بازماندگان از تحصیل، بازمانده از نگاه مسئولان
یکی از اصول مترقی در قانون اساسی ما اصل 30 قانون اساسی مبنی بر آموزش رایگان است و گرچه متاسفانه با طبقه بندی مدارس غیرانتفاعی و غیره این اصل خدشه دار شده ولی زمانی که آن را تدوین می کردند به اهمیت آموزش رسمی به صورت رایگان پی برده و نوشته بودند.
اما براساس شواهد عده ای از افراد را داریم که بازمانده از تحصیل می شوند یا به واسطه ترک تحصیل یا به واسطه اینکه برای کار و غیره مجبور میشوند تحصیل را کنار بگذارند. در قانون حمایت از اطفال و نوجوانان مصوب سال 99 و آییننامه اجرایی ماده 6 همین قانون در سال 1400 که در هیات دولت مصوب شد، برای موضوع بازماندگان از تحصیل به صراحت تکالیفی مشخص شد. به استناد قانون، چون عدهای از افراد که بازمانده از تحصیل میشوند واقعا به دلیل ناتوانی در تامین هزینهها اعم از فقر و نیازمندی، شرایط اقتصاد نامناسب خانواده، الزام به کار بچهها برای تامین معاش خانواده است به همین دلیل در این قانون حمایت از اطفال و نوجوانان مصوب سال 99، آموزش و پرورش با همکاری ثبت احوال موظف شدند سه ماه قبل از آغاز سال تحصیلی این افراد را شناسایی کنند و در صورتی که نیازمند حمایت اجتماعی باشند تا به مدرسه برگردند، آنها را به سازمان بهزیستی یا نهادهای حمایتی معرفی کنند تا این سازمانها هم بتوانند با حمایت اجتماعی مانع از بازماندگی تحصیل یا ترک تحصیل این افراد شوند چون به استناد همین قانون، بازماندگی از تحصیل و ترک تحصیل از مصادیق وضعیت مخاطره آمیز تعریف شده که مصداق افراد- منظور کودکان مشمول حمایت از این قانون- میشود. منتها متاسفانه مشکلی که در این بخش داریم با اینکه قانون به زیبایی نوشته شده اما نه آموزش و پرورش و نه ثبت احوال به دنبال اجرای این قانون که سه ماه قبل از شروع سال تحصیلی بتوانند این بچهها را شناسایی و به سازمان بهزیستی یا نهادهای حمایتی معرفی کنند، نرفتند. یعنی عدم اجرای این قانون خودش میتواند عاملی برای تشدید بازماندگی باشد. دوم اینکه عدم اجرای این قانون باعث میشود ظرفیتهای قانونی که میتواند مانع از بازماندگی از تحصیل در این گروه از کودکان شود، متاسفانه نادیده گرفته میشود درحالی که کسی هم مطالبهگر اجرای این قانون که به نظر میرسد این بند از قانون مترقی است، نیست و شاید هم خیلی از مسئولین سازمانهای مرتبط ندانند که چنین تکلیفی را در قانون دارند. وقتی بازماندگی از تحصیل شدت پیدا میکند و فراوانی زیاد میشود باید نگران شرایط بچهها باشیم. در این زمینه آمارها متفاوت است و برخی میگویند کسر جمعیت زیر شش سال از زیر 18 سال از جمعیت دانشآموزی حدود دو، سه میلیون نفر است که در سن تحصیل و زیر 18 سال هستند و آمارهایشان مشخص است و آمارها را به ازای جمعیت متفاوت اعلام میکنند. ولی آنچه مشخص است اینکه بازماندگی ازتحصیل بهویژه بعد از کرونا، یک دغدغه جدیتر شده و هرچه هم شرایط اقتصادی بدتر میشود یکی از گروههاییها که بهشدت آسیب میبینند و مجبور میشوند یا مجبورشان میکنند برای تامین معاش خانواده مدرسه را رها کنند تا دارای کسب درآمد شوند گروه کودکان هستند. در این شرایط سخت، کودکان از حقوقشان به عنوان شهروندان بیبهره میشوند تا بتوانند ناکارآمدیها و عقب ماندگیهای خانوادههای خودشان و ناتوانیهای نظام کلان رفاه و تامین اجتماعی را با محرومیت از تحصیل و کارکردن در محیطهای مختلف جبران کنند. موضوعی نگران کننده که طبیعتا میتواند تبعاتی را در حوزههای اجتماعی و آسیبها و سلامت و حقوق شهروندی و نادیده گرفتن آن برای بچهها داشته باشند ضمن اینکه سلامت روان، سلامت اجتماعی و حتی سلامت جسمشان هم ممکن است تحت تاثیر این شرایط قرار بگیرد.
ارسال نظر