دولت با مردم صادق و شفاف باشد
دولت چهاردهم از وفاق ملی سخن میگوید و از تلاش برای حل مشکلات مردم، اما به نظر نمیرسد که مردم از دولت توقع چندان غیرمعقولی داشته باشند.
مردم دوست دارند دولت صریح باشد، با مردم شفاف باشد و حرف خود را رک به مردم بگوید. اگر مشکلاتی در جامعه وجود دارد با مردم مطرح و آنطور که هست منعکس کند. ولی ظاهرا دولت آقای پزشکیان بهرغم همه قولهایی که داده بر ریل دولتهای گذشته متمایل شده است. یعنی بعضی چیزها را به طور قطره چکانی به مردم میگویند. اینکه مسائل واقعی کشور چیست باید گفته شود. دولت اگر نمیتواند برخی مسائل و مشکلات را بیان کند همان را به طور صریح به مردم بگوید که نمیتوانیم. اما خیلی از مسائل ساده و جزئی هست که میتوان و باید به مردم گفت. از طرفی وفاقی هم که آقای پزشکیان میگوید حداقل بین گروههای سیاسی ممکن نیست. وفاق یعنی اینکه افراد با یکدیگر وفق پیدا کنند و این بسیار مشکل است چرا که اصلا امری فکری و ذهنی است. لذا بسیار درصد امکان پایینی دارد که وفاق موثری بهخصوص در بین گروههای سیاسی اتفاق بیفتد. مثلا همین الان جبهه پایداری علیه آقای پزشکیان و آقای ظریف عمل میکند با این حال آقای پزشکیان چطور میخواهد بر اساس وفاق با جبهه پایداری که رسما با دولت مخالفت میکند برخورد کند؟ اما آنچه که امکان بیشتری دارد وحدت است. مثلا میگویند وحدت شیعه و سنی یعنی نه سنی شیعه میشود و نه شیعه سنی و هر کدام موضع خودشان را دارند. اما در مورد مسائل مسائل کشور یکگونه میاندیشند و با یکدیگر یک کار مشترک انجام میدهند. وحدت در حقیقت یه امر کمتر از وفاق است و وفاق خیلی مساله بزرگی است که آدمها با یکدیگر وفاق داشته باشند. مردم خیلی ساده و شفاف هستند و دوست دارند حرف درست و راست بشنوند و کمبودها و علل مشکلات را بدانند و اساسا سخنان بیهوده و بیاثر را هم نمیپذیرند. خیلی افراد در جامعه هستند که حاضرند به خاطر حفظ نظام همه چیز خود را بدهند ولی دلشان میخواهد که حرف صحیح و راست از دولتمردان بشوند. البته گرفتاریهای آقای پزشکیان نیز در جایگاه رئیس جمهور بسیار زیاد شده مخصوصا در شرایط حاضر منطقه، مشکلات، تهدیدها و مسائلی که اتفاق میافتد. آقای پزشکیان نیز محبور است به خاطر وفاق همه جا سینه خود را سپر کند، فلان هیأت هم برود و دعوت فلان گروه را هم بپذیرد و با آنها هم بحث کند. جدای از همه اینها آنچه که مهم است اینکه دولت ما باید گفتمان ثابتی داشته باشد. یعنی گفتمانی انتخاب کند که معرف این دولت و رویکردها و سیاستهایش باشد. در حالی که تاکنون دولت گفتمان مسلطی ندارد بلکه مجموعهای از حرفهای خوبی را مطرح کرده است. در وزارتخانهها نیز معمولا وزرا پشت میز مینشینند و کارهای معمول خود را انجام میدهند و آسان نیست که یک وزیر برای راه و مسئولیتش گفتمان داشته باشد. هرچند با همهی دشواری باید چنین باشد و وزرا باید گفتمان خاص خود را داشته باشند. گفتمانی که همسو با گفتمان کلی دولت باشد. اگر چنین نباشد، قابل درک است که فاصله میان دولت و جامعه وجود داشته باشد. یعنی یک اقلیتی در برابر اکثریت ملت هستند که اقلیت در پاستور زندگی میکنند و در آنجا با یکدیگر جلسه میگذارند و مردم هم برای خودشان زندگی میکنند. البته توقعات جامعه نیز خیلی زیاد شده است. یعنی از طرفی هم دولتهای ما نتوانستند کار چندانی انجام دهند و از طرف دیگر هم مردم خودشان را با کشورهای خارج مثلا قطر مقایسه میکنند. لذا به نظر میرسد که اصل رضایت حاصل نمیشود ولی همینکه احساس کنند دولت همراه مردم است و غریبه نیست مردم راضی میشوند.
*سیدمصطفی هاشمیطبا
فعال سیاسی
ارسال نظر