| کد مطلب: ۱۰۸۷۱۲۲
لینک کوتاه کپی شد

این مرد ایرانی 700 حیوان در خانه اش داشت/ از کروکودیل و مار پیتون تا شتر لاما و شیرهای زرد!

در اتاق خانه‌اش یک کروکدیل رودخانه نیل در مصر، سه مار بزرگ پیتون در محفظه‌ای شیشه‌ای که در حال پوست اندازی بودند و او رویشان آب گرم می‌ریخت تا روند پوست اندازی‌شان تسهیل شود، یک طوطی سخنگوی کاسکو که سلام و خوش آمد گفت، چند گربه نژاد تایلندی، یک جغد انبار، سه قلاده سگ از کوچکترین نژاد سگ‌ها در جهان، یک حلقه مار آناکاندا از همانهایی که دهان باز می‌کنند و براحتی یک آهو را می‌بلعند و البته با همان پلیکان بزرگ جثه‌ای که نامش را صدف گذاشته است، آزادانه تردد می‌کنند.

این مرد ایرانی 700 حیوان در خانه اش داشت/ از کروکودیل و مار پیتون تا شتر لاما و شیرهای زرد!
هر کدام از این حیوانات داستان خود را دارند. کروکودیل رود نیل را از قاچاقچی‌ها در مرز عراق گرفتند و تحویلش دادند، صدف، پلیکانی بود که از کانادا به ایران رسیده بود و تیرخورده و ناخوش به او سپرده شد و مارهای عظیم الجثه درون محفظه شیشه‌ای و آن آکواریوم بزرگ نیز در دستان خود او سر از تخم بیرون آورده‌اند.
 
 نادر رضا نوری، گلخانه خانه ۷۰ ساله مادری‌اش را تبدیل به منزل و طویله قدیمی را تبدیل به اتاق‌های خانه ‌کرده و کنار حیوانات عجیب روی کاناپه‌هایش نشسته و در انتظار شروع این گفت‌وگو است. هنگام ورود یک پلیکان چند متری و دو سگ بزرگ جثه او را تا مقابل درب اسکورت کرده‌اند تا پذیرای ما برای این گفت‌وگوی ویژه شود. جالب اینکه پلیکان او که خودش می‌گوید بادیگارد شخصی‌اش است خطرناک‌ترین محافظی بود که با وساطت نوری اجازه ورود ما به خانه شخصی‌اش را با بیش از ۷۰۰ جانور عجیب و غریب داد.
 
در اتاق خانه‌اش یک کروکدیل رودخانه نیل در مصر، سه مار بزرگ پیتون در محفظه‌ای شیشه‌ای که در حال پوست اندازی بودند و او رویشان آب گرم می‌ریخت تا روند پوست اندازی‌شان تسهیل شود، یک طوطی سخنگوی کاسکو که سلام و خوش آمد گفت، چند گربه نژاد تایلندی، یک جغد انبار، سه قلاده سگ از کوچکترین نژاد سگ‌ها در جهان، یک حلقه مار آناکاندا از همانهایی که دهان باز می‌کنند و براحتی یک آهو را می‌بلعند و البته با همان پلیکان بزرگ جثه‌ای که نامش را صدف گذاشته است، آزادانه تردد می‌کنند.
 
هر کدام از این حیوانات داستان خود را دارند. کروکودیل رود نیل را از قاچاقچی‌ها در مرز عراق گرفتند و تحویلش دادند، صدف، پلیکانی بود که از کانادا به ایران رسیده بود و تیرخورده و ناخوش به او سپرده شد و مارهای عظیم الجثه درون محفظه شیشه‌ای و آن آکواریوم بزرگ نیز در دستان خود او سر از تخم بیرون آورده‌اند.
 
این تنها درون خانه بود. اما بیرون از دیوارهای خانه حیوانات عجیب‌تری حضور داشتند. از میمون‌های رزوس وحشی مهاجم تا گوزن زرد ایرانی و مرال و شترهای لاما گرفته تا اسبچه‌های ویژه خزر و دو قلاده ببر سیبری و پلنگ ایرانی، شیرهای سفید آفریقایی و شیر زرد و خانواده گرازها در مجموعه حیواناتی که او در منزل مادری‌اش نگهداری می‌کند وجود دارند. طاووس‌های ابلق و سفید و سبز و قرقاول‌های سرخ و ساده تا عقاب‌های طلایی و کرکس بزرگ و روباه و بز کوهی، شترهای پاکستانی و گاومیش‌های اردبیل و اسب‌های پونی دستکاری شده، همگی در خانه‌ای که شبیه به دهکده حیوانات شده است نگهداری می‌شوند. نقطه‌ای در نزدیکی شهر کرج در انتهای یک کوچه که آپارتمان‌های تازه‌ساز و کوچه سنگفرش شده‌اش شما را به خانه‌ای بزرگ هدایت می‌کند.
 
آیا نوری یک قاچاقچی حیات‌وحش است که توانسته شیرهای آفریقایی را از آنسوی جهان به خانه‌ای در کرج بیاورد و ببرهای سیبری را در خانه‌اش پذیرایی کند؟ شاید او تامین‌کننده حیوانات باغ‌وحش‌های ایران است و به تجارت حیات‌وحش مشغول است. اینها سؤالاتی است که همشهری از او که در گذشته مسئول سابق راه‌اندازی مترو تهران، مدیرعامل سابق مترو کرج، سازنده پناهگاه‌های دوران جنگ ازجمله پناهگاه نخست‌وزیری بود و بعدها با حیوانات انس گرفت و دهکده باراجین قزوین را با حیوانات خودش راه‌اندازی کرد پرسیده است.
 

آقای نوری داستان این حیوانات چیست و چگونه به‌دست شما رسیده‌اند؟

 
هر کدام از حیوانات این مرکز داستانی جدا دارند. صدف یکی از پلیکان‌های سفیدی است که از آمریکا و کانادا در فصل‌هایی به ایران می‌آیند. این پلیکان که البته بادیگارد من هم هست، در دهانش چهار کارد تیز دارد. صدف، تیر خورده و بدحال ۱۲ سال قبل توسط محیط‌زیست به ما سپرده شد و از آنزمان با ما زندگی می‌کند. البته نمی‌تواند پرواز کند. متأسفانه برخی افراد با پوست زیر قبقبی این پلیکان‌ها که ۱۱ لیتر آب می‌گیرد، سازهایی کوبه‌ای می‌سازند. جغد پشت آیینه هم یک جغد انبار است که از قاچاقچی‌ها گرفته و به مرکز ما سپرده شد. مارهای پیتون پیش خودم به دنیا آمدند. لیون مرد خانواده است و ۲ زن به اسم طلا خانم و شیطون دارد که در خانه تخم‌گذاری کرده‌اند. چون محل زندگیشان را دوست دارند.
 
پیتون‌ها مارهای گرمسیری استوایی هستند که با اصطکاکی که در بدنشان تولید می‌کنند می‌توانند دمای بدن را تغییر دهند و بچه‌ها را نر و ماده کنند. در کروکدیل نیل هم که در خانه موجود است همین وضعیت وجود دارد. به همین‌خاطر مثلا می‌بینید ۵۰۰ کروکدیل ناگهان از رودخانه نیل برای تخمگذاری بیرون می‌آیند. آنها می‌دانند طبیعت نیاز به کروکدیل نر دارد یا ماده و بر مبنای آن عمق چاله‌ها را تنظیم می‌کنند. اگر عمق چاله کم باشد نور زیاد به تخم‌ها می‌خورد و کروکدیل نر می‌شود و اگر زیاد باشد ماده می‌شوند.
 
اینها می‌روند در نیل و ۶۰ روز بعد بچه‌ها از داخل تخم مادرشان را صدا می‌کنند و هر مادر سر چاله تخمگذاری خود می‌رود و یک متر علف را کنار می‌زند و بچه‌ها را با خود به داخل آب می‌برد. نکته مهم اینکه محیط زندگی همه اینها در این خانه باید مناسب باشد. مار آناکاندا هم که بزرگ‌ترین مار جهان است در آکواریوم بزرگ خانه که از دماسنج و آب مناسب برخوردار است در حال پوست اندازی است. این مار تا سیصد کیلوگرم می‌شود و می‌تواند حیوانات درشت را هم ببلعد. کروکودیل نیل مرکز هم تا ۷ متر می‌تواند رشد کند و بعضی‌شان وزن‌شان به یک تن هم می‌رسد. این کروکدیل در حال قاچاق شدن بود که از قاچاقچیان گرفته و به مرکز ما داده شد.
 

واقعا کروکدیل نیل از ایران قاچاق می‌شود؟

 
حیوانات بسیار زیادی از مسیر قاچاق از داخل ایران عبور می‌کنند. به‌خصوص از طریق مرز عراق و خراسان و سوراخ‌های زیادی برای ورود و خروج حیوانات قاچاق در مرزهای ایران وجود دارد که باید حتما بسته شوند.
 
شما میمون‌های رزوس که گونه‌های بسیار وحشی و مهاجم هستند هم نگهداری می‌کنید. این میمون‌ها در سال‌های اخیر در جنگل‌های شمال هم دیده شده‌اند. شما چگونه اینها را نگهداری می‌کنید؟
 
میمون‌های رزوس به‌صورت قاچاق در پرونده فروشی‌ها به قیمت ۱۵ تا ۲۰ میلیون تومان فروخته می‌شوند. اما بعد تبدیل به غول‌هایی می‌شوند که امکان نگهداری آنها در منزل وجود ندارد. دارندگان اینگونه هم چاره‌ای جز اهدای آنها به باغ‌وحش‌ها یا رها کردن‌شان در جنگل‌های شمال ندارند. در باغ‌وحش‌ها میمون‌های دیگر به آنها حمله می‌کنند اما در جنگل‌های ایران چون دشمن ندارند و غذای کافی هم برایشان مهیا است، به‌زودی جمعیت اینگونه که تولید مثل بالایی هم ارد آنقدر زیاد می‌شود که حکم تیر برایشان خواهند داد. بنابراین مردم نباید به‌دنبال خرید حیوان‌های وحشی نظیر اینگونه بروند.
 
رزوس‌ها در طبیعت شمال پرتقال می‌خورند و دشمن هم ندارند و به‌زودی به مردم هم حمله خواهند کرد. اینگونه در زیستگاه اصلی خودش دشمنان طبیعی مثل مار آناکاندا یا پلنگ دارد که جمعیتش را کنترل می‌کند ولی در ایران دشمنان طبیعی رزوس‌ها وجود ندارد و به همین دلیل به‌زودی تبدیل به خطر می‌شوند. به همین دلیل نباید اکوسیستم طبیعت را از بین برد. جمعیت گراز در کشور زیادشده، چون پلنگ از بین رفته است. بنابراین باید به سمتی برویم که جمعیت پلنگ را متعادل کنیم نه اینکه پلنگ‌ها را با تفنگ بزنیم.
 

دیدم شترهای لاما و گوزن زرد اروپایی و مرال ایرانی هم کنار الاغ‌ها و اسبچه‌های خزر نگهداری می‌کنید.

 
اینجا اسبچه‌های خزر و لاما و گوزن‌های مرال ایرانی و گوزن زرد اروپایی هم نگهداری می‌شوند. لاماها عمدتا مال مناطق اسپانیایی زبان هستند. لاماها را شتر گوسفند هم می‌نامند چون بعضی شرایط شتر و بعضی شرایط گوسفند را دارند و البته در کرونا هم روی خونش کار کردند و جواب داد ... الاغ‌ها را با دو هدف اینجا نگه می‌داریم. چون به محض شیوع بیماری مشمشه که خطرناک است، نخستین حیوانی که این بیماری را می‌گیرد الاغ است. دوم، داشتن محصولات الاغ مثل شیر و چربی و عنبرنساء است که کاربرد درمانی دارد. ولی این کابرد درمانی مختص همه الاغ‌ها نیست که محصولاتشان در عطاری‌ها فروخته می‌شود.
 
عطاری‌ها عنبرنسای الاغ نر را هم می‌فروشند که نه‌تنها خاصیت درمانی ندارد که مشکل هم ایجاد می‌کند. شیر الاغ نزدیک‌ترین شیر به شیر انسان است. ولی الاغی می‌تواند محصول خوب دهد که به بچه شیر بدهد و در طبیعت علف کوهی خورده باشد. گوزن نر ما یک پا ندارد که توسط گروهی درحال ساخت پروتز برای او هستیم. گوزن‌ها هر سال شاخ اندازی دارند ولی یکطرف شاخ این گوزن که پا ندارد کوتاه درآمده است. نظر ما این است که طبیعت عدالت را رعایت کرده تا تعادل گوزن حفظ شود. این نظریه عنوان پروژه تحقیقاتی ما است تا ببنیم اگر پروتز برایش بگذاریم شاخش کامل می‌شود یا نه؟
 

آیا محیط‌زیست در جریان فعالیت‌های شما در این مرکز خانگی هست؟

 
محیط‌زیست کامل در جریان است و مرکز ما موفقترین همکار عاشق سازمان حفاظت محیط‌زیست و سازمان دامپزشکی کشور است. آنها حتی به ما سرویس و مجوز ویژه می‌دهند. امسال هم با همکاری محیط‌زیست می‌خواهیم برای نخستین بار در جهان از پلنگ ایرانی با تلقیح مصنوعی بچه بگیریم. سازمان دامپزشکی و استادان تمام دانشگاه‌های تهران هم با ما همکار هستند و به ما کمک می‌کنند.
 

چرا حیوانات آسیب دیده را به موزه‌های تاریخ طبیعی نمی‌سپارید؟

 
معمولا حیوانات آسیب دیده را تاکسیدرمی می‌کنند. ولی ما تاکسیدرمی و کشتار حیوان نداریم. تا آخرش برای درمان حیوانات می‌رویم و اگر هم حیوانی تلف شود، آن‌را دفن می‌کنیم و گوشتش را هم به حیوانات دیگر نمی‌دهیم. تاکسیدرمی معمولا برای کار دانشجویان است. اما کار کردن روی حیوان زنده بهتر است.
 

تا به حال شکار هم کرده‌اید؟

 
اصلا علاقه ندارم و امیدوارم شکارچیان هم اسلحه را با دوربین یا در باشگاه‌های تیراندازی با شکستن بشقاب تعویض کنند. البته الان در برخی نقاط جهان مثلا در آفریقا می‌بینید یک شیر گوزنی را شکار می‌کند و بعد قبایل آفریقایی حمله می‌کنند و از گوزن به اندازه نیاز می‌برند و مابقی را برای شیر می‌گذارند. این شیوه کاملا به سبک ابتدایی و با ابزارهای اولیه است. نه اینکه مثل ایران یک مرتبه سیم برق باطری ماشین را داخل آب بیندازند و صدها ماهی روی آب بیاید و بعد هم اینها را بخورند. درحالی‌که جنون گاوی به‌دلیل وضعیت کشتار گاوها است و این ماهی هم جنون ماهی می‌دهد.
 
خیلی‌ها هستند که از مارهای پیتون و حیوانات عجیب در منازل شخصی‌شان استفاده می‌کنند، اما فعالان محیط‌زیست به‌شدت معتقدند این کار حیوان آزاری است.
 
من هم معتقدم خیلی از حیواناتی را که در منزل نگهداری می‌کنند، واقعا حیوان آزاری است. چون مردم توجهی به محل زندگی حیوان یا نیازهای آن ندارند. مردم واقعا حیوانات غیرقابل تحمل را هم نباید در منزل نگهداری کنند. کروکدیلی که به ما داده شد، از محل قاچاق گرفته شده بود و به ما دادند تا نگهداری کنیم. ولی ما کار تحقیقاتی روی اینها انجام می‌دهیم. مثلا در مورد کروکدیل داریم بررسی می‌کنیم که وضعیت سیستم خورشیدی آن چگونه است.
 
در سیستم‌های سولار مشکل اصلی این است که آنقدر باید صفحه گذاشته شود و برق تولید کنید که مقرون به صرفه نیست. ولی در یک کروکدیل شش متری که سلول‌های پشت همه سولار هستند و رویش را بپوشانید به خواب می‌رود، یک مترمربع سولار خورشیدی دارد که انرژی اینگونه را تامین می‌کند. به همین دلیل است که یک کروکدیل ۸۰۰ کیلویی وقتی آب بند می‌آید و زیر گل می‌رود، با آمدن نخستین جریان آب و شسته شدن وقتی کمی نور خورشید به آن می‌خورد، چنان انرژی بالایی پیدا می‌کند که یک گورخر را می‌بلعد.
 

شیرهای زرد و سفید آفریقایی را از کجا آورده‌اید؟

 
شیر زرد متولد همین مرکز است. شیر سفید یکساله مرکز هم از یک جفت شیر آفریقایی است که ما از آفریقا آوردیم. مادر این شیر که حالا ۴ شیر دیگر دارد و به خوبی آنها را بزرگ می‌کند، در مورد شیر یکساله که نخستین زایمانش در ایران بود توله را نپذیرفت و عروس بنده با شیفت بندی مناسب توانست این شیر را به یکسالگی برساند.
 
شیر زرد ۳ ماهه هم از بچه شیرهای خودمان است که واکسیناسیونش انجام شود به پارک بزرگ سیرجان خواهد رفت. یکی از دلایلی که شیرهای سفید را از آفریقا آرودیم این بود که اکثر شیرهای ایران با یکدیگر هم خون هستند و در سال‌های گذشته به‌دلیل زاد و ولد اینگونه دچار مشکلات ژنتیک شدند. باید این تغییر خون را ایجاد می‌کردیم و همین کار را هم کردیم که موفقیت‌آمیز بود.
 

یک خانواده بزرگ گراز دیدم اینجا دلیل اینکه از گرازها نگهداری می‌کنید چیست؟

 
گرازها در طبیعت مسئولیت‌های مختلف دارند که مهم‌ترین آنها شخم زدن زمین و خاکمال کردن علف‌های تازه برای جلوگیری از آتش‌سوزی است. گرازها هوش سرشار دارند و خیلی کارها را یاد می‌گیرند. مثلا من برایشان مسیر آب خط‌کشی می‌کنم و همانجا برای من نهر درمی‌آورند. متروی تهران را بنده طراحی کردم و مدیرعامل متروی کرج و حومه هم بودم.
 
اگر گراز را مثل امروز می‌شناختم، یک تونل مترو را با ۱۰ گراز شروع می‌کردم و مطمئنم خیلی از دستگاه حفار عقب نمی‌ماندند. جالب اینکه در گرازها گراز ماده فرمانده است. در خانواده گرازهای ما هم یک مادر بزرگ و مادر و شش نوه هستند که فرمانده مادر بزرگ است. در گروه ۵۰ تایی گراز هم این گراز ماده پیر است که نقش خود را به خوبی ایفا می‌کند.
 

گاومیش‌هایی که نگهداری می‌کنید از خوزستان آمده‌اند؟

 
خیر این گاومیش‌ها گاومیش‌های سردسیری اردبیل هستند. ایتالیایی‌ها روی گاومیش خیلی کار کردند. شیر و وزنش را بالا بردند و گاومیش‌ها را آرام‌تر کردند و در نتیجه نگهداری گاومیش اقتصادی‌تر شد. کاری که ما در ایران با گاومیش‌های اردبیل انجام می‌دهیم این است که با همکاری دکتر نیاسری، اسپرم ایتالیایی را به گاومیش اردبیل تلقیح کردیم و بچه‌هایی که گرفتیم بسیار آرام و پرشیر و اقتصادی شدند. این کار را به‌صورت رایگان در طویله‌های اردبیل هم انجام دادیم. برای گاومیش‌های خوزستانی هم می‌توان این کار را کرد.
 

شما یک سوله دارید که عقاب و کرکس و لاما و روباه و بز کوهی و بز اهلی و... همانجا کنار هم زندگی می‌کنند. چطور ممکن است؟

 
بله کرکس و عقاب و بز کوهی و روباه و لاما کنار هم زندگی می‌کنند. عقاب‌های اینجا در سیرجان جفت‌گیری و تخمگذاری کرده‌اند و امسال هم فکر می‌کنم برای جوجه دهی آماده می‌شوند. ولی این قانون خلقت است. ببینید در کوه، پلنگ فرمانده است و شاهین و روباه و جغد دیده‌بان هستند. عقاب هست که موش و مار و غیره را حذف می‌کند.
 
صدها راس کل و بز هم آنجا زندگی می‌کنند. وقتی بز کوهی بچه دار می‌شود، سومین بچه را که ضعیف است به عقاب می‌دهد. اگر بزی تیر بخورد یا ضعیف شود سهم پلنگ است. لاشخور هم آنجا است که لاشه را از بین ببرد. حتی در ایران کرکس هما هم داریم که استخوان‌های لاشه را هم می‌خورد. یک شکارچی می‌رود و پلنگ را با تیر می‌زند. کوهستان یتیم می‌شود و هر لاشخور و و گرگ و شغال و کفتاری به آن عرصه وارد می‌شود. ما از این قانون اینجا استفاده می‌کنیم.
 
اما به اینگونه‌ها غذا می‌دهیم و در این شرایط دیگر لازم نیست بچه سوم بز کوهی را بخورند. شب‌ها در کوه بزهای کوهی و روباه‌ها زیر پای عقاب‌ها می‌خوابند. در کوه دیده‌بان، عقاب و شاهین است و سرکرده آنها نزدیک‌ترین جا به پلنگ می‌نشیند. کل نر هم کنار پلنگ است و اگر یک مهاجم بخواهد وارد شودف عقاب و شاهین پلنگ را خبردار می‌کنند. این سیستم طبیعی بسیار اساسی است. من با حیوان بزرگ شدم و در خانه ما همیشه حیوانات مداوا می‌شدند. در این سال‌ها به یک نتیجه رسیدم. اینکه حیوانات به کائنات متصلند و از کائنات فرمان می‌گیرند.
 

خیلی فلسفی به موضوع نگاه می‌کنید

 
در خانواده‌ای بزرگ شدم که مادرم از نواده‌های ویژه خواجه عبدالله انصاری است. همیشه ما را با عشق آشنا کرد. با طبیعت هم بزرگ شدم. همیشه هم ۷۰۰ حیوان در مجموعه من موجود است و این سؤال برای من مطرح بود که فرامین چطور به حیوانات می‌آید؟ آیا همه شیرها و خرس‌ها آهو و حیوانات دیگر را می‌درند؟ دیدم اینگونه نیست.
 

یک بز معمولی دارید که پایش پانسمان شده است و به‌شدت آسیب دیده؟ چگونه از این بز نگهداری می‌کنید؟

 
این خانم یک بز ۱۶ ساله مسن است که آرتروز و نرمی استخوان دارد. بز سانون فرانسه است که هر سال دو قلو می‌زاید و به موقع شش کیلو شیر می‌دهد. بعضی‌ها به من می‌گویند راحتش کن! می‌گویم چه‌کسی را راحت کنم؟ خودم را راحت کنم که روزی یکساعت برایش وقت نگذارم؟ یکی گفت راحتش کن. گفتم یکی از فامیل شما شش سال است در رختخواب است چرا راحتش نمی‌کنید؟ باید از این بز درس گرفت که چقدر مقاوم است و چگونه با بقیه حیوانات زندگی می‌کند و همه هم برایش احترام قائل هستند. من هم در روز دقایقی با این بز راه می‌روم. بالاخره باید خط الهی را طی کرد. اگر مریضی هم هست باید طی شود. اما این مرکز کشتار ندارد و تا آخر با درمان حیوانات همراه می‌شود.
 

ببرهای سیبری هم دارید؟

 
ببر نر نامش صمصام است و خانمش هم در جایی جداگانه نگهداری می‌شود. ببر و پلنگ در طبیعت تک هستند و فقط در زمان جفت‌گیری نزدیک می‌شوند. بنابراین وقتی شما تصویر چندین پلنگ را در طبیعت می‌بینید، باید بدانید که پلنگ مادر و توله‌هایش هستند. وگرنه اگر نر و ماده با هم باشند به‌شدت با یکدیگر درگیر می‌شوند و حتی یکدیگر را می‌کشند. ما در مرکز بر موضوع انقراض حیوانات هم کار می‌کنیم و امسال پروژه ما تلقیح مصنوعی ببر و پلنگ است.
 

اما پروژه‌های تکثیر این گونه‌ ها شکست خورده است

 
این پروژه‌ها را نمی‌شود تجاری کرد. چون شکست می‌خورد. دست‌کاری بی‌مورد هم اصلا درست نیست. اگر بتوانیم تکثیر معمولی در طبیعت داشته باشیم که خیلی بهتر از تلقیح است. ولی متأسفانه ما اینگونه‌ها را در طبیعت نداریم و یا اگر داشته باشیم همخون هستند و بنابراین باید خون جدید بفرستیم. این ببر یکی از زیباترین موجودات الهی و بزرگ‌ترین گربه‌سان موجود در کشور است که تصمیم داریم پروسه تلقیح را برای تکثیر در موردش استفاده کنیم.
 

پلنگی که در مجموعه دارید قرار است با کدام پلنگ ایرانی در کدام نقطه کشور وارد پروژه تکثیر شود؟

 
شایا پلنگی است که در اسارت نشانه‌های آمادگی برای زاد و ولد را دارد. معمولا پلنگ‌ها در اسارت این ویژگی را نمایش نمی‌دهند. امسال برنامه ما این است که با همکاری و هماهنگی محیط‌زیست و دانشگاه موضوع تلقیح اسپرم یکی از دو پلنگ موجود در باغ‌وحش ارم تهران یا پلنگ ورکان در قزوین که از استان گلستان به آنجا بردم و ژن بسیار خوبی هم دارد انجام شود. شایا را محیط‌زیست از قاچاقچی‌ها در مرز عراق گرفت و به مرکز ما داد تا از آن نگهداری کنیم. ضمن آنکه تکثیر پلنگ ایرانی در دنیا نخستین‌بار است که انجام می‌شود.
 

ممکن است برخی منتقدان بگویند شما باغ‌وحش خانگی راه‌اندازی کرده‌اید، چه دفاعی دارید؟

 
وضعیت من کاملا مشخص است و همه کارهایم دارای مجوز است و مرکز رسیدگی به حیات‌وحش مصدوم و دام‌های ویژه جهان چهل سال است مجوز دارد. ده سال قبل همه حیوانات را به باراجین قزوین بردم تا همه مردم بتوانند از آننآن استفاده کنند و خیلی هم پروژه خوبی شد. متأسفانه یک شهردار آمد به قزوین که با پروژه برخورد کرد و وزیر کشور هم شدیدا با ایشان برخورد کرد و به استاندار گفت شورای تامین برای پروژه تشکیل دهد.
 
رئیس‌جمهور هم که به قزوین آمد به امام جمعه و استاندار سفارش کرد که مراقب پروژه باشند. ولی دیدم حیوان‌ها دارند از بین می‌روند و تصمیم گرفتم که رسما تعدادی از آنها را جابه جا کنم. تعدادی را به اینجا آوردیم و تعدادی را بردیم به پارک چمران کرج و تعدادی را هم به گهر پارک سیرجان فرستادیم. همه جا هم شما دشمن دارید. باراجین یک مرکز ملی شد و اعتبار دولتی هم گرفت و تقریبا همه پول‌هایی که شهرداری قزوین داده بود دولت پر کرد. در یک مقطع ۲۰ میلیارد تومان و در یک مقطع ۵۰ میلیارد تومان و در چند مقطع ۱۰ میلیارد ۱۰ میلیارد پرداخت کرد.
 

چقدر از این پول‌ها نصیب شما شد؟

 
حتی حق‌الجلسه هم برنداشتم چون اینقدر این کار ارزشمند است که با پول نمی‌شود عوضش کرد. به همین دلیل برداشت مالی هم آنجا نداشتم و اینجا هم نخواهم داشت. هزینه هم می‌کنم و خداوند هم کمک می‌کند. متأسفانه قزوین دو تا ۱۰۰ میلیارد تومان را در دو سال از دست داد. آنجا نخستین بیمارستان حیات‌وحش مصدوم را به سفت‌کاری رساندم ولی هنوز ۲ سال است نتوانسته‌اند بهره‌برداری کنند. پارک‌های سافاری را هم با بودجه ملی شروع کردیم و در باراجین بی‌آب دریاچه آبگیری شد که آن هم البته امسال خشکید. در باراجین قزوین سافاری در پارک جنگلی احداث کردیم و حتی یک درخت قطع نشد. مردم هم به آنجا علاقه دارند و پروژه هم جهانی شد و در سال ۹۵ هم به‌عنوان دهکده طبیعت ویژه کشور انتخاب شد.
 
اصلا رفتم قزوین که ادامه قطار سریع‌السیر تا قزوین را ببرم و آنها خودشان درخواست این کار را داشتند و از همین مجموعه هم حدود ۶۰۰ حیوان بردم به قزوین و هنوز هم پیگیرم تا قطار سریع السیر را ببرم به قزوین که مشکل کشور در رابطه با ارتباط ۱۲ استان از یک اتوبان خطرناک به پایتخت حل شود. قزوین کلی آثار باستانی و مذهبی داشت که اکوپارک هم کنارش ایجاد شده بود ولی یک آقایی خوشش نیامد و سپاه و سردار فضلی هم برخورد جدی کرد با شهردار و مکتوب هم شد.
 
ولی تشخیص دادم که آنجا دیگر جای ماندن نیست و حیوانات صدمه می‌بینند و آسیب دیدن به یک حیوان هم آبروریزی برای کشور است. البته حیواناتی را که متعلق به‌خودم هم هستند آنجا گذاشتم که پارک از اهمیت نیفتد. من دیگر هرکز برای اینکار به قزوین نخواهم رفت. برنامه ما آن بود که بیمارستان حیات‌وحش و دانشکده حیات‌وحش در دهکده باراجین قزوین ایجاد شود. حالا داریم اینکار را در قالب یک ان جی اوی بزرگ در کشور انجام می‌دهیم که به‌زودی معرفی می‌شود.
 

شما تامین‌کننده حیوانات باغ‌وحش‌ها هم هستید؟ آیا این حیوانات را از راه قاچاق به ایران آورده‌اید؟

 
من ۴۳ سال است در این کشور مدیر هستم راه و تونل و پناهگاه ساخته‌ام و مترو تهران و کرج را به لطف خدا و یاری همکاران و مردم ساختم یکسال هم مسئولیت جمع‌آوری ستاد معین بم بودم در زلزله. الان هم که دیدید گلخانه خانه هفتاد ساله مادری‌ام را تبدیل به خانه و طویله هایش را اتاق کرده‌ام و شده منزل من. اینکه گفته شود من این حیوانات را قاچاق کرده‌ام یا حیوان وارد کرده و تجارت حیوان و حیات‌وحش دارم دروغ محض است. چون اصلا نیازی به‌کار غیرقانونی ندارم. وقتی می‌توانم قانونی ۲ شیر سفید از آفریقا بیاورم، وقتی می‌توانم تمام حیوانات سایتیست را نگهداری کنم اصلا نیازی به قاچاق ندارم. من اگر قاچاقچی بودم که ۴۳ سال مدیر نبودم در این کشور!
 

چه تعداد از حیوانات شما در معرض انقراض هستند؟

 
پرنده‌های شکاری مان در معرض انقراض هستند. پلنگ‌مان در معرض انقراض است ببر منقرض شده و اسبچه‌های ویژه خزر در حال انقراض هستند و یکسری حیواناتی در جهان هستند که در حال انقراضف ولی ایرانی نیستند اما تحت حمایت هستند. مثل شیرهای سفید یا تعدادی از پرنده‌ها که تحت حمایت جهانی هستند. یک انجمن جهانی به نام سایتیس بر جابه‌جایی این حیوانات نظارت می‌کند. ما هم هر مجوزی را لازم است از سایتیس می‌گیریم. به این دلیل که هر حیوانی را از بهترین مرکزش می‌گیریم و قرنطینه‌اش را هم رعایت می‌کنیم. به‌خاطر همین هم بود که دهکده طبیعت قزوین و مرکز ما در دنیا شناخته شده است. می‌دانند چه می‌کنیم و مجوز و کمک به ما می‌دهند. پس دلیلی ندارد که مثلا یک پلنگ را ترخیص کنیم و بخواهیم آن‌را در پستو نگهداریم یا بچه‌اش را قاچاق کنیم. خودشان از قاچاقچی می‌گیرند و می‌دهند به ما نگهداری کنیم.

 

منبع : همشهری

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار