| کد مطلب: ۱۱۵۴۷۳۱
لینک کوتاه کپی شد

در گفت‌وگو با مترجم بررسی شد؛

«در بزم آتش» ؛ چالش‌های یک زن آتش‌نشان

آرمان ملی- بیتا ناصر: فیروزه مهرزاد که پیش‌تر رمان‌های «زبان گل‌ها» و «هرگز بال پرواز نخواستیم» اثر ونسا دیفن باخ را برای نشر آموت ترجمه کرده بود، این‌بار رمان 392 صفحه‌ای «در بزم آتش» را برای این نشر ترجمه و روانه بازار کرده است.

«در بزم آتش» ؛ چالش‌های یک زن آتش‌نشان

این کتاب، داستان زن آتش‌نشانی را روایت می‌کند که از یکسو با چالش‌های زندگی شخصی خود دست به‌گریبان است و از سوی دیگر، در محیط سخت و مردانه‌ ماموریت‌های شغلی با موقعیت‌های هیجان‌برانگیزی روبه‌رو می‌شود. احساس ترس، پایبندی به عشق، بخشش و انسانیت از جمله مفاهیمی است که کاترین سنتر در این اثر با مخاطبان خود به اشتراک گذاشته و مهرزاد را به ترجمه آن ترغیب کرده است؛ آنچنانکه در وصف آن می‌گوید: «... چیزی که انگار شبیه یک هدیه پیش رویت قرار می‌گیرد.» به مناسبت انتشار «در بزم آتش» گپ و گفتی را با این مترجم ترتیب دادیم که در ادامه می‌خوانید.

* کاترین سنتر (نویسنده‌ آمریکایی) در رمان «در بزم آتش» که به تازگی با ترجمه شما و از سوی نشر آموت به چاپ رسیده است، از زنان و داستان تلاش و پشتکارشان در رویارویی با مسائل می‌گوید. ابتدا درباره این کتاب و شخصیت‌های آن توضیح دهید.

این کتاب، داستانی با محوریت عشق، شجاعت، بخشش، کمک به دیگران و البته زندگی در زمان حال است. شبی که «کَسی» آماده ترفیع و دریافت جایزه‌ قهرمانی‌‌اش به عنوان تنها زن آتش‌نشان می‌شود، در مراسم اتفاقی می‌افتد که زندگی او را برای همیشه تغییر می‌دهد. همان شب او تماسی از مادرش دریافت می‌کند که از او تقاضای کمک دارد. آن هم مادری که در شب تولد شانزده ‌سالگی‌اش او را رها کرده بود و ارتباط خوبی با او ندارد. در شهر جدید، در ایستگاه آتش‌نشانی جدید که از حضورش به عنوان یک زن رضایت ندارند، به عنوان تنها زن آتش‌نشان مشغول به کار می‌شود. اما اینجا باید با ترس‌هایش و البته با خط قرمزش، یعنی عشق روبه‌رو شود.

*‌ نویسنده در این اثر با پرداختن به فضای مردانه ایستگاه آتش‌نشانی، به توصیف شخصیت اول داستان و چالش‌هایش می‌پردازد. از این منظر؛ به نظر شما «در بزم آتش» تا چه میزان در به تصویر کشیدن زنان امروز موفق بوده است؟

داستان درباره زیستن یک زن در دنیایی مردانه است. در میان نگرش‌های متعصبانه، کمبود تجهیزات ایمنی و با درآمد کم او به کارش به عنوان تنها زن آتش‌نشان ادامه می‌دهد. دنیای آن‌ها با هم فرق دارد، اما همه آن‌ها با هم یک نوع‌دوستی ذاتی دارند که من آن را کاملاً جذاب یافتم. او یک آتش‌نشان است، اگرچه شغل سختش باعث نمی‌شود احساسات زنانه‌اش را کنار بگذارد، بلکه با همان ذکاوت و حس زنانه در ماموریت‌هایش به پیش می‌رود. نویسنده، زنی خودساخته و قوی را به تصویر می‌کشد که در مقابل کلیشه‌ها می‌ایستد، اثبات می‌کند و باورهای قدیمی نمی‌تواند مانعی در کارش باشد. او در تلاش است در محیطی نه چندان زنانه با سختی‌های خاص، بهترین خودش را ارائه دهد و در مسیر تکامل‌اش با مفاهم عمیقی مثل عشق، بخشش و انسانیت روبه‌رو شود.

* بخش قابل توجهی از داستان در محیطی پرتنش و اضطراب‌آوری که آتش‌نشان‌ها با آن سروکار دارند، می‌گذرد. نویسنده چطور با این فضا آشنایی یافته است؟

بله؛ دیدن درون و بیرون زندگی حرفه‌ای «کسی» به عنوان یک آتش‌نشان و نیز یک امدادگر و رفاقت با هم تیمی‌هایش، تجربه خواندن منحصر‌به‌فردی ساخته است. شخصیت زن داستان، به خوبی نشان می‌دهد چطور در دنیایی که برای موفقیت زنان آفریده نشده می‌توان موفق شد. جزئیات زنده بسیاری در مورد زندگی به عنوان یک آتش‌نشان وجود دارد که نویسنده آنها را از تجربیات همسرش که یک داوطلب آتش‌نشان است الهام گرفته است.

* عشق، نفرت و خشم از مفاهیم اصلی «در بزم آتش» به شمار می‌آیند و همچنین بخشش، بخش مهمی از داستان را به خود اختصاص داده است. انتقال این مفاهیم در جذب مخاطب چه تاثیری دارند؟

چگونگی تکامل پویایی مردان، زمانی که زنی را در میان خودشان یافتند، خواندن این کتاب را بسیار جذاب کرده است. صمیمیت و گسترش رابطه دوستانه او با همکارانش باورپذیر بوده است. لحظه‌هایی که با آن‌ها به ماموریت اعزام می‌شود، در میان آتش گرفتار می‌شوند، مسابقه می‌دهند، آموزش، آشپزی، شوخی و سربه سر هم ‌گذاشتن‌شان مفرح است. آتش‌نشان‌ها درست به همان‌اندازه کارشان هنگام مسابقه و شوخی با هم جدی هستند. او در این بین توانست رابطه با مادرش و همکارانش را تقویت کند، به صورت متفاوتی بخشش و عشق را درک کرده و یک نوع تجربه عاطفی نادر و ارزشمند برای خواننده ایجاد کند.

*‌ «کَسی هانول» آسیب‌های بسیاری را تجربه کرده، آسیب‌هایی که در ساختن شخصیت او به عنوان زنی مستقل، بااراده و قوی بسیار تاثیر‌گذار بوده است، اما از جایی‌که او سعی دارد تا گذشته‌اش را پشت‌سر بگذارد و آنها را رها کند، کمی زنانه‌تر برخورد می‌کند. نظر شما در این‌باره چیست؟ تاثیر ترومای گذشته بر شخصیت‌پردازی در این داستان را چطور می‌بینید؟

کَسی در حرفه خود، نجات مردم، و کمک به افراد آسب‌دیده بسیار خونسرد عمل می‌کند، اما در زندگی شخصی به‌دلیل زخم‌های دوران نوجوانی‌اش و روابطش در بزرگسالی، با چالش‌های عاطفی زیادی روبه‌رو است. او آموخته بود برای مراقبت از خودش در قلبش را به روی همه ببندد، از نظرش عشق ماهیتی دخترانه داشت. نویسنده شخصیت‌ها را به تفکر متفاوت و یافتن راه‌های جدید برای درک خود و دنیا سوق می‌دهد. «در بزم آتش» درباره ارتباط است؛ اشتیاق به آن، تلاش برای آن، و تلاش برای بهتر شدن در آن. شخصیت‌های داستان ادامه می‌دهند، نیمی در مورد روابط‌شان با دیگران و نیمی ارتباط با خودشان. در بزم آتش، توازن بین تاریکی و روشنیه. شخصیت‌های کتاب با موقعیت‌های زیادی برای یادگیری و درمان روبه‌رو می‌شوند. پذیرش و بخشش بسیار مهم است. در آن بخشش به مفهوم رهاکردن است؛ رها کردن به معنای دست‌شستن از هر قدرتی است که به عنوان تهدید به کار می‌رود. داستان «کسی» درباره قدرت هم است، نه فقط قدرت عشق، بلکه قدرت بخشش، همزیستی و ایمان. سنتر شخصیت‌هایی خلق کرده که چیزهای زیادی برای یادگیری و درمان دارند، آنها را در موقعیت‌هایی قرار می‌دهد که تمام دفاع‌های معمول‌شان از بین می‌رود و سپس در مقابل آن چالش‌ها شخصیت‌ها به نقاط قوتشان پی می‌برند.

نویسنده، زنی خودساخته و قوی را به تصویر می‌کشد که در مقابل کلیشه‌ها می‌ایستد، اثبات می‌کند و باورهای قدیمی نمی‌تواند مانعی در کارش باشد. او در تلاش است در محیطی نه چندان زنانه با سختی‌های خاص، بهترین خودش را ارائه دهد

* تجربه ترجمه این اثر برای شما چگونه بود؟ برای ترجمه باز هم سراغ آثار کاترین سنتر خواهید رفت؟

«در بزم آتش» برایم حاوی پیغامی بود که انگار دنبالش بودم؛ یافتن کتابی در زمان درست. حس آنکه کتاب برای شماست. هیجان خواندن. ارتباط با آن. چیزی که انگار شبیه یک هدیه پیش رویت قرار می‌گیرد. «کسی» آتش‌نشانی بود که در کتاب «پرواز زندگی‌بخش» که با نشر ستاک کار کرده‌ام، برای نجات شخصیت اول داستان اقدام می‌کند. از پرداختن به زندگی او لذت بردم و یک تجربه منحصر‌به‌فرد برایم بود. «در بزم آتش» حاوی اصول زندگی، عشق، کمی راز، حقیقت و هیجان است. در مورد زندگی یک آتش‌نشان غیر از اینکه افرادی قهرمان و شجاع هستند، تصوری نداشتم، بنابراین تصور محیط کارشان، کشیک‌های چهل‌و‌هشت‌ساعته، آشپزی و شوخی‌های‌شان برایم جالب بود. در واقع باعث شد در مورد آتش‌نشانان بیشتر یاد بگیرم. متوجه شدم در ایران هم تعداد زیادی آتش‌نشان زن مشغول به‌ کار هستند و این موضوع برایم جالب و خوشایند است.

* از معیارهای‌تان در انتخاب آثار برای ترجمه بگوئید.

چالش‌ها می‌تواند ما را به نقاط قوت‌مان برساند، به همین دلیل است که عاشق داستان‌هایی با محوریت این‌ موضوع هستم که چگونه بعد از این‌که زندگی ما را از پا در می‌آورد، دوباره بتوانیم سرپا ‌شویم. این چیزی‌ست که من همیشه در مورد نوع بشر دوست دارم: ما خودمان را دوباره جمع و جور می‌کنیم و ادامه می‌دهیم. در واقع این لحظات سخت زندگی‌اند که به ما فرصت‌های نادری برای رشد، تغییر و دوباره‌نویسی زندگی‌مان می‌دهند. نه تنها چگونگی روبه‌رو‌شدن با چالش‌ها، بلکه درک چگونه زیبایی و شادی زندگی. در انتخاب کتاب‌هایم همیشه با افرادی روبه‌رو هستیم که به‌رغم هر چالش ناگهانی‌ای سخت تلاش دارند به بهترین نسخه از خودشان دست یابند. تجربیات سخت، حرکت به جای بهتر، عاقل‌تر، مهربان‌تر و به نوعی تقلا برای رسیدن به مرحله بهتر. فکر می‌کنم این نوع داستان‌ها به طور منحصر به فردی می‌توانند درس‌های عاقلانه‌ای به ما بدهند. خواندن زندگی آدم‌ها واقعاً الهام بخش است. دانستن این‌که چطور این افراد بعد از همه اشتباهات و گرفتاری‌هایی که داشته‌اند می‌توانند یکدیگر را ببخشند، خارق‌العاده است.

* خبر تازه‌ای هم برای مخاطبانتان دارید؟

کتاب «نگهبان عطرها» اثر اریکا بارومایستر از نشر آذرباد در دست چاپ است. داستانی پرشور و گیرا که زیبایی شورانگیز رایحه‌ها را بررسی می‌کند؛ طوری‌که رایحه‌ها می‌توانند حقایق پنهان را آشکار کنند، ما را به آن شخصیتی که در جست‌وجویش هستیم هدایت و حتی کمک کنند مسیر بازگشت‌مان را به زندگی پیدا کنیم. کتاب باید گل‌ها را دوست داشت اثر دبی مکومبر با همکاری نشر تداعی در انتظار مجوز است. در این رمان دو زن در سنین متفاوتی از زندگی پس از تحمل سختی‌ها خودشان را در آغاز دوباره سفر زندگی‌شان می‌یابند. این داستان تصویری دقیق از اینکه چطور خانواده، دوستی و عشق می‌تواند ما را به اوج برساند ارائه می‌دهد. یادآور آن است که حتی در تاریک‌ترین لحظات زندگی، ارتباطات می‌توانند تاثیر زیادی بر زندگی و رفتار آدم‌ها بگذارد، مانند گل‌ها شکوفا شوند و به زندگی روشنایی ببخشند.

منبع : آرمان ملی
نویسنده : بیتا ناصر

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار