گذری به گُزاره متن
متن به انگلیسی(text)وارتباط معنایی قابل توجه و با اهمیتی با واژه بطن دارد. متن درلفظ به معنی نوشته، مکتوب، مضمون، موضوع،محتوا، سطح، گستره، پهنه، میان، درون،نقش، بوم و بخش اصلی است.
متضاد واژه متن حاشیه است. یک قالب کلی است که جزئیات را دربرمیگیرد و برابر پارسی آن نویسه میباشد. متن درمعنا و مفهوم به گسترهای از یکسری واقعیّات حقیقت محورگفته میشود که این واقعیات نیت برآن دارند تا که معانی خاصی را دریک بافت و ساخت معین به شنونده انتقال دهند. متن تنها محدود به نوشتار نیست بلکه میتواند اظهار شود و یا نوشته، عمل و اندیشه شود.متن هرسخن و اثر هنری را مانند ، نقاشی، سینما و موسیقی را دربرمیگیرد. به هراثری که به مخاطب پیام و پیامدی را انتقال میدهد در قلمرو متن قرار میگیرد و این اثر بایستی به دایره تفسیر و تعبیر کشانده شود. تفسیر و فهم و حتی درک براساس متن انجام میگیرد و فقط به کلام محدود نمیشود. انواع مختلفی دارد که عبارتند از: متن کلامی که شامل محاوره گفتاری ، سخنرانی، کتاب، نامه، شعر، متن موسیقایی، متن تصویری مانند نقاشی و عکس و یا حتی اندیشههای ذهنی مانند: برنامههای رادیویی ، متون رادیویی و متن سینمایی و آواز میشود. متن از دو رکن اساسی و رکین بهره مند شده که عبارتنداز: 1- متن متین 2- متن با بطن. متن متین به متنی گفته میشود که درجایگاه خود محکم و استوار و با پرجاست و به تعبیری ازمتانت و پویایی حائزِ اهمیتی برخوردار است. متنِ با بطن به معنی متنی است که حاوی درونمایهای پرپایه و سایه و آیه است. متن باید پایه و اساس داشته باشد و علاوه براین که پُر پایه است بایستی نوعی سایه رونده و فرآرونده را ازخود به بایش و نمایش بگذارد. متن وقتی پر پایه و سایه باشد پیامدی به نام آیه(نشانه) دارد و به تعبیری ازخود نشانههایی حائز اهمیت و هویت در نوشتار به تصویر میکشد. درنظریه ادبی به هرآنچه که میتوان آن را خواند چه کتاب ادبی و چه نوع چینش صندلیها دریک سخنرانی و مانند آن و چه نوشتار و گفتاری که درونمایه و محتوایی پیش رونده دارد در واقع اینها همه تعاریفی از متن میتوانند باشند. به متنی که دارای بطن باشد متن فرآرونده میگویند. یک متن باید رونده باشد تا که دردرون این رونده بتوان به روندگی و فرآروندگی قابل توجه و بایسته وکارآمدی دست یافت.به مجموعه منسجمی از نشانهها که نوعی پیام آگاهی دهنده و دونده را انتقال میدهند متن میگویند. متن یک نوشتار قابل اهمیت است که قابلیت آن را دارد که توسط تعداد نامحدودی از مخاطبان به گفتار تبدیل شود . اگرچه متن بیان کننده مفاهیم و مصادیق متعددی است و با نوشتار تثبیت میشود اما به هرکُنش و واکنشی و هرمعنای کاملی که نویسنده درقالب متن و دربطن متن به مخاطب تزریق میکند میتوان متن گفت. متن باید محیرالعقول باشد. یعنی هرعقلی را به حیرت وادارد و شگفتانگیزی متن برای ذهن مخاطب بسیار مهم و قابل تعامل وتأمل است. متن باید حاوی سرشت و کشت مهم و سازندهای باشد. به نوشتاری که دارای جوهره و گوهره قابل فهم و درک میباشد و مخاطب از این جوهره و گوهره به لذت و شورشی غیرمنتظره دست مییابد متن میگویند. هرچیزی که نوشته میشود و یا خوانده میشودحاوی متن نیست. زبان درمتن بسیار مهم است و کارکرد کلمات به عنوان رابط زبان و متن بسیار پُراهمیت و دُرهویت است. اگرکلمات درشکلگیری زبان نقش مؤثری دارند درصورت پذیری متن و زبان متن نیزحائز اهمیت اند. روان کلمات با روح حروف کلاف خورده است و حروفشناس کسی است که کلمات را دریک جمله فصل میکند! مهمترین پرسش درباره متن همان پرسش از خودِ«متن» است . هرمتنی یک «خود» دارد که این خود به خودآگاهی و فراآگاهی میرسد.خود متن وقتی هستندگی خودش را پیدا میکند درواقع به هستمندی خودش دست مییابد. روانِ متن زمانی قابلِ فهم ودرک است که متن حالتی زنده و زیست مندی را درسیرِ زمان و مکان درجامعه طی کرده باشد.شناخت ازروانِ متن نیاز به شناخت از واژگانی است که زبانِ متن را تشکیل میدهند.متن میتواند نوشتاری باشد یا گفتاری و اغلبِ نقاشی ها و تابلو ها و حتی ساختارنشانههای طبیعی هم از نوعی متن برخوردارند. متن اگر به معنی سطح و یا نقش و گستره و میان و درون هم که باشد باز از نوعی فهم و درک و بایستگی معقول برخوردار است. روان متن بدون حضورمُفکر(اندیشه متن) قابل بررسی و خواندن و استفاده نیست. متن زمانی قابل روان شناختی است که حضوری زنده و زیستمند از حیث معنا و مفهوم درجامعه ازخود به نمایش بگذارد. متن نوعی اندیشه است که میتواند دارای اندیشگی جامع الاطرافی باشد و برای آگاهی بیشتر ازروان شناختی متن نیاز به شناخت از تفکر، ایده، زبان، فرهنگ و سلایق روحی و علایق روانی و رفتاری متن میباشد. یک متن دارای تفکر و ایده است و شما زمانی میتوانید آن را روان شناختی نمایید که به شناخت از تفکر و ایده متن دست یابید و یا از سلایق روحی متن با خبر شود و از علایق روانی و رفتاری آن بتوانید به نوعی شناخت شناسی دست یابید . از این نگاه متن میتواند از دو قابل برخوردار باشد:
نخست قابل مورد اعتنا و دوم قابل مورد اعتبار . درقابل مورد اعتنا شما به قابلیتی از متن دست مییابید که قدرت جامعه پذیری و حتی فرهنگ پذیری دارد و درواقع جامعه به این متن توجه و اعتنا میکند و اصل موضوع هم مبتنی برآن است که این متن با سلایق روحی و علایق روانی و رفتاری جامعه کلاف خورده و وجه اشتراکی از حیث زبانی و فرهنگی نیز وجود دارد. درقابل مورد اعتبارصورت مسئله فرق میکند از این رو که،متن بایستی دارای ارزش و ارزشمندی و اعتبار زبانی و فرهنگی و حتی فکری باشد. اعتبار متن زمانی مشخص میشود که کلمات بتوانند ذهن مخاطب را درمتن تبدیل به زبانیت اجتماعی نمایند. زبان درمتن از طریق کلمات تبدیل به مفاهیم و مصادیق میشود.
*عابدین پاپی
شاعر و منتقد
ارسال نظر