هرمز شجاعیمهر در گفتگو با آرمان ملی:
صداوسیما باید حرف دل مردم را بزند/ خط قرمزها و محدودیتها به مرور زمان در صداوسیما بیشتر شد
مهمترین دلایل ریزش مخاطب در صداوسیما چیست؟ چرا صداوسیما سریالها و برنامههای با مضامین تکراری میسازد؟ چرا نسل جدید مجریان مانند برخی مجریان در گذشته برجسته نمیشوند؟ مهمترین نقاط ضعف صداوسیما چیست؟ «آرمان ملی» برای پاسخ به این سوالات با هرمز شجاعی مهرْ مجری باسابقه تلویزیون گفتوگو کرده است.
شجاعیمهر دارای مدرک کارشناسی رشته تعاون و تأمین اجتماعی است و در سال ۱۳۶۱ کار در رسانه ملی را با گویندگی در رادیو آغاز کرد و اجرای برنامههایی چون سلام صبح بخیر، تهران ساعت ۲۰ و ساعت خوش را در کارنامه خود دارد. وی در طول مدت حدود سه دهه مجری یک برنامه روزانه و پرمخاطب به نام سیمای خانواده بود. او همچنین صاحبامتیاز مجله خانواده سبز است. شجاعی مهر معتقد است«در صداوسیما برنامه سازی وجود ندارد. اینکه یک مجری یک مهمان را دعوت کند و یک ساعت با وی درباره زندگی و مسائل کاری صحبت کند برنامه سازی نیست. به دلیل اینکه به مرور زمان خط قرمزها و محدودیتها در صداوسیما بیشتر شد همه به دنبال این هستند که یک برنامه بیدردسر و بدون هیاهو تهیه کنند و به همین دلیل ترجیح میدهند برنامههایی تهیه کنند که در آنها یک یا دو مهمان حضور داشته باشد و درباره کار و زندگی خود صحبت کند. این در حالی است که ساخت چنین برنامههایی دیگر برای مردم جذاب نیست و این تکرار برای مردم آزاردهنده شده است. شاید زمانی برنامهای مانند دورهمی آقای مدیری برای مردم جذاب بود و مخاطبان زیادی داشت. این در حالی است که به دلیل اینکه برنامههای مشابه زیادی ساخته شد دیگر چنین برنامههایی برای مردم جذاب نیست و مخاطبان خود را از دست داده است.» در ادامه این گفتوگو را میخوانید.
*مهمترین دلایل ریزش مخاطب در صداوسیما چیست؟
در صداوسیما همه چیز برای اینکه بیشترین میزان مخاطب وجود داشته باشد فراهم است. با این وجود در شرایط کنونی صداوسیما با بحران مخاطب مواجه شده است. این در حالی است که صداوسیما باید با مردم دوست و رفیق باشد تا مردم به صداوسیما اعتماد داشته باشند. من نمیتوانم به صورت دقیق و قاطعانه در این زمینه اظهار نظر کنم. با این وجود این احتمال وجود دارد که بحران مخاطب در صداوسیما ممکن است از ضعف مدیریت و تصمیمگیریها باشد. شرایط امروز صداوسیما مانند کسی است که دارای ایده و فکر است، پول خوبی هم در اختیار دارد اما در بیزنس خود ناموفق است و به همین دلیل نمیتواند توفیق زیادی به دست بیاورد. نکته مهمی که در این زمینه وجود دارد این است که به نظر میرسد حرف و خواسته مردم در اولویت نخست مسئولان صداوسیما قرار ندارد. رویکرد صداوسیما در ساخت برنامههای مختلف از جمله در سریال سازی باید براساس خواست و دغدغه مردم باشد. این در حالی است که گویی تلویزیون این نکته مهم را فراموش کرده و بدون توجه به خواستههای مردم کار خود را انجام میدهد. مدیریت و محتوا نیز با هم در ارتباط هستند و این مدیریت است که تشخیص میدهد چه محتوایی باید وجود داشته باشد و چه محتوایی نباید در دستور کار قرار بگیرد. توصیه من به مسئولان صداوسیما این است که به مردم اهمیت بدهند و دغدغههای آنها را در ساخت برنامههای تلویزیونی لحاظ کنند. صداوسیما باید حرف دل مردم را بزند. مردم دوست دارند درباره عشق و محبت در صداوسیما صحبت شود و سریالها و فیلمهایی که ساخته میشود در این فضا باشد.
*فاصلهگیری برخی هنرمندان از صداوسیما به چه میزان در تشدید ریزش مخاطب نقش داشته است؟
به هر حال باید بپذیریم که جایگاه و خانه بسیاری از هنرمندان صداوسیماست و به همین دلیل هنرمندان نباید صحنه را خالی کنند و باید فاصله خود را صداوسیما نزدیکتر کنند و تلاش کنند تولیداتی داشته باشند که براساس خواست و دغدغه مردم باشد. هنرمندان نباید با صداوسیما قهر کنند. صدا وسیما خانه هنرمندان است. مگر میتوان شرایطی را تصور کرد که کسی از خانه خود قهر کند و دیگر بازنگردد؟من نزدیک به چهل سال در صداوسیما حضور داشتم و از نزدیک مشاهده کردم که دو یا سه نسل از مجریان تغییر کرد. افرادی در بین این نسلها بودند که خوش درخشیدند و جایگاه قابل قبولی در بین مردم پیدا کردند. با این وجود نسل جدیدی که در صداوسیما حضور پیدا کرده این کاره نیستند و شباهتی به مجری ندارند. اغلب این افراد ابتداییترین مسائل اجرا را رعایت نمیکنند. اینکه به آنها یاد نداده شده ویا بلد نیستند، مشخص نیست. اگر بهترین شرایط برای برنامه سازی در اختیار داشته باشید اما مجری قوی و تأثیرگذاری در اختیار نداشته باشید قطعا آن برنامه موفق نخواهد بود و راه به جایی نمیبرد. نوع حرف زدن، تیپ و قیافه و کلماتی که یک مجری به کار میبرد تأثیر مستقیمی روی این موضوع دارد که مخاطب آن را بپذیرد. در گذشته فراخوانها و آزمونهایی برای انتخاب مجریان در صداوسیما وجود داشت و با یک سازوکار مشخص مجریان انتخاب میشدند. این در حالی است که در شرایط کنونی این سازوکار از بین رفته است. به نظر میرسد در انتخاب مجریان روابط بر ضوابط حاکم شده و مجریان براساس رابطه و بدون در نظر گرفتن شایستگیهای لازم انتخاب میشوند.
*هدف صداوسیما از تغییر نسلی مجریان چه بود؟ در این زمینه به چه میزان موفقیت حاصل شده است؟
واقعیت این است که برخی از مجریان جوانی که در تلویزیون کار میکنند از استانداردهای لازم برای مجریگری برخوردار نیستند. دلیل این اتفاق نیز این است که در گذشته حساسیتهای زیادی برای انتخاب مجری تلویزیون وجود داشت و کسی که قرار بود وارد صداوسیما شود باید دورههای زیادی را میگذراند و از توانایی بالایی برخوردار بود. در گذشته پس از اینکه افراد انتخاب میشدند در برنامههای ساده و کم مخاطبتر مورد استفاده قرار میگرفتند تا تجربه کافی به دست بیاورند. پس از مدتی حوزه تخصصی افراد مشخص میشد و آنها به صورت تخصصی در برنامههای مختلف مورد استفاده قرار میگرفتند. این در حالی است که در شرایط کنونی این پروسه از بین رفته و ملاک انتخاب مجریان دوستی و آشنایی و رابطهای است که بین تهیهکنندگان و مجریان وجود دارد. البته در بین نسل جدید مجریان، افرادی نیز حضور دارند که از توانایی کافی برخوردار هستند. با این وجود اغلب کسانی که امروز در حوزه مجری گری در تلویزیون فعالیت میکنند ضوابط و قواعد مجری گری را نمیشناسند و آن را رعایت نمیکنند. من هنگامی که برنامه اجرا میکنم خود را مانند عضوی از خانواده میدانم و بین خود و مخاطب فاصلهای نمیبینم. انگار بین ما نامحرمی وجود ندارد و همه با احترام به هم نگاه میکنند. در چنین شرایطی من باید حجب و حیا داشته باشم و با احترام رفتار کنم تا خانواده ایرانی من را بپذیرد و برنامه من را ببینند. نکته مهم در این زمینه این است که مجریگری یک کار تخصصی است و نیاز به دوره و آموزش و تخصص دارد. یک مجری باید به اندازهای مطالعه داشته باشد که واژگان عمیقی در ذهن وی وجود داشته باشد. یک مجری باید نسبت به ادبیات کشور خود اطلاعات کافی داشته باشد و از سوی دیگر درباره مسائل اقتصادی، اجتماعی و سیاسی آگاهی داشته باشد. من نمیگویم مجریان کنونی صداوسیما فاقد این ویژگیها هستند، اما به نظر میرسد به دلیل اینکه به این مسائل توجه نمیشود کسی در بین این مجریان صاحب نام و برجسته نمیشود.
*یکی از چالشهای کنونی صداوسیما ساخت سریالها و برنامههایی با مضمون تکراری است که با شرایط روز جامعه منطبق نیست. چرا صداوسیما نمیتواند خود را با شرایط روز جامعه تطبیق بدهد؟
دست تهیهکننده در زمینه ساخت برنامه در صداوسیما بسته است. باید دست تهیهکننده باز باشد تا بتواند یک برنامه جدید و خلاق بسازد. در صداوسیما برنامه سازی وجود ندارد. اینکه یک مجری یک مهمان را دعوت کند و یک ساعت با وی درباره زندگی و مسائل کاری صحبت کند برنامه سازی نیست. به دلیل اینکه به مرور زمان خط قرمزها و محدودیتها در صداوسیما بیشتر شد همه به دنبال این هستند که یک برنامه بیدردسر و بدون هیاهو تهیه کنند و به همین دلیل ترجیح میدهند برنامههایی تهیه کنند که در آنها یک یا دو مهمان حضور داشته باشد و درباره کار و زندگی خود صحبت کند. این در حالی است که ساخت چنین برنامههایی دیگر برای مردم جذاب نیست و این تکرار برای مردم آزاردهنده شده است. شاید زمانی برنامهای مانند دورهمی آقای مدیری برای مردم جذاب بود و مخاطبان زیادی داشت. این در حالی است که به دلیل اینکه برنامههای مشابه زیادی ساخته شد دیگر چنین برنامههایی برای مردم جذاب نیست و مخاطبان خود را از دست داده است. صدا وسیما باید در این زمینه تلاش کند که به مردم این نکته را یادآوری کند که بهترین رسانه که میتواند با افراد جامعه دوست باشد و معلم خوبی برای خانوادهها باشد تلویزیون است. البته برنامههای خوب نیز در تلویزیون ساخته میشود که مخاطبان زیادی نیز دارد. من به عنوان مجری برنامه سیمای خانواده همه تلاش خود را انجام میدادم که حرف مردم را در برنامه منعکس کنم و زبان گویای مردم در تلویزیون باشم. ما باید به دنبال موضوعاتی باشیم که برای مردم جذاب است و درباره آنها صحبت کنیم تا میزان مخاطبان برنامههای صداوسیما روز به روز افزایش پیدا کند.
گفتگو از : احسان انصاری
ارسال نظر