رئیس کانون عالی کارگران در گفت وگو با آرمان ملی:
دچار فریز مزدی شده ایم
آرمان ملی – شفق محمدحسینی: مهرماه امسال برای معدنچیان معدنجویِ طبس، سرمایی زودهنگام داشت. داغی که در دلِ سیاهِ معدن سوخت و زبانه کشید.
53کارگر براثر انفجار معدن و تصاعد گاز متان درگذشتند که در نهایت نیز قصور در ایمنی معدن طبس، تایید شد. هرچند آن 53 کارگر و دیگر کارگران قربانی حادثه ضمن کار، به آغوش خانوادههایشان بازنمیگردند. خبرهای تلخ محدود به معدنجو نمیشود. 16مهر یک کارگر در معدن طزره، بعد از پایان شیفت کاری، جان خود را از دست داد.
در جریان حادثه مرگ یک کارگر در معدن زغال سنگ طزره که حدود ظهر(۱۶مهرماه جاری) اتفاق افتاد؛ منابع کارگری در این واحد معدنی به تشریح جزئیات این حادثه پرداختند.
یک منبع کارگری در معدن زغال سنگ طزره با بیان اینکه در حادثه دو روز پیش، شماری از کارگران از جمله دو نفر به عنوان کارگر خدمات تونل در بخش ترانسفورت واگن در داخل تونل مشغول کار بودند به ایلنا گفت: این حادثه در آخر «پست یک» تونل «مادر» رخ داده که در نتیجه آن یکی از کارگران بهنام «محمد مهدی پاکدل» با ۵۱ سال سن و ۱۸ سال سابقه کار جان خود را از دست داد.
او با بیان اینکه ایمنی در معادن زغال سنگ بهویژه معادنی که تحت مسئولیت پیمانکاران فعالیت دارند رعایت نمیشود، افزود: مرحوم پاکدل از کارگران پیمانکاری معدن بود که پیش از این در بخش استخراج فعالیت داشت اما به دلیل مشکلات ریوی ناشی از استنشاق گرد و خاک زغال سنگ، وی چندین سال بود که مسئولیت خدمات ترانسفورت واگن را بر عهده داشت.
او در تکمیل گفتههای خود در خصوص علت وقوع این حادثه گفت: مرحوم پاکدل به همراه یکی از همکاران در اکلن وینچ (کشندههای سیم بکسلی در معادن شیب دار) در حال انداختن قلاب «وینج» به پشت «رولیک» ریل برای انتقال واگن به نقطه بالاتر بود که ناگهان یکی از واگنهای در حال حرکت از خط ریل خارج شده و با برخورد به مرحوم پاکدل او را به دیواره تونل میکوبد و در نتیجه، وی از نواحی مختلف بدن از جمله قفسه سینه دچار آسیب دیدگی جدی میشود.
طبق اظهارات یکی دیگر از کارگران، بعد از وقوع حادثه سریعا به امدادگران و نیروهای امداد و نجات اطلاعرسانی شد و آنان سریعا خود را به محل حادثه رساندند اما امکانات آنان برای حوادث این چنینی بسیار محدود بود و وی در بیمارستانی در دامغان جان خود را از دست داد.
این کارگر در پایان گفت: جدا از کمبود تجهیزات معدنی، برای انتقال مصدومان حوادث احتمالی از داخل معادن زغال سنگ به خارج از تونل، امکانات خاصی نداریم و به طور معمول کارگرانی که به هر نحوی دچار حادثه مرگ و مصدومیت در داخل تونل میشوند، همکاران، آنها را با انداختن در واگنهای حمل زغال به بیرون از تونل انتقال میدهند.
حوادث کارگری تقریبا روزی نیست که جانِ عزیزی را نگیرد و کام خانوادهای را تلخ نکند. در همین راستا سمیه گلپور، رئیس کانون عالی انجمنهای صنفی کارگران با ابراز تاسف نسبت به حوادثی که برای کارگران اتفاق میافتد، درباره وضعیت کارگران و مسائل آنها به «آرمان ملی» گفت: خیلی کلیتر اگر بخواهیم به مسائل کارگری نگاه کنیم، نه صرفا بعد از حوادث تلخی که اخیرا پیش آمده است، به یک بازنگری جدی در همه مسائل کارگران، کارگران به مفهوم منابع انسانی و ثروت عظیم کشور نیاز داریم. باید حتما یک بازنگری در مسائل مربوط به جامعه کار و تولید صورت گیرد. مصداقیتر اگر بخواهم بگویم، خوشبختانه در اواخر دهه 60شاهد به تصویب رسیدن قانون کار بودیم. موارد بسیاری از آن قانون تدوین شده است که نگاهی دارد به فضای جامعه کارگری و میخواهد آنها را از آن ظلم تاریخی که به این قشر شده است، بیرون بکشد. گلپور درباره قوانین موجود در حوزه مسائل کارگری افزود: در حوزه کارگری ما کمتر مواردی را پیدا میکنیم که خلآ قانونی و آییننامهای داشته باشیم. البته هست اما آنقدر جدی نیست که به نسبت عدم نظارت کافی و عدم کفایت نظارت و نیز عدم مدیریت کافی بر فضای نظارتی وجود دارد. نظارت بر حسن اجرای قوانین ضعیف است. قانون و قوانین خوب و کارآمدی داریم، اما باید نظارتها هم در بخش دولت و هم مجلس و هم قوه قضائیه درست انجام شود. قانون کار در حوزه معیشت میگوید که ما سالانه باید توسط شورای عالی وزارت کار، متناسب با دو شاخص سبد معیشت و نرخ تورم، دستمزد کارگر را تعیین کنیم. قانونش هست، اما بیش از 30 سال است که نظارت کافی به حسن اجرای این قانون نمیشود. به نوعی که ما دچار فریز مزدی و عقب افتادگی در این زمینه شدیم.
نظارتی بر میزان تعیین دستمزد نیست
رئیس کانون عالی انجمنهای صنفی کارگران در مورد تعیین حقوق و دستمزد کارگران نیز بیان کرد: به دلیل اینکه در مورد تعیین حداقل حقوق و دستمزد، ماده 41قانون کار، به درستی اجرا نمیشود. تعیین مزد به شورای عالی کار واگذار شده است که حداقل حقوق را تعیین میکند. ایراد از شورای عالی کار است که برای چند دهه نتوانسته است این فضار را ایجاد کند و متناسب با این دو شاخصهای که گفتم حقوق را تعیین کند. متاسفانه سیستمهای نظارتی مثل مجلس، مرکز پژوهشهای مجلس باید تحقیق کند که هیچ کدام حتی در حد یک تذکر هم کاری نمیکنند. چرا دهها سال است که هیچ نظارتی نمیکنند؟ کدام نماینده مجلس میتواند با حقوق10میلیون تومان در منزل استیجاری و بدون خودرو، در شهرها و روستاهای خرد و کلان، با دو فرزند زندگی کند؟ این اصلا مسالهای نیست که قابل طرح شدن باشد و خجالتآور است.
وی درباره حادثه تلخ معدن معدنجو گفت: در معدن معدنجو، ما 53 کشته دادیم. اینها شهدای خدمت هستند. آیا رویمان میشود حتی عدد حقوق این افراد را بگوییم؟ آیا در صورتی که زنده میماندند، با این میزان حقوق از پس هزینههای زندگی خود برمیآمدند؟
او درباره مصوبه شورای عالی کار درباره میزان دستمزد کارگران نیز گفت: باتوجه به مصوبه شورای عالی وزارت کار در اسفند1402، به مدت یک سال مبلغ حقوق کارگران، بدون امضای یک نفر از نماینده کارگران تعیین شد. ما مخالف بودیم و هیچ وقعی نگذاشتند. ما مخالف افزایش 35درصدی حقوق کارگران بودیم. آن هم در شرایطی که تورم 50درصد بود. در 1403 با همه امکانات مبلغ حقوق کارگران نزدیک به 11میلیون تصویب شد. در معادن هم حقوق کارگران اگر نگوییم کمتر از این مبلغ بوده، بیشتر هم نبوده است.
گلپور درباره دستمزد کارگران با میزان تخصصهای مختلف افزود: به دلیل اینکه ما در یک کارگاه از کارگر ساده تا متخصص داریم. من حتی میگویم، چنانچه حقوق کارگران بین14 تا28میلیون هم اگر بوده باشد، باز این مبلغ روی خط فقر است. من شخصا میگویم اگر فردی ایستاد و با حقوق 28میلیون کار کرد، باید این فرد را پرستید. در صورتی که فردی با همین تخصص در دیگر کشورها شاید بیش از 10برابر این مبلغ را دریافت کند. آیا این دور از ذهن و حتی غیرعاقلانه است، که یک نیروی متخصص ما مهاجرت کند؟ اما این افراد عرق به وطن و سازندگی دارند و به همین دلیل ترجیح میدهند که بمانند. کارگرانی که با سیلی صورتشان را سرخ نگه داشتهاند.
دولت؛ کارفرمای بزرگ
او درباره مشکل اصلی کارگران گفت: کارگران مشکل اصلیشان با کارفرماها نیست. مشکل اصلی آنها با کارفرمای بزرگ که خود نهادهای دولتی هستند، است. ما با وزارت کار مشکل داریم. چگونه است که کارگرانی که در کارخانههای دولتی و زیرمجموعه دولت کار میکنند، مانند صنایع بزرگ و نفتی، حقوقی بالای 30میلیون دریافت میکنند. کارگری که اگر بین 8تا10 میلیون درآمد دارد، باید حقوقش 100درصد اضافه شود. اما آنها که در زیرمجموعههای دولتی کار میکنند با میانگین حقوق 30 میلیون تومان، باید 50درصد افزایش حقوق داشته باشند. 30درصد برای کسی که 30میلیون دریافت میکند زیاد است، اما برای کارگری که 7میلیون درآمدش است، 35درصد کم است.
او درباره لزوم نگاه جدیتر به مسائل کارگری افزود: ما نیاز به یک تدبیر جدی و نگاه عاقلانهتری در حوزه معیشت کارگران داریم. تازه شما در نظربگیرید که اتفاق تلخ معدن معدنجو در روز تعطیل و غیر شیفت سوم رخ داد، اگر در روز عادی اتفاق میافتاد، وقتی که همه کارگران حضور داشتند، چه فاجعهای رخ میداد. چندصدنفر جان خود را از دست میدادند. ما بزرگترین میادین نفتی و گازی را داریم و کشوری غنی هستیم، اما یک سنسور را نتوانستیم تهیه کنیم؟ آنها که باید معادن را تجهیز میکردند، نبودند. من از قوه قضائیه و مدعی العموم تشکر میکنم که پیگیر این مساله هستند.
گلپور در ادامه گفت: باید سلامت کار، ایمنی و بهداشت کار، جزو اولویتها باشد. در شورای عالی کار، که رئیس آن وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی است، تا به امروز ما جلسهای نداشتیم. نماینده ما را دعوت نکردند. حداقل از کانون عالی کار کسی دعوت نشده است. این درحالی است که ماهی یکبار هم جلسه بگذارند کم است.
رئیس کانون عالی انجمنهای صنفی کارگران درباره مشکلات آنها گفت: حفاظت، ایمنی و بهداشت کار، نیازمند نگاهی جدی است. دستمزد و معیشت کارگر، مسکن کارگران در وضعیت بحرانی قرار دارد. بیمه، بهداشت و درمان به شدت نیاز به حرکتی جدی دارد. تحصیل کارگران و خانوادههای آنها، رفاه، حمل و نقل آنها، همه نیاز به نگاهی دلسوزانهتر دارند.
او درباره مسائل حوزه کارگری و به ویژه تعیین دستمزد کارگران افزود: دوماه آخر سال جلسه برگزار میکنند، که آن هم در نهایت همان صحبتی است که سازمان برنامه و بودجه تشخیص داده است. ما حتی در سازمان برنامه و بودجه هم یک نماینده از جامعه کارگری نداریم. چگونه میشود که جامعه کارگری یک کرسی در سازمان برنامه و بودجه ندارد؟ گرهای که بادست باز میشود را چرا باید با دندان بگشاییم؟ واقعا نیازمند نگاه جدیدی به جامعه کار و تولید هستیم. اینان افراد دغدغهمندی هستند که بهخاطر کشور خود تن به هر مشقتی میدهند و ماندهاند. بالغ بر70درصد حقوق آنها صرف تامین مسکنشان میشود که اغلب استیجاری است. آیا با 30درصد باقیمانده کدام را تامین کنند؟ خوراک را؟ یا پوشاک و درمان را؟
خطرات افزایش بیکاریِ ارادی
گلپور در ادامه افزود: با این وضعیت حقوق و دستمزد، هر کارگر متخصصی حاضر نمیشود که در هر شرایطی کارکند. باید ببیند که برایش به صرفه است کار کند یا اصلا کار نکند. این مساله سبب افزایش بیکاری ارادی میشود. و کارگران به مشاغل کاذب روی میآورد. خطر بیکاری ارادی مسالهای جدی است که ما شاهدش هستیم. همان طور که کارخانههای بزرگی را میبینیم که به نیروی کار نیاز دارند، اما نیروی کافی ندارند. کارگر برایش به صرفه نیست که 11ساعت کارکند و در نهایت هم درآمدش کافی نباشد. ترجیح میدهد به مشاغل کاذب روی آورد. مانند تاکسیهای اینترنتی، که هیچ خدماتی برای آینده ندارد، اما میگوید شب نان دارم. به خاطر همین است که به پلاک ماشینهایی که در تاکسیهای اینترنتی کار میکنند، اگر در تهران نگاه کنید، اغلب پلاک شهرستان هستند. مگر در آن شهرها کارخانه نیست؟ چرا همه شهرها مملو از کارخانههای بدون کارگر هستند. چون تامین نمیشوند. حالا در شهرستانها بازهم با این حقوق میتوانند زندگی خود را تامین کنند، اما در شهرهای بزرگ این اتفاق نمیافتد. همین مساله سبب میشود که کیفیت تولیدات کارخانهها هم پایین بیاید. نیروی کم کیفیت و هر نیرویی را به کار گیرد. درحالی که قانون میگوید با تورم نزدیک50درصد، حقوق نباید کمتر از 20میلیون باشد.
گلپور در پایان خطاب به وزیر کار، تعاون و رفاه اجتماعی گفت: روی سخن من با وزیر کار است که با گذشت حدود دوماه، ما نامه میزنیم که جلسه برگزارکنیم، اما هنوز فرصت نکردند. باید شاهد تغییرات در عمل باشیم، نه در سخنرانی.
ارسال نظر