غلامعلی رجایی در گفتوگو با آرمان ملی:
هاشمی، وزنهای برای تعادل و تنظیم مناسبات حکومت و مردم بود
آرمان ملی- احسان اسقایی: مرحوم هاشمی رفسنجانی، سردارسازندگی ؛ یکی از چهرههای اثرگذار در زمان زندگیاش بود که بدون تردید دیگر تکرار نمیشود. هرچند هنوز هم چهرههای اثرگذار در سیاستهای کلان کشور وجود دارند و اثرگذاری آنان بدون شک و تردید است اما خلأحضور هاشمی رفسنجانی در افزایش وزنه اعتدالی کشور قابل مشاهده است. او از ابتدا اعتدالی بود و اعتدالی هم به سیاست ورزی خود ادامه داد و در سالهای پایانی عمر خود هر چند مورد غضب برخی قرار گرفت اما در کنار آنچه مردم می خواستند یعنی افزایش وزنه جمهوریت نظام ایستاد و برای آن تلاش و کوشش کرد.
امروز هاشمی رفسنجانی در میان مردم نیست اما هستند افرادی که میگویند اگر هاشمی بود تصمیمات بهتری در موارد مختلف گرفته میشد. زندگی هاشمی رفسنجانی و برخورد موافقان و مخالفان با اندیشههای او چیزی نیست که به سادگی بتوان از کنار آن گذاشت. آرمان ملی در ارتباط با جایگاه و شخصیت هاشمی رفسنجانی با یکی از نزدیکان وی یعنی غلامعلی رجایی به گفت و گو پرداخته است. وی اعتقاد دارد هاشمی رفسنجانی یکی از چهره های بدون تکرار جمهوری اسلامی است و سردار سازندگی پرچمدار اعتدال و روش اعتدالی در کشور بود.
*اگر مرحوم هاشمی رفسنجانی اکنون در عرصه سیاست حضور داشت چه موضعی در ارتباط با وقایع مختلف می گرفت؟
آقای هاشمی رفسنجانی از شخصیتهای کم تکرارتاریخ ایران است. ضمن اینکه کمتر چهرهای مانند آقای هاشمی در تاریخ ملل مسلمان تکرار می شود. در بررسی ملتهای معاصر شخصیتی به این وزانت، منزلت و نقشآفرینی وجود ندارد. آقای هاشمی در داخل یک وزنهای برای تعادل و تنظیم مناسبات حکومت و مردم بود و به وقت خود از حکومت انتقاد میکرد و به وقت خود پیشنهادهای خود را می داد. البته سخت است که در مورد موضع ایشان در شرایط کنونی در صورت حیاتشان صحبت کنیم اما براساس روش و سیره و منشی که آقای هاشمی داشت ایشان در برابر این ردصلاحیتها ، فیلترینگ و... عکس العمل نشان می دادند و بر نقش اعتبار اجتماعی مردم که پشتوانه نظام است، تاکید میکرد که این منزلت باید حفظ شود. به هرمیزان هر نظامی از مردم فاصله بگیرد زنگ خطر جدی برای بقای آن نظام به صدا درآمده است. مردم پای هر نظامی نباشند آن نظام با چالش روبهرو میشود و آقای هاشمی مکررا این مورد را اعلام کرده بود و بسیاری هم اعتقاد دارند که آقای هاشمی بعد از اینکه عملا از قدرت کنار رفت( قدرت رسمی) نشان دادند که رای و نظر مردم را جدی می دانند و به نقش مردم بسیار اهمیت میدهند.
*وضعیت اقتصادی مردم به علت تحریمها و برخی سوءمدیریتها چندان مطلوب نیست هاشمی اگر بود در این ارتباط چه موضعی میگرفت؟ همچنین نگاه ایشان به سیاست خارجه چگونه بود؟
من تصورم این است که به خاطر تنگی و سختی معیشت مردم و حتی بر هم خوردن مناسبات ایران با برخی از کشورها؛ ایشان حتما عکسالعمل خاص خود را داشت. به نظر من ایشان بر بهبود رابطه منطقهای و متقابلا سیاست برد- برد با آمریکا و دیگران تاکید میکردند.
*خلاءهای مختلف نبود ایشان کاملا مشهود است اما به نظر حسن روحانی در تلاش است تا به نوعی خود را جایگزین هاشمی رفسنجانی کند. نمونه آن هم تحرکات وی در مجلس خبرگان است، ارزیابی حضرتعالی در این ارتباط چیست؟
نقشهای اجتماعی و سیاسی معمولا قابل انتقال نیستند. البته این نقش ها قابل تبعیت هستند. آقای روحانی قاعدتا در جبهه اعتدال قرار دارد و آقای هاشمی منادی و پرچمدار این جبهه بوده است اما اینکه دقیقا نقش آقای هاشمی را از آقای روحانی توقع داشته باشیم به دلایل متعدد، این مورد توقع مناسبی نیست اما در عین حال من فکر می کنم که آقای روحانی یکی از نزدیک ترین شخصیت ها وچهره ها به آقای هاشمی بود. وی 4 دهه با آقای هاشمی کار کرده و مسئولیت در جنگ و مجلس داشته است. اما همان طور که اعلام شد نقش ها قابل انتقال نیستند و هر کسی باید نقش خود را ایفا کند. امروزه آقای روحانی با چالش بودن یا نبودن در خبرگان از سوی مخالفان خود قرار گرفته و باید دید نظام عاقله حاکمیت به چه سمتی در ارتباط با ایشان حرکت خواهد کرد و آیا مانند ردصلاحیت جهانگیری و لاریجانی تنها به توصیه اکتفا میشود یا اینکه نه به گونهای دخالت میشود. به هرحال محتمل است که آقای روحانی مانند آقای هاشمی ، صلاحیتش رد شود.چرا که در خبرگان عدم احراز وجود ندارد. فردی که در خبرگان عضو بوده و چند دوره در خبرگان حضور داشته برای او عدم احراز صلاحیت معنایی ندارد. اما ممکن است به دلایلی ایشان را از حضور در خبرگان محروم کنند. به نظر من با رفتن آقای جنتی یکی از گزینه های ریاست می تواند حسن روحانی باشد که هم سابقه قابل قبولی دارد و هم دو دوره رئیس جمهور بوده و هم عضو شورای عالی امنیت ملی بوده و از چهره های نظام است. وی می تواند یکی از نامزدهای ریاست خبرگان باشد به نظر من رد صلاحیت ایشان اگر صورت گیرد که اشتباه است در این جهت است که آقای روحانی یکی از گزینه های ریاست خبرگان نباشد. بنابراین جمع این موارد نشان میدهد که مخالفان وی احتمالا به این نتیجه خواهند رسید که ایشان را کنار بزنند. همان طور که سید حسن خمینی را از راه یافتن به خبرگان بازداشتند. از این رو ممکن است به رغم سابقه خدمت آقای روحانی ایشان را از ورود به خبرگان محرم کنند و به عبارت بهتر روحانی را حذف کنند.
*شما سالها از دیدگاه رسانههای یکی از افراد نزدیک به مرحوم هاشمی شناسانده شدهاید. آقای هاشمی در چند مقطع تاریخی دارای مسئولیتهای بودند از جمله در جنگ نقش آقای هاشمی رفسنجانی در پایان دادن به جنگ تحمیلی چه بود؟ گاهی رسانهها هم او را عاملی برای پایان دادن جنگ و برخی دیگر او را در درجه مخالف معرفی کرده اند؛ واقعیت ها چه بود؟
آقای هاشمی را باید در چند مقطع در ارتباط با جنگ مورد بررسی قرار داد. یکی از ارتباط با مقطع ورود به خاک عراق است و ایشان به عنوان نماینده امام(ره) در شورای عالی دفاع و رئیس مجلس مواضعی داشتند. نه ایشان و نه آقای خامنهای در این شورا نظامی نبودند. اما استدلال برخی این بود که اگر ما عراق را تا مرز عقب برانیم نمیتوانیم خطر آن را دور کنیم چون ممکن است با یک خمپاره 60 مواضع ما را در آبادان بزند. بلکه باید تا یک منطقه قابل قبولی عراق را به عقب برانیم که اگر عرق بخواهد با خمپاره مواضع ایران را زیر آتش بگیرد، گلولههای عراق در خاک خودش بیفتند امام در ابتدا با این نظر مخالف بودند بعدها با استدلال نظامیان به ورود به خاک عراق رضایت دادند و بعد هم جنگ ادامه پیدا کرد. اما برای ورود به خاک عراق البته شرایطی تعیین کردند که در مصاحبه های آقای هاشمی آورده شده است.
*آقای هاشمی درهمان سال 67 به دنبال تصویب قطعنامه 598 بودند؟
آقای هاشمی نه تنها در سال 1367 بلکه حتی قبل از این سال و در سال 1362 مواضعی داشتند. سال 1362 ایشان نزد امام(ره) رفتند تا از طرف ایشان به قرارگاه خاتم رفته تا هماهنگی عملیاتها را عهده دارد شوند، ایشان گفته بودند که من می روم و جنگ را تمام می کنم و امام چیزی نگفته بودند اما به تعیبر آقای هاشمی امام لبخند زنده بودند یعنی از سال 1362 آقای هاشمی به دنبال پایان جنگ بود.
*به لحاظ نظامی هم باید در سال 1367 ایران قطعنامه 598 را می پذیرفت؟
به نظر من یکی از برکات وجودی آقای هاشمی برای کشور ختم جنگ بود چرا که ختم جنگ در سال 67 ضروری بود و اگر ایران قطعنامه را نمیپذیرفت وضعیتی بود که ممکن بود ایران در شرایط مخاطره آمیزی دیگری قرار گیرد. در آن زمان ما برخی از مواضع خود را از جمله در فاو و مجنون را از دست داده بودیم. ایشان بعد از اینکه فاجعه حلبچه توسط رژیم بعث عراق اتفاق افتاد وعراق مردم خودشان را به سلاح شیمیایی از پا در آوردند به امام(ره) گفته بود که اگر صدام همین اقدام را با تبریز و مشهد و تهران و اصفهان انجام دهد، باید چه کار کرد. کسی که با مردم خودش این کار را می کند چه تضمینی وجود دارد که با مردم ایران این کار را نکند؟ ایشان، امام(ره) را متقاعد کرده بودند. نیروهای نظامی هم برای آمادگی بیشتر زمان می خواستند که آن نامه معرف فرمانده سپاه به امام(ره) هم ارسال شد و جمیع این موارد باعث شد که امام(ره) با توجه به شرایط نظامی و اقتصادی کشور، قطعنامه را پذیرفتند.
*ماجرای جام زهر با پذیرش قطعنامه 598 چه بود؟
عدهای که در آن زمان با آقای هاشمی رفسنجانی مخالف بودند و در همان زمان با وی خرده حساب داشتند. آنها در همان زمان هم با هاشمی مخالفت می کردند. در آن زمان این قضیه جام زهر را به امام(ره) به آقای هاشمی چسباندند که هاشمی قطعنامه را به امام(ره) تحمیل کرده است .امام کسی نبود که کسی چیزی را به ایشان تحمیل کند امام(ره) در آن بیانیه آوردند که کسی را سرزنش نکنید این تصمیم را من گرفتم و با اطلاعاتی که مسئولین کشور به من انتقال دادند و من به دلسوزی همه آنها ایمان دارم.
ارسال نظر