ترس رضا شاه از این روحانی معروف
مدرس با آن عبای نازک و آن قبای کرباسی، اولتیماتومی که روسها و انگلیسیها به مجلس فرستاده بودند را پشت تریبون مجلس رد میکند و میگوید:«حالا که قرار است بمیریم چرا خودمان خودمان را بکشیم».
اسمش سید حسن طباطبایی زواره بود؛ مردی متدین و مجتهد. البته به سید حسن مدرس مشهور بود که در تدریس دیانت خود میگفت: «عاقل تا بصیرت پیدا نکند سزاوار نیست سخن بگوید»، او مدرس بود و به این بصیرت رسید و بعد از آن سخن ظلمستیزی و حقطلبی را در بلندگوهای مجلس فریاد زد. فریادی که حتی برای استیضاح رضاخان هم بلند شد. برای همین بود که رضاخان از مدرس میترسید. شاید این گفتار حضرت امام (ره) میزان ترس رضاخان از شهید مدرس را انتقال دهد.
«رضا شاه از مدرس میترسید، آن قدری که از مدرس میترسید، از دزدهای سر گردنه نمیترسید! از تفنگدارها نمیترسید. از مدرس میترسید، که مدرس مانع بود از اینکه یک کارهای زشتی را انجام بدهد، و آخر مدرس را گرفت و کشت»
مدرس کسی بود که وقتی نبود، غیبتش در مجلس به شدت احساس میشد، دقیقا همانطور که حضرت امام فرمودند: «مجلس آن وقت تا مدرس نبود، مثل اینکه چیزی در آن نیست؛ مثل اینکه محتوا ندارد.»۲
اولین مرد مجاهد در رژیم منحوس پهلوی
امروز دهم آذر ماه روزی که تقویم شهادت سیدحسن مدرس، اولین مرد مجاهد در رژیم منحوس پهلوی را به خود جای داده است. مردی که امام خمینی (ره) سزاوار دانست تصویر او بر روی اسکناسها نقش ببند.
«سزاوار است که [بر] اولین اسکناس که در ایران به طبع میرسد، عکس اولین مرد مجاهد در رژیم منحوس پهلوی چاپ شود. خداوند رحمت فرماید ایشان را.»۳
طبق این فرمایش بود که بانک مرکزی به مناسبت میلاد رسول اکرم (ص) و ولادت امام جعفر صادق (ع) اسکناس جدید یکصد ریالی را برای اولین بار توسط متخصصان ایرانی طراحی، و تصویر شهید سیدحسن مدرس را روی آن حکاکی و چاپ کرد.
تصویر شهید مدرس بر روی اسکناس صد ریالی
قله شجاعت و کارآمدی
اما ماجرای مقاومت سیدحسن به همین جا ختم نشد. مدرس با آن عبای نازک و آن قبای کرباسی، اولتیماتومی که روسها و انگلیسیها به مجلس فرستاده بودند را پشت تیریبون مجلس رد میکند و میگوید:«حالا که قرار است بمیریم چرا خودمان خودمان را بکشیم»
مدرس اولتیماتومی را که خیانت به ملت ایران بود را رد کرد و نمایندگان از قله شجاعت او سر چشمه گرفتند و با او همراهی کردند.
رهبر کبیر انقلاب از این شجاعت اینگونه میگوید: «وقتی که روسیه در یک قضیهای- که الآن یادم نیست- اولتیماتوم داد به ایران و آوردند به مجلس و قوای نظامیش هم حرکت کرده بودند به طرف تهران یا قزوین که این را قبول کنند، مجلس- آن طور که حالا نقل میکنند- بهتشان زده بود که باید چه بکنند. قوا، قوای شوروی است، مقاومت نمیتوانیم بکنیم؛ قبول این هم که خیانت است. آنجا نوشته است که یک روحانی با دست لرزان آمد و گفت حالا که ما باید از بین برویم چرا خودمان از بین ببریم؟ ما این را ردش میکنیم. رد کرد. همه هم قبول کردند. آنها هم هیچ کاری نکردند.»۴
مثل مدرس را انتخاب کنید
مردم نیاز به پدری مهربان در مجلس داشتند؛ پدری که دلسوز آنها باشد. برایشان نطق کند و قلم بزند خطر کند. مدرس پدر دلسوز ملت بود. آنجایی که نیاز بود برای مردمش خطر میکرد و به خاطر ملتش جلوی استکبار سر خم نمیکرد. هر چند در کنار موافقان او مخالفانی نیز قد علم کرده بودند، اما مدرس نمیایستاد و مقاومت میکرد.
مردم نمایندهای مثل مدرس نیاز داشتند، البته به گفته امام مثل مدرس که به این زودیها پیدا نمیشد؛
«سعی کنید مثل مرحوم مدرس را انتخاب کنید- البته مثل مدرس که به این زودیها پیدا نمیشود، شاید آحادی مثل مدرس باشند- کسانی را که انتخاب میکنید باید مسائل را تشخیص دهند، نه از افرادی باشند که اگر روس یا آمریکا یا قدرت دیگری تشری زد بترسند، باید بایستند و مقابله کنند.»۵
رضاخان حتی وجود مدرس در بند تبعید را هم نمیتوانست قبول کند و دهم آذر سال ۱۳۱۶ بود که تبعید ۹ ساله شهید مدرس پایان یافت، پایانی که در ماه رمضان با دهان روزه شیخ مجاهد را به شهادت رساندند. همانگونه که امام با لحن زیبا و با دلی آرام گفتند: خداوند رحمت فرماید ایشان را.
۲_صحیفه امام، جلد ۹ ص ۲۹۴
۲_صحیفه امام، جلد ۸ ص ۶۷
۳_صحیفه امام، جلد ۱۹ ص ۴۳۱
۴_ صحیفه امام، جلد ۸ ص ۶۷
۵_ صحیفه امام، جلد ۱۸ ص ۲۷۶
ارسال نظر