نویسندگی زیر خط فقر
شمارگان متوسط آثار ادبی در کانال 600 نسخه
آرمان ملی- هادی حسینینژاد: افزایش قیمت، کاهش شمارگان و مخاطبان بالقوهای که روزبهروز از دایره فرهنگ مکتوب و کتابخوانی بیرون میروند و به دامان فضای مجازی و شبکههای اجتماعی پناه میبرند... این تصویر دهشتناکی است که با اندکی تمرکز و توجه به آمارها و ارقام رسمی نشر، مقابل دیدگانمان پدیدار میشود. این در شرایطی است که سیاستگذاران و مدیران فرهنگی جز راهکارها و ایدههای قدیمی، آلترناتیو جدیدی برای احیا و تقویت عرصه فرهنگ مکتوب و چرخه نشر ارائه نمیدهند.
شمارگان 794 نسخهای؛ جمعیت 90 میلیونی
قیمت در بازار کتاب، همچنان بالا و صعودی است. این را اعداد و ارقام رسمی در حوزه نشر که از سوی خانه کتاب احصا و منتشر میشود، میگوید؛ خصوصا اگر در مقایسههایمان بهای متوسط کتاب در سال جاری را با سالهای گذشته مقایسه کنیم، بیشتر از این سیر صعودی پرده برداشته خواهد شد. طبق آخرین آمار منتشر شده که به دیماه 1402 اختصاص دارد، قیمت متوسط کتاب در این ماه یک میلیون و 452 هزار ریال محاسبه شده؛ در حالی که این رقم در دیماه سال گذشته، 31.5 درصد ارزانتر؛ یعنی 995 هزار و 429 ریال بوده است. متوسط شمارگان نیز در این ماه نسبت به ماه مشابه در سال قبل 22 درصد رشد منفی داشته و از 1020 نسخه به 794 نسخه کاهش یافته است.
طبیعتا با درنظر گرفتن مصائب و تنگناهای اقتصادی، توان خرید کتاب تا حد قابل توجهی کاهش داشته است و چنانچه اشاره شد، نمود روشن آن را میتوان در کاهش شمارگان متوسط کتاب ملاحظه کرد. البته این رقم در حوزه کتابهای عمومی (با منفک کردن آمار کتابها در حوزه کمک آموزشی و کودکونوجوان) به مراتب پایینتر است و به 674 نسخه تنزل پیدا میکند که با درنظر گرفتن جمعیت قریب به 90 میلیون نفری ایران، رقمی بهشدت نگرانکنندهای بهشمار میآید.
نهادهای به نام «کاغذ»
افزایش قیمت در بازار کتاب، مستقیما از افزایش نهادهها و هزینههای تولید نشأت میگیرد. در این زمینه، بهای اصلیترین مواد مصرفی در تولید کتاب که همانا کاغذ است، افزایش چشمگیری را در سالهای اخیر داشته؛ آنچنانکه کاغذ تحریر 70 گرمی 60 در 90 که بیشترین مصرف را در چاپ و انتشار کتابهای رقعی دارد، در 5 سال اخیر چهار برابر شده و از بندی 210 هزار تومان در زمستان 1397 به بالای یک میلیون تومان در زمستان سال جاری رسیده است. حائز توجه است که بهای کاغذ تحریر در ابعاد 100 در 90 به مراتب گرانتر و مطابق با آخرین استعلام از بازار کاغذفروشان، یک میلیون و 270 هزار تومان به فروش میرسد. در این زمینه، تقویت تولید کاغذ ایرانی در چند سال اخیر که با حمایت مستقیم دولت (وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ) در دستور کار قرار داشته، همچنان بهلحاظ کمی و کیفی نتوانسته است تغییرات شگرفی را در نرخ کاغذ و لاجرم در قیمت کتاب ایجاد کند.
کاهش شمارگان و افزایش قیمت در گروه ادبیات
از آنجا که علاقهمندی مخاطبان به آثار ادبی، همواره کتابهای دستهبندی شده در گروه دیوئی ادبیات را جزء پر عناوینترین و پرشمارترین گروهها قرار داده، چهّبسا بررسی آمارهای اختصاصی کتابهای ادبی (اعم از شعر و داستان...) نمای بهتری را از مطالعه کتاب در جامعه به دست دهد. مطابق با آمار منتشر شده در دی ماه 1402 مجموعا 1524 نوبت (903 عنوان جدید و 621 عنوان تجدید چاپی) در شمارگان کل 995 هزار و 902 نسخه به انتشار رسیده که شمارگان متوسط 653 نسخهای را رقم زده است. این آمار در شرایطی منتشر میشود که آمار نشر ماه مشابه در سال 1397 (یعنی 5 سال پیش) از شمارگان متوسط 1065 نسخهای کتابهای گروه ادبیات حکایت داشت. البته که این کاهش 63 درصدی در سایه افزایش 677 درصدی قیمت کتابهای ادبی رخ داده است؛ بهطوری که میانگین قیمت این گروه دیوئی در سال 1397 بالغ بر 18 هزار و 700 تومان اعلام شد و در دیماه سال جاری این رقم با افزایش 700 درصدی، از مرز 145 هزار تومان نیز گذشته است.
اهل قلم و رؤیای حرفهایگری
نویسندگی در ایران، شغل نیست! به عبارت دیگر اهل قلم نمیتوانند تنها از طریق تالیف (و حتی ترجمه) ارتزاق کنند. در این شرایط، طبیعتا نمیتوان چندان به رشد و پیشرفت کیفی آثار، چندان امیدوار بود؛ چراکه چنین مطالبهای تنها در شرایطی تحقق مییابد که اهالی قلم امکان فعالیت حرفهای داشته باشند. مطابق با آخرین آمارها -با احتساب شمارگان متوسط 653 نسخهای، بهای متوسط 145 هزار تومانی و سهم حداکثری 10 درصد از فروش- درآمد متوسط یک نویسنده یا مترجم از فروش تمام نسخههای منتشر شده از یک عنوان، به زحمت از مرز 9 میلیون و 500 هزار تومان خواهد گذشت. این در شرایطی است که دولت در فروردین ماه 1402 گذار از خط فقر را منوط به دریافت دستمزد 14 میلیون و 500 هزار تومان در ماه اعلام کرده است. به عبارت دیگر و چنانچه یک نویسنده یا مترجم، ماهانه یک عنوان کتاب را به انتشار برساند و توفیق فروش کامل شمارگان را داشته باشد، همچنان زیر خط فقر است. البته پرواضح است که چنین فرضی حتی روی کاغذ نیز محال ممکن خواهد بود؛ زیرا پرکارترین نویسندگان و مترجمان نیز نمیتوانند بیش از 3 عنوان کتاب در سال تولید و روانه بازار نشر کنند؛ آنهم در شرایطی که فروش کامل نسخهها در یک سال، قابل تحقق نیست. با این حساب اگر فرار از خط فقر با دریافت سالانه 174 میلیون تومان محقق شود؛ درآمد حداکثری اهالی قلم در طول سال، در خوشبینانهترین حالت به 30 میلیون تومان نیز نخواهد رسید. بنابراین؛ تبدیل شدن نویسندگی و حتی ترجمه ادبی به یک شغل تمام عیار، رویایی دور از ذهن و غیرقابل تصور بهنظر میآید.
شناکردن خلاف مسیر رودخانه
اما افزایش بهای تمام شده کتاب، کاهش توان خرید، شمارگان اندک و دستمزدها ناچیز و... تنها موانع پیش روی اهالی قلم و فعالان چرخه نشر در حلقههای مختلف نیست. فعالان در این حوزه علاوهبر موارد مورد اشاره، باید به شکل موازی در میدانهای دیگری نیز بجنگند. رشد افراطگونه فضای مجازی و شبکههای اجتماعی یکی از اصلیترین موانع پیش روی نشر است که در غیاب سیاستگذاریها و فرهنگسازیهای اصولی، روزبهروز بر فراوانی آن افزوده میشود. این غائله، محرک دیگری نیز دارد که همانا ضرورت گذار از گیر و گرفتهای ممیزی و اخذ مجوز انتشار است. تاجایی که تشدید مواضع ممیزی و اعمال ملاحظات سختگیرانه، بیش از پیش در تنور انتشار مطالب و آثار در فضای مجازی میدمد و جایگاه اصلی نشر را با مخاطره مواجه میکند. در این شرایط طبیعی است که مخاطبان بالقوه ترجیح خواهند داد اندک زمان فراغت خود را صرف مطالعه مطالب اینترنتی کنند؛ تا تقبل هزینه کتاب و... بیشک با تداوم این موقعیت و سایر موارد مورد اشاره در این متن، استمرار سقوط نمودارها و آمارهای نشر حتمی است؛ آنهم در نبود آلترناتیوهای فرهنگی و پافشاری بر همان سیاستهای چندین و چندساله
ارسال نظر