جواد امام در گفتوگو با «آرمان»:
باید با تمام توان از روحانی دفاع کنیم
سعیدگیتیآرا: با توجه به اینکه بار دیگر سپهر سیاسی ایران با ورود به عرصه انتخابات و اعلام کاندیداتوری برخی افراد و جریانهای سیاسی چهرهای تازه گرفته است و انتخابات اردیبهشت امسال را بیش از پیش رقابتی کرده است، چهرههای سیاسی و تحلیلگران معتقدند که نتیجه این انتخابات میتواند به تعیین وزن هرکدام از جریانهای سیاسی یاری برساند و تمایل و گرایشات افکار عمومی جامعه را نسبت به جریانهای گوناگون نشان دهد. کمتر از ۵هفته تا برگزاری دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری و پنجمین دوره شورای شهر و روستا باقی است و به همین خاطر بهسراغ مدیرعامل بنیاد باران و یکی از چهرههای اصلاح طلب رفتیم تا نظر وی را درباره عملکرد دولت و وضعیت انتخابات پیش رو جویا شویم. گفتوگوی جواد امام با «آرمان» را در ادامه میخوانید.
باتوجه به شرایط فعلی و ثبت نام افرادی چون احمدینژاد و اطرافیان وی در انتخابات، همچنین حضور افرادی چون ابراهیم رئیسی به عنوان اصلیترین رقیب حسن روحانی در انتخابات، وضعیت این دوره از انتخابات را چگونه ارزیابی میکنید؟
اگر بخواهیم تصویری دقیقتر از ثبتنامهای این دوره انتخابات داشته باشیم، آرایش نیروهایی که در جناح راست مدعی شدند و اقدام به ثبتنام کردند، تقریبا مشابه حضور و تمایلی است که سایر اقشار برای ثبتنام از خود نشان میدهند و از همه مهمتر نشانگر آن است که این افراد برای خود هیچ گونه پیش فرض و سابقه، صلاحیت و تجربهای در اداره کشور قائل نشدند. امروز حتی آقای احمدینژاد و تیمش نیز مدعی اداره کشور شدهاند و این در حالی است که بر کسی پوشیده نیست عملکرد او و اطرافیانش مشکلات زیادی برای کشور ایجاد کرد. خوشبختانه با اهتمامی که مردم داشتند و اتفاق نظری که سال ۹۲ در میان بزرگان و دلسوزان نظام ایجاد شد، اصلاح طلبان از منافع حزبی و جناحی خود گذشتند و متفق شدند تا آقای روحانی بتواند رای کافی برای ریاست جمهوری را به دست آورد. روحانی در این مدت توانست کشوری که به سمت مشکلات عدیده پیش رفته بود را با درایت و کار طاقت فرسا با حضور اهل فن، به توافق برجام تحت عنوان سندی افتخارآمیز برساند. به طور حتم مشخص نبود اگر کشوری که با مسائل مختلف اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مواجه بود، درگیر مشکلات زیادی میشد، آنگاه چه وضعیتی پیدا میکرد.
امروز هم افرادی از جناح اصولگرا، همانند دورههای پیشین با تمام امکانات و ابزارهایی که در اختیار دارند، وارد شدند و به دلیل آنکه اقبال عمومی و جایگاه مردمی ندارند، با استفاده از ابزارهای مختلف به تخریب دولت میپردازند. آنها حتی نتوانستند مشکلات بین خود را حل کنند و رقابت انتخاباتی بیش از آنکه میان کاندیداهای دارای افکار و جریانات مختلف باشد، درون خود اصولگرایان جریان دارد. اگر ثبت نام کودک ۳ ساله، باسواد و بیسواد، ورزشکار و هنرمند در انتخابات شبیه به طنز است، آرایش اصولگرایان نیز از جمنا تا سایر گروهها حیرتانگیز است. اگر بخواهیم اقبال عمومی و وضعیتی که مردم به لحاظ معیشتی پیدا کردند را تحلیل کنیم، باید اذعان داشت دولت توانسته زمینههایی را برای تغییر وضع موجود فراهم آورد که موجب کنترل وضع موجود شده است. نباید فراموش کرد که تقریبا تمام مشکلات امروزی، دستاورد دولت گذشته است و ارثی است که به این دولت رسید. دولت گذشته قرار بود با مهروزی، نفت را بر سر سفره مردم بیاورد اما به جای آن ارتزاق مردم را با مشکل مواجه کرد و بعید به نظر میرسد قابلیت افرادی که در اقدامات دولت گذشته سهیم بودند و برای کاندیداتوری ثبت
نام کردند، از آن دولت بیشتر باشد. در این میان چهرههایی که هنوز هم در پرونده آنها نابسامانیهای زیادی وجود دارد، به جای آنکه پاسخگوی مردم و مشکلات به وجود آمده باشند، ادعای سکانداری ریاست جمهوری را دارند و قصد دارند عنان اداره اجرایی کشور را در دست گیرند. قطعا این شرایط بازگشت به گذشته بوده و پیداست که برخی بازگشتنها بهخاطر نادیده گرفتن تجربههای حاصل شده به آفت شباهت دارد. البته به طور حتم مردم هوشیار هستند و اینگونه نیست که متوجه نباشند چه میگذرد و چه افرادی چشم به پاستور دارند. نباید فراموش کرد مدعیان امروز با همان شعارهای پوپولیستی و عوامفریبانه گذشته، دولت یازدهم را تخریب میکنند.
باتوجه به اینکه سهم اختصاص یافته به اصلاح طلبان چندان مطابق انتظار نبود، دلایل حمایت مجدد این جریان از آقای روحانی چیست؟
بخشهای کوچک و معدودی از اصلاح طلبان در بخشهای اجرایی قرار گرفتند که مشغول حل مشکلاتی هستند که از دولت قبل گریبان دولت فعلی را گرفته است. اصلاحطلبان معتقدند ایران تنها برای آنها نیست، بلکه برای همه است. اگر این جریان به دنبال منافع جناحی، حزبی و محدود به خود بود، باید به دلیل آنکه منافعش تامین نشده، تبدیل به رقیبی برای آقای روحانی میشد، همانطور که اصولگرایان تا به امروز اینگونه رفتار کردند و در پی تصاحب قدرت هستند. اقتضای امروز کشور ایجاب میکند که تمامی جریانات سیاسی دست در دست هم دهند و به همراه قوای سه گانه، در رفع مشکلات به وجود آمده منسجم عمل کنند تا مردم بتوانند از رفاهی نسبی برخوردار شوند و آرامش در کشور حفظ شود. ایران در منطقهای قرار گرفته که دشمنان چشم طمع نسبت به موقعیت استراتژیک و آرامش نسبیاش دارند. اگر آرامش و امنیت در کشور وجود داشته باشد، میتوانیم در درون کشور شاهد ثمرات آرامش باشیم. امروز ما باید با تمام توان از دولت آقای روحانی دفاع کنیم. دولتی که بزرگترین و مهمترین دستاورد آن، توافق برجام بود و تحریمهای بیشتر را که در قطعنامههای بعدی شورای امنیت متصور بود از کشور دور کرد.
وضعیتی که در عراق و سایر کشورهای منطقه شاهد هستیم میتوانست برای کشور ما هم حادث شود.آرامش فعلی ناشی از برجام دستاورد کمی نیست، هرچند برخی رسانهها و حتی برخی مسئولان، تلاش کردند که ابعاد این دستاورد را ناچیز جلوه دهند تا امیدی را که میتوانست نسبت به این موضوع برای مردم ایجاد شود، سلب کنند. عدهای که در جهت تضعیف دولت گام بر میدارند به این موضوع انتقاد میکنند که چرا همفکران آنها در دولت حضور ندارند، در صورتی که سهم اصولگرایان در دولت و اداره حکومت قابل مقایسه با اصلاح طلبان نیست. معدل بالای حضور اصولگرایان در حوزههای سیاسی وزارت کشور و حوزههای اجرایی صنعت و تجارت و همچنین مجموعه نفت که یکی از وزارتخانههای استراتژیک به حساب میآید، قابل مقایسه با سهم اصلاح طلبان نیست. حتی نیروهای آقای احمدینژاد نیز در این دولت حضور دارند و دارای سهم هستند. آنچه برای اصلاح طلبان دارای اهمیت زیادی است در حفظ منافع ملی در برابر منافع جناحی تعریف میشود و این تدبیر اصلاح طلبان است که برای حفظ منافع مردم و موقعیت کشورمان، ترجیح میدهند بار دیگر از آقای روحانی حمایت کنند. جای تاسف دارد که برخی اجازه ندادند بخشی از عملکرد
موفق دولت برای مردم بازگو شود. این امیدواری وجود دارد که مردم با انتخاب مجدد آقای روحانی در انتخابات آتی، بتوانند از برنامههای منسجم و بهتر دولت بهره کافی را ببرند و کشور بتواند به برنامهها و چشم انداز تعیینشده دسترسی پیدا کند.
دولت روحانی تا چه حد در توجه به احزاب، آزادیهای اجتماعی و به ویژه حقوق شهروندی موفق عمل کرده است؟
اقدامی که دولت یازدهم موفق به انجام آن شد، احصای حقوق شهروندی بود. اگر دولت اهتمامی نسبت به این مساله نداشت و حقوق شهروندی را قبول نداشت به سمتی نمیرفت که چارچوبی را در راستای قانون و بایستههای حقوق شهروندی تعیین کند و خود را موظف به اجرا و اهمیتگذاری به این حقوق کند. اینکه حقوق شهروندی در بحث اجرا بازمیایستد، صحیح است، زیرا دولت تنها مجری است و بخشهای جدی حقوق شهروندی به نهادهای دیگر برمیگردد. اگر این حقوق توسط سایر دستگاهها و نهادهایی که زیر نظر دستگاه اجرایی قرار ندارند، حمایت نشود، دولت نیز نمیتواند مانوری برای اجرای کامل و صحیح این حقوق در جامعه بدهد، اما همین که دولت این مساله را پذیرفته و به آن پرداخته است و حقوقدانان را در این مسیر مشارکت داده، اهتمام دولت نسبت به اجرای حقوق شهروندی را نشان میدهد. درباره احزاب و فعالیت آنها نیز تا جایی که در حیطه اختیارات دولت بوده است باید کارنامه موفقی ارائه داد. اگر این شرایط را با سالهای قبل از دولت آقای روحانی مقایسه کنیم، قطعا قابل مقایسه نیست. درست است که این وضعیت مورد پسند و مطلوب ما نیست اما اینکه ما بگوییم تمام کاستیها متوجه عملکرد دولت است،
سخنی غیر کارشناسی به زبان راندهایم. اگر محدودیتها در حوزه احزاب تنها متوجه دولت آقای روحانی بود، میتوانستیم بگوییم که دولت به درستی عمل نکرده است اما در واقعیت چنین نیست و دولت در محدوده اختیاراتش عملکرد قابل دفاعی داشته است.
اینکه گفته میشود کشور ما نیازمند انتخاباتی است که احزاب در آن نقش موثری داشته باشند نه اشخاص، تا چه حد میتواند به واقعیات امروز جامعه ما نزدیک باشد؟ آیا در آیندهای نزدیک میتوانیم به چنین ساختاری برسیم؟
برای آنکه احزاب نقش موثرتری پیدا کنند نیازمند سازوکاری قانونی هستیم. به جای آنکه اشخاص به طور مستقل در انتخابات حضور یابند احزاب باید تقویت شده و در پارلمان دارای سهم شوند. همچنین نسبت به برنامههایشان و میزان رای مردم در پارلمان جایگاه پیدا کنند. متاسفانه در کشور ما نه در دولت سهمی از احزاب دیده میشود نه در پارلمان. بنابر کارنامهای که جریان اصلاحات تا به امروز از خود به جای گذاشته و به اندازه اعتبار و اعتمادی که در میان مردم پیدا کرده، لیستی به نام جریان اصلاحات در انتخابات معرفی میشود. جریان اصلاحطلب هم مثل دیگر جریانهای سیاسی به دنبال مشارکت ملموستر احزاب در راستای پاسخگو بودن و تربیت کادر مناسب برای جایگاههای سیاسی است.
جمعی که اخیرا تحت عنوان جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی شکل گرفته متشکل از چه افرادی است؟ آیا بنابر آنچه که ادعا میکنند برای خدمت آمدهاند؟
اگر جمناییها معتقدند برای خدمت وارد عرصه سیاسی شدند ابتدا باید سازوکارهای قانونی را در کشور رعایت کنند. وزارت کشور به صراحت اعلام کرده است که این جمع قانونی نیست. جمنا یا هر تشکیلات دیگری که بخواهد کار سیاسی کند در وهله اول نیازمند گرفتن مجوز و پروانه فعالیت است. این جمع از اشخاص حقیقی تشکیل شدهاند، درحالی که اگر از شخصیتهای حقوقی تشکیل میشد نیازمند اخذ مجوز نبود. بنابراین باتوجه به صراحتی که مقامهای مسئول داشتند این جمع اساسا قواعد اولیه را رعایت نکرده است و نمیتواند منسجم باشد زیرا افرادی که درون همین مجموعه هستند یا خارج شدند یا تصمیمات آن را نپذیرفتند و حتی با یکدیگر در حال رقابت هستند. این نشان میدهد که بحث خدمت در اینجا مطرح نیست. اگر این جمع برای خدمت آمده بود باید از آقای روحانی که به لحاظ سابقه و لایقه اصولگراست حمایت میکرد. جمع تشکیل شده به دنبال این است که فرار به جلو کند و اتهاماتی که از روی کار آوردن آقای احمدینژاد متوجه آنان بوده را رفع و رجوع کند. بارزترین اقدام انقلابی این افراد در گذشته انتخاب آقای احمدینژاد بود. تئوریسینها و گردانندگان جمنا در سال ۸۴ صریحا اعلام کردند که ما
طراحان به قدرت رسیدن آقای احمدینژاد هستیم و در یک طراحی چندین لایه و انقلابی، احمدینژاد را به روی کار آوردیم. خوشبختانه اظهارات آنان در آن سال در رسانهها منعکس شده است. اگرحرکت جدید آنان شبیه همان حرکت انقلابی سال ۸۴ و تکمیل پروژههای ناتمام آن سالها یعنی حذف نیروهای دلسوز نظام و انقلاب باشد که تکلیف روشن است. به طور کلی باید دید که اهداف این جمع از تکرار واژه انقلابی گری چیست؟ آیا بهبود شرایط جامعه مدنظرشان است یا بازگشت به گذشته و تکرار اشتباهات.
اخیرا برخی از اطرافیان کاندیداهای رقیب آقای روحانی همانند سالهای گذشته که رئیس جمهور سابق را به شهید رجایی تشبیه میکردند سعی در تشبیه کاندیدای جدید خود به شهید بهشتی دارند، به نظر شما این شباهت وجود دارد؟
این شبیه سازی ها، بیشتر در قالب شعار و تبلیغات عنوان میشود. متاسفانه در گذشته شاهد بودیم که آقای احمدینژاد را به شهید رجایی تشبیه میکردند، در حالی که وی نقطه مقابل مرحوم شهید رجایی بود. شهید رجایی سابقه مشخصی دارد و شهید بهشتی نیز نظرات و نگاه و گذشتهای مشخص دارد. هنوز جای دکتر بهشتی در کشور پر نشده است و معلوم نیست کدام نگاه و نظر آقای رئیسی مطابقت یا وجه اشتراکی با شهید بهشتی دارد که چنین شعاری در حمایت از او در نظر گرفته شده است. هیچ کس یک شبه شهید بهشتی نمیشود و کسی نیز نمیتواند ادعا کند بهشتی یا رجایی ثانی است. نگاه و آثار شهید بهشتی با عمل این افراد کوچکترین وجه اشتراکی ندارد.
ارسال نظر