گفتوگوی آرمان ملی با محسن جلیلوند، تحلیلگر روابط بینالملل
شورش واگنر اقتدار پوتین را در روسیه مخدوش کرد | او باید محاسبات دقیقتری درباره جنگ اوکراین میکرد
مهمترین پیامدهای شورش واگنر علیه پوتین چیست؟ چرا چنین شکاف عمیقی بین نظامیان روسیه در حین جنگ با اوکراین به وجود آمد؟ آیا گروه واگنر از حمایتهای خارجی برخوردار بود؟ شورش واگنر چه تأثیری روی مخالفان داخلی پوتین خواهد داشت؟ «آرمان ملی» برای بررسی و تحلیل این موضوع با دکتر محسن جلیلوند، تحلیلگر روابط بینالملل گفتوگو کرده است.
به گزارش آرمان ملی آنلاین جلیلوند در این زمینه معتقد است: « گروه واگنر اصلیترین گروه نظامی حاضر در جنگ اوکراین بودند و ارتش روسیه بیشتر از طریق هوایی و پهپاد در جنگ مشارکت داشت. پوتین تجربه جنگ چچن را داشت و به این روش معتقد بود که خشونت زیاد در جنگ موجب پیروزی خواهد شد. به همین دلیل نیز در جنگ چچن خشونت زیادی به کار برد. پوتین تصور میکرد این خشونت را باید توسط گروه واگنر در جنگ اوکراین استفاده کند. گروه واگنر دارای قاعده و ضوابط نظامیگری نبود اما پوتین تصور میکرد این گروه میتواند روسیه را در جنگ اوکراین به پیروزی برساند. با این وجود شورش واگنر نشان داد که این رویکرد دیگر کاربرد ندارد و نمیتواند پوتین را به اهداف خود برساند.» در ادامه ماحصل این گفتوگو را میخوانید.
شورش واگنر در روسیه بازتاب جهانی پیدا کرد و سوالات و ابهامات زیادی درباره آینده روسیه به وجود آورده است. مهمترین پیامدهای این اتفاق برای روسیه چیست؟
واقعیت این است که این اتفاق به اندازهای جدی نبود که برخی عنوان میکنند این شورش میتوانست حکومت پوتین را سرنگون کند. من چنین باوری ندارم و معتقدم این اتفاق در حدی نبود که بتواند فردی مانند پوتین را سرنگون کند. با این وجود شورش واگنر چند پیامد مهم برای روسیه به همراه خواهد داشت. نخست اینکه شورش واگنر به خوبی نشان داد که ساختار قدرتی که پوتین برای خود به وجود آورده شکننده است و با آنچه پوتین و اطرافیانش درباره آن میگویند متفاوت است. در روسیه در دوران استالین رویکردی در پیش گرفته شد که حزب کمونیست نسبت به نیروی نظامی و ارتش نظارت کامل داشت.
با این وجود پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و زمانی که پوتین به قدرت رسید وی به این نتیجه رسید که از اقتدار کامل نسبت به نیروهای نظامی برخوردار نیست. به همین دلیل نیز دستگاههای نظامی و امنیتی موازی ایجاد کرد. به عنوان مثال سیستم امنیت ملی را اصلاح کرد و یا در سال2017 گارد ملی را ایجاد کرد. پوتین چند دستگاه دیگر امنیتی را نیز به وجود آورد که بتواند اهداف خود را پیش ببرد. هنگامی که موضوع جنگ کریمه و اوکراین مطرح شد نیز با اقتباس از گروه بلکواتر آمریکا اقدام به تشکیل گروه واگنر کرد. آمریکا در جنگ افغانستان و عراق از شرکتهای خصوصی امنیتی و نظامی استفاده کرد که معروفترین آنها بلک واتر بود. پوتین نیز در جنگ اوکراین تلاش کرد از چنین گروههایی استفاده کند که مهمترین آنها واگنر بود.
گروههایی مانند واگنر نیز ارتشی و نظامی نیستند که دارای قواعد و انضباط نظامی باشند، بلکه بیشتر افرادی شروری هستند که در چنین گروههایی فعالیت میکنند. در جریان شورشی که رخ داد پوتین به این نتیجه رسید که این گروهها آن گونه که وی فکر میکرده نمیتوانند برای او کار کنند. نکته دیگر اینکه اقتداری که پوتین داشت و بر این باور بود که در حال بازتولید استالینیسم در روسیه است در جریان این اتفاق مخدوش شد.
اقتدار پوتین در چه زمینههای مخدوش شد؟
امروز انتقاداتی که به پوتین وارد این است که چرا به عنوان یک فرد امنیتی و اطلاعاتی پیشبینیهای لازم را درباره گروهی مانند واگنر انجام نداده است. این در حالی است که فاصله گیری گروه واگنر از دولت روسیه از سه یا چهار ماه قبل آغاز شده بود و گروه واگنر در این مدت دائما نسبت به رویکردی که وزارت دفاع و ستاد مشترک ارتش در جنگ اوکراین در پیش گرفتهاند انتقاد داشت و انتقادات خود را نیز مطرح میکرد.
به همین دلیل این انتقاد به دولت پوتین وارد است که چرا در چنین شرایطی دستگاههای امنیتی و نظارتی موفق نشدهاند تحرکات این گروه را در زیر نظر بگیرند که چه اهدافی را دنبال میکنند و قصد انجام چه کارهایی را دارند. نکته دیگری که در این زمینه وجود دارد این است که در زمان جنگ که همه باید متحد باشند و از یک روش پیروی کنند این وضعیت درباره دولت پوتین رخ نداد و وی نتوانست به خوبی جنگ را مدیریت کند. نکته مهمی که در این زمینه وجود دارد تأثیری است که شورش واگنر روی جنگ اوکراین خواهد داشت که در هفتههای آینده مشخص خواهد شد.
امروز انتقاداتی که به پوتین وارد است این است که چرا به عنوان یک فرد امنیتی و اطلاعاتی پیشبینیهای لازم را درباره گروهی مانند واگنر انجام نداده است. این در حالی است که فاصله گیری گروه واگنر از دولت روسیه از سه یا چهار ماه قبل آغاز شده بود و گروه واگنر در این مدت دائما نسبت به رویکردی که وزارت دفاع و ستاد مشترک ارتش در جنگ اوکراین در پیش گرفتهاند انتقاد داشت و انتقادات خود را نیز مطرح میکرد
این اتفاق چه تأثیری روی جنگ اوکراین خواهد داشت؟
گروه واگنر اصلیترین گروه نظامی حاضر در جنگ اوکراین بودند و ارتش روسیه بیشتر از طریق هوایی و پهپاد در جنگ مشارکت داشت. پوتین تجربه جنگ چچن را داشت و به این روش معتقد بود که خشونت زیاد در جنگ موجب پیروزی خواهد شد. به همین دلیل نیز در جنگ چچن خشونت زیادی به کار برد. پوتین تصور میکرد این خشونت زیاد را باید توسط گروه واگنر در جنگ اوکراین استفاده کند. گروه واگنر دارای قاعده و ضوابط نظامیگری نبود اما پوتین تصور میکرد این گروه میتواند روسیه را در جنگ اوکراین به پیروزی برساند. البته وضعیت چچن با اوکراین متفاوت بود. چچن منطقهای در درون روسیه بود در حالی که اوکراین یک کشور مستقل به شمار میرود. با این وجود پوتین گمان میکرد با همان روشی که در چچن به کار برد میتواند در اوکراین نیز به پیروزی دست پیدا کند. با این وجود شورش واگنر نشان داد که این رویکرد دیگر کاربرد ندارد و نمیتواند پوتین را به اهداف خود برساند.
آیا این احتمال وجود دارد که پوتین به دلیل این اتفاق در تصمیم گیری درباره جنگ اوکراین تجدیدنظر کند؟
قطعا این اتفاق رخ خواهد داد و پوتین در برخی مسائل مرتبط با جنگ اوکراین تجدیدنظر خواهد کرد. با این وجود نکته مهم این است که وی در این زمینه تجدید نظر استراتژیک نمیکند،بلکه به صورت تاکتیکی تجدیدنظر میکند. این در حالی است که کشورهای غربی هنوز تصمیمی درباره اتفاقات روسیه نگرفتهاند. هدف اصلی آنها این است که روسیه را در نهایت ضعف نگه دارند. شورش واگنر و پیامدهایی که برای روسیه خواهد داشت این فرصت را بیشتر در اختیار کشورهای غربی قرار داده که روسیه را بیشتر از گذشته تحت فشار قرار بدهند. آن چیزی که برای کشورهای غربی و به خصوص آمریکا حائز اهمیت است این است که روسیه برای زمان بیشتری در موضع ضعف قرار داشته باشد و ضعیفتر شود.
این اتفاق به چه میزان میتواند روی مخالفان داخلی پوتین تأثیر بگذارد و به آنها جرأت بیشتری برای مقابله با پوتین بدهد؟
واقعیت این است که مخالفان داخلی پوتین جرأت بیشتری پیدا میکنند، اما کاری نمیتوانند انجام بدهند. باید بین این دو موضوع تفاوت قائل شد. اینکه مخالفان پوتین جرأت بیشتری پیدا کنند یک موضوع است و اینکه آیا میتوانند کاری از پیش ببرند یا خیر موضوع دیگری است. سیستمی که پوتین در روسیه به وجود آورده به شکلی است که اجازه مخالفتهای داخلی را به مخالفان نمیدهد و آنها را سرکوب خواهد کرد. مخالفان داخلی نیز تا حدود زیادی این وضعیت را درک میکنند. تنها در شرایطی که پوتین از دنیا برود و یا دچار بیماری سختی شود که قادر به اداره کشور نباشد الیگارشهای اطرافش تصمیم خواهند گرفت که به چه سمتی حرکت کنند و چه تغییراتی در این کشور به وجود بیاورند. اینکه ما تصور کنیم پس از شورش واگنر علیه پوتین مخالفان داخلی جرأت بیشتری پیدا میکنند و شاهد اتفاقات جدیدی در روسیه خواهیم بود واقع بینانه نیست و چنین اتفاقی رخ نخواهد داد. این در حالی است که پوتین مخالف داخلی جدی نیز ندارد که بتواند در سطح گسترده دولت وی را تحت فشار قرار بدهد.
واقعیت این است که این اتفاق به اندازهای جدی نبود که برخی عنوان میکنند این شورش میتوانست حکومت پوتین را سرنگون کند. من چنین باوری ندارم و معتقدم این اتفاق در حدی نبود که بتواند فردی مانند پوتین را سرنگون کند. با این وجود شورش واگنر چند پیامد مهم برای روسیه به همراه خواهد داشت. نخست اینکه شورش واگنر به خوبی نشان داد که ساختار قدرتی که پوتین برای خود به وجود آورده شکننده است و با آنچه پوتین و اطرافیانش درباره آن میگویند متفاوت است
گروه واگنر به چه میزان از حمایت حامیان خارجی برخوردار بود؟ آیا پریگوژین با حمایتهای خارجی تصمیم گرفت علیه پوتین شورش کند؟
به نظر نمیرسد گروه واگنر در ماجرای اخیر از حمایتهای خارجی برخوردار بوده است. وضعیت این گروه به صورتی است که کمتر کشوری حاضر میشود هزینه حمایت از چنین گروهی را بپذیرد. این گروه به اندازهای غیرقابل پیشبینی و نامتعادل است که علیه پوتین به عنوان کسی که آنها را استخدام کرده شورش میکنند. در چنین شرایطی کمتر کشوری حاضر به حمایت از چنین گروهی خواهد بود و به همین دلیل من فکر نمیکنم چنین اتفاقی رخ داده باشد. البته این احتمال وجود دارد که از برخی کشورها حمایتهایی شده باشند اما این حمایتها زیاد نبوده است. البته این اتفاق میتواند بهانه خوبی برای فشار بیشتر به روسیه باشد. در همین روزها اوکراین چند روستا را از دست روسیه آزاد کرد که روسها در سال 2014 اشغال کرده بودند. این موضوع نشان میدهد که پیامدهای این اتفاق در آینده خود را نشان خواهد داد.
البته این احتمال وجود دارد که باقی مانده گروه واگنر در آینده در ارتش روسیه ادغام شود. با این وجود شرایط به شکلی رقم خورده است که اعتماد بین این گروه و دولت روسیه مخدوش شده است. نکته مهمی که در این زمینه وجود دارد اینکه رهبران سیاسی جهان باید در شرایط کنونی با احتیاط بیشتری تصمیم گیری کنند. شرایط به شکلی است که اردوغان به پوتین گفت در این زمینه باید با عقل سلیم برخورد کرد. به همین دلیل باید در شرایط موجود با احتیاط بیشتری عمل کرد. این در حالی است که روسیه یک قدرت بزرگ است و نباید در برنامهریزیهای خود با چنین چالشهایی مواجه شود. به نظر میرسد پوتین به اندازهای درگیر جنگ اوکراین شد و موضوع ناتو شد که در نهایت با چنین چالشی مواجه شد.
ارسال نظر