«آرمان ملی» پیشنهاد ایران برای توسعه سیاسی سوریه را بررسی میکند
مشارکت،کلید توسعه سیاسی خاورمیانه
آرمان ملی- سیاوش پورعلی: توسعه سیاسی از جمله مباحثی است که در قرن کنونی بسیاری از کشورها که حاکمیتهای دیکتاتوری و بستهای داشتند را دگرگون کرد.
از جمله انتقادهایی که به تصمیمات محمدرضا پهلوی، آخرین پادشاه ایران میکنند عدم توجهش به آنچه توسعه سیاسی نام دارد بازمیگردد. منتقدان میگویند فضای بسته سیاسی و تاکید بر اعمال خشونت با مخالفان عوامل سقوطش را فراهم کرد. همان انتقادی که به حالا در مورد بشار اسد، رئیسجمهور پیشین سوریه مطرح میشود. بعد از سقوط اسد و پایان کار حزب بعث از سوی مقامات ایرانی مواردی مطرح شد که نشان میدهد جمهوری اسلامی نکاتی را برای توسعه سیاسی در سوریه و بهبود روابط با شهروندان در چارچوب بسته پیشنهادی ارائه داده بود. در ادامه این گزارشی و در گفتوگو با یکی از جامعهشناسان اصولگرا به این مورد پرداختهایم. کوشکی ضمن توضیحاتی در مورد وضعیت توسعه سیاسی در خاورمیانه به جزئیات بسته پیشنهادی جمهوری اسلامی به بشار اسد اشارهای خواهد داشت. او معتقد است بهرغم تلاش اسد برای توسعه سیاسی این نظامیان حزب بعث بودند که مانع اصلاحات سیاسی شدند.
مشروعیت حکومت
محمدصادق کوشکی، جامعهشناس سیاسی و عضو هیات علمی دانشگاه تهران در پاسخ به اینکه طرح توسعه سیاسی در کشورهای توسعه یافته بهویژه در آسیایغربی از کجا شروع شد و اکنون چه وضعیتی دارد، به خبرنگار «آرمان ملی» میگوید: « «توسعه سیاسی» در دهه پنجاه و شصت میلادی در پژوهشهایی که سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا «CIA» برای مقابله با نفوذ کمونیست در کشورهای موسوم به جهان سوم در دستور کار قرار گرفت و بعد از آن به رسانهها کشیده شد. آنها در چارچوب آنچه توسعه سیاسی نام داشت توصیههایی را در حوزههای اقتصادی و... هم مطرح میکردند. آمریکاییها و غربیها تا اوایل دهه 90 میلادی در بحث توسعه سیاسی خیلی جدی نبودند. در بسیاری از کشورهای آفریقایی، آمریکای لاتین و کشورهای غرب آسیا شاهد نظامهای دیکتاتوری و خودکامه هستیم ولی با این حال به شدت مورد حمایت غربیها هستند. این نشان میدهد آمریکاییها و اروپاییها مانع توسعه سیاسی هستند. عراق در زمان صدام یا کشورهایی مانند عربستان، مصر، اعراب خلیجفارس از جمله حاکمیتهایی مورد حمایت غربیها هستند.»
دموکراسی در خاورمیانه
او در همین مورد ادامه میدهد: «هنگامیکه شهروندانی عراقی بعد از سقوط صدام پای صندوق رای رفتند، وزیر امور خارجه وقت آمریکا «کاندولیزا رایس» اشاره کرد که دموکراسی خوب است ولی نه برای عراق و غرب آسیا. این نمونهای از نگاه غربیها به توسعه سیاسی در غرب آسیا است. بعد از انقلاب ایران در سال 57 این اندیشه شکل گرفت که براساس مبانی اسلامی و سیاسیِ تشیع، حاکمیت دینی جز با مشارکت مردم شکل نخواهد گرفت. حتی اگر یک حکومت دینی نباشد و بخواهد حکومت پایداری داشته باشد مجبور است که بر اساس خواسته و مشارکت شهروندانش عمل کند. این همان اندیشه امام خمینی است که در زمان حضورشان در پاریس میگفت که ما به دموکراسی غربی نیازی نداریم زیرا بر اساس خوانش اسلام بهتر از آن را داریم. امام 18 بار در مصاحبههای خود به مفهوم دمکراسی تاکید داشت. این دیدگاه میگوید حکومتی که بدون خواست ملت شکل بگیرد مشروعیت ندارد حتی اگر توسط فرد مشروعی اداره شود باز هم نیاز به بیعت جامعه دارد. آنچه مشارکت شهروندان در ساختار حاکمیت گفته میشود یک ضرورت است. اکنون یکی از اتهاتی که به جمهوری اسلامی میزنند این است که میگویند ایران تلاش دارد تا نظامهای استبدادی منطقه را سرنگون کند و نظامهای مردمی را جایگزین آنها کند. غربیها در حالی از ایران انتقاد دارند که خودشان همچنان از دیکتاتورهایی مانند «بنیامین نتانیاهو» حمایت میکنند.» این جامعهشناس اصولگرا با اشاره کوتاه به وضعیت دموکراسی و توسعه سیاسی در قاره سبز اضافه میکند: «در اروپا هر نظامی توصیف خود را از دموکراسی و توسعه سیاسی دارد. آنها براساس الگوهای نخبهسالاری حکمرانی میکنند و در ادامه مردم تنها در تعیین این چهرههای نقش ایفا میکنند و مشارکتی در ادامه ندارند، مانند آنچه در انگلستان میبینیم. در این مورد باید به عدم موفقیت دموکراسی در کشوری مانند یونان را در نظر بگیریم.»
بسته پیشنهادی ایران
کوشکی در مورد بسته پیشنهادی مسئولان جمهوری اسلامی ایران به بشار اسد برای بهبود رابطه با مردم سوریه و توسعه سیاسی اظهارکرد: «از سال 2011 یک بسته مشورتی به دولت سوریه ارائه کردیم که به نکات کلیدی اشاره داشت. بخشی از این بسته پیشنهادی به رسمیت شناختن «شهروندان کُرد» اشاره داشت و خواهان اتمام تبعیض بین شهروندان کرد و دیگر شهروندان سوری بود. دولت وقت براساس آموزههای بعثی در دهههای 70 و 80 تبعیضها را تشدید کرده بود. دولت سوریه تا حدودی به این موضوع رسیدگی و نکات مدنظر ما را اجرایی کرد. بحث بعدی به رسمیت شناختن «دیدگاههای غیر بعثی» بود. ماده 3 قانون اساسی سوریه اجازه نامزد شدن افرادی که عضو حزب بعث نبودند را نمیداد. این محدودیت با توصیه ایرانیها تغییر کرد و در ادامه شاهد بودیم که در 2 انتخابات آخر این کشور، نفراتی غیر از اعضای حزب بعث در کارزار انتخابات حاضر شدند. ارتباط بین حاکمیت و شهروندان یکی دیگر از تاکیداتمان بود. حاکمیت همواره باید شنونده پیشنهادات شهروندان باشد ولی مشکل اصلی این بود که شخص اسد علاقه به اعمال این پیشنهادات داشت زیرا خودش هم دانشآموخته غرب بود و هم بارها مطرح کرده بود که میخواهد نظام تک حزبی را پایان دهد. بدنه سخت حاکمیت سوریه و حزب بعث اجازه این اصلاحات را نداد. نظامیهای بعثی مانع ایجاد اصلاحات سیاسی در سوریه شدند.»
ارسال نظر