاصی که دیگر کشورها برای جذب متخصصین تدارک دیدهاند از یک سو و کم توجهی به نیازهای آنها و تمرکز روی مسائل غیر اصلی موجب شده که مسالهای به این با اهمیت مورد توجه قرار نگیرد یا کمتر به آن پرداخته شود. ثروت یک کشور در سرمایه انسانی آن نهفته است. سرمایه انسانی صاحب دانش و تخصص برگ برنده همه کشورها است ازاین رو است که بسیاری از کشورها امروزه درصدد جذب نخبگان و متخصصین هستند وبا ایجاد ظرفیت های ویژه آنها را به کشور خود دعوت میکنند. به همین دلیل تلاش در جهت حفظ متخصصان با رویکردها تشویقی و ترغیبی و پیشگیری از روشهای محدودیت زا را جدی کنیم. مساله مهاجرت نخبگان بایستی از مسائل اساسی کشور باشد و نسبت به رفع مشکلات آنها با رویکرد تعاملی و رواداری و تشویق اقدام نمود. متخصصین کشور درهر رشتهای سرمایهای غیر جایگزین هستند و ما باید باور کنیم که وجود آنها برای جامعه و تلاش آنها برای حل مسائل کشور انکار ناپذیراست.
ارسال نظر