فرصتی برای دیپلماسی
در پی فشارهای بینالمللی و واکنشهایی که نسبت به جنایات اسرائیل درغزه انجام شد و تحرکاتی که در سطح منطقه و جهان داشتیم و عملا دولتهای اروپایی حامی اسرائیل نیز تحت فشار افکار عمومیشان، خواستار وقفهای در حملات اسرائیل در نوار غزه شده بودند، توافقی میان حماس و اسرائیل برای تبادل اسرا صورت گرفت و اعلام شد این توافق به مدت چهار روز ادامه خواهد داشت و در این مدت 50 اسیر اسرائیل و 150 نفر از زنان و کودکان اسیر فلسطینی نیز آزاد خواهند شد.
دولت نتانیاهو اعلام کرده که به ازای هر روزی که 10 اسیر آزاد شوند، امکان تداوم آتش بس وجود دارد ولی به نظر نمیرسد با توجه به اهدافی که دولت نتانیاهو در حمله به غزه دارد و داشته است، شاهد آتش بسی باشیم ولی در همین وقفه چهار روزه نیز دولت اسرائیل دارد تلاش می کند که این توافق را یک دستاورد برای خودش محسوب کند که اگر این حملات به غزه صورت نمیگرفت، حماس نیز تا همین اندازه حاضر به تبادل اسرا نبود و روی این موضوع واکنش سیاسی- تبلیغاتی گسترده روی افکار عمومی اسرائیل انجام شده که به یک نوعی حملات به غزه را توجیه پذیر کند. ولی وقفه چهار روزه حملات اسرائیل در نوار غزه فرصتی است که هم اقلام بشردوستانه به نوار غزه ارسال شود و هم در این مدت بلکه با تحرکات سیاسی که در سطح منطقه و جهان شاهد هستیم امکان تداوم آتشبس وجود داشته باشد. اما اینکه تا چه حد میتواند به وقایع فلسطین اشغالی نزدیک باشد، با اگر و اماهای زیادی مواجه است. بعید به نظر میرسد که دولت اسرائیل حاضر باشد آنچه تاکنون در شمال غزه به دست آورده را بهراحتی از دست بدهد و به یک آتشبس با حماس دست پیدا کند. نوع ادبیاتی که نتانیاهو و اعضای کابینهاش به کار بردند به نظر نمیرسد که دولت اسرائیل بخواهد این آتشبس را ادامه دهد و اگر آتشبسی برقرار شود، به گونهای خواهد بود که بسیار ناپایدار خواهد بود و دو طرف همچنان اهداف همدیگر را مورد هدف قرار خواهند داد. از سوی دیگر این فرصت آتشبس چهار روزه به جمهوری اسلامی ایران و دیگر کشورها نیز این امکان را داده که تحرکات سیاسی و میدانی بلکه حامیان اسرائیل بخصوص آمریکاییها را وادارد که فشار بیشتری برای استقرار آتشبس پایداری در فلسطین اشغالی وارد کنند بخصوص اینکه گفته میشود همین آتشبسی هم که الان به دست آمده در نتیجه رایزنیهای آمریکا و قطر با طرفین درگیر است. این نشان میدهد که اگر آمریکاییها اراده کنند میتوانند اسرائیل را برای توقف حملاتش به غزه تحت فشار قرار دهند. ولی به هر حال با تمام متغیرهایی که در سطح منطقه به عنوان روند تحولات اثرگذار وجود دارد، نمیتوان زیاد به گفتههای دولت اسرائیل برای توقف حملات امیدوار بود. به نظر می رسد سفری که آقای امیرعبداللهیان به منطقه دارد در راستای شاید تحکیم و یا هماهنگیهای بیشتر میان محور مقاومت در برابر تحولات پس از آتش بس است. قطعا اسرائیلیها از هر سوژه و بهانهای برای گسترش دامنه جنگ و گرفتار کردن ایران در منطقه استفاده خواهند کرد و تاکنون اینگونه بوده ولی اینچنین تحرکات تاچه حد میتواند پای ایران را به صحنه جنگ در منطقه بکشاند، با توجه به مواضعی که جمهوری اسلامی ایران در سطوح مختلف ابراز داشته به خوبی به این نکته آگاه هستند که هر درگیری و هر نوع اقدام نظامی در منطقه و ورود ایران به جنگ نه تنها به نفع ایران نخواهد بود بلکه به نفع محور مقاومت و حتی خود فلسطینی ها نیز نخواهد بود. تداوم حملات اسرائیل در نوار غزه نیز به خوبی این نکته را برای همه روشن کرده بخصوص برای حتی حامیان اسرائیل که چقدر از گسترش دامنه جنگ نگران هستند و اگر اینگونه نبود هم آمریکاییها و هم اروپاییها علائم و نشانهها و سوژههای مختلفی داشتند که بخواهند ایران را تحریک به ورود در جنگ بکنند. ولی مجموعه مواضع دولت آمریکا و برخی دولتهای اروپایی نشان میدهند که آنها نسبت به تبعات گسترش جنگ به خوبی آگاه هستند و جمهوری اسلامی ایران نیز نسبت به این مسئله هوشیار است. از این رو به نظر نمیرسد تحریکات اسرائیل بتواند پای ایران را به این جنگ بکشاند از این جهت که دولت جمهوری اسلامی با توجه به تحرکات سیاسی که در منطقه انجام میدهد، نشان میدهد که بیشتر طرفدار آتشبس و توقف جنگ است تا اینکه بخواهد دامنه جنگ گسترش پیدا کند.
*مرتضی مکی
تحلیلگر مسائل بین الملل
ارسال نظر