کینۀ صداوسیما از ظریف تمامی ندارد / باز هم داستان زانو زدن ؛ این بار به بهانه توافق با سعودی
مهدی خانعلی زاده در تلویزیون گفته ما با دو مدل دیپلماسی رو به رو هستیم. یکی دیپلماسی زانو زدن دکتر محمد جواد ظریف در مقابل برخی سران کشورهای حاشیه خلیج فارس و دیگری دیپلماسی میدانی شهید قاسم سلیمانی که عربستان سعودی را وادار می کند از چین بخواهد واسطه شود. مقایسه اما نادرست است.
آرمان ملی آنلاین عصر ایران توافق اخیر ایران و عربستان سعودی با وساطت چین محل بحثهای تازهای شده و اگرچه در مجموع مورد استقبال قرار گرفته اما نواصولگرایان رادیکال که حامی یا طراح حمله به سفارت سعودی در دی 1394 و هوادار قطع روابط با سعودی بودند حال در موضعی طلبکارانه برای آن که حامیان را قانع کنند که گفتار و رفتار قبلی نادرست نبوده به سیاستهای تنشزدایی در دولتهای اعتدال و اصلاحات حمله میکنند حال آن که اتفاقا در توافق قرار بر بازگشت به تفاهم 1377 و 1380 است.
در تازهترین مورد آقای خانعلیزاده در تلویزیون گفته است: «ما با دو مدل دیپلماسی روبهرو هستیم. یکی دیپلماسی زانو زدن دکتر محمد جواد ظریف در مقابل برخی سران کشورهای حاشیه خلیج فارس و دیگری دیپلماسی میدانی شهید قاسم سلیمانی که عربستان سعودی را وادار میکند از چین بخواهد واسطه برقراری رابطه مجدد با جمهوری اسلامی شود».
هر چند میتوان یادآور شد که پروژه را شورای عالی امنیت ملی پیگیری کرده و دریابان علی شمخانی در دولت قبل هم واجد همین سمت دبیری بوده و جواد ظریف را باید با همتای او در دولت فعلی مقایسه کرد و نه با شهید سلیمانی یا حتی با دریابان شمخانی و همچنین میتوان پرسید تفاسیری از این دست آن هم از رسانه رسمی چگونه با منافع ملی سازگار است و چنانچه طرفهای عربستانی رصد کنند به مصلحت است یا نه. از این رو جا دارد بار دیگر داستان زانو زدن را یادآور شویم تا بدانیم از چه قرار بوده است.
نخست بیمناسبت نیست که بخشی را از آنچه در مرداد ماه آورده بودیم و نقدی بود بر برنامهای در همین شبکه سه که انگار از شبکه جوان به ارگان جبهه پایداری بدل شده بار دیگر نقل کنیم:
در مرداد ماه و در برنامۀ «سیاست خارجی» که به حاشیههای اجلاس سران ایران و روسیه و ترکیه دربارۀ سوریه در تهران اختصاص داشت توییت یک فعال رسانهای را نقد کردند چون به حرکت خودروهای روسی به عنوان کاروان مراقبان و محافظان و گارد پوتین در تهران طعنه زده بود که «تهران در شهریور 1320 هم این گونه اشغال نشده بود!»
در آن نوشته آورده بودم این تعبیر را نمیپسندم چرا که پس از تجاوز روسیه به اوکراین، ولادیمیر پوتین طبعا هدف اقدامات تروریستی است و مراقبت از جان او بسیار افزایش یافته و تهران به عنوان میزبان هم باید این ملاحظات را در نظر داشته باشد و انتظار میهمان نیز جز این نبوده و پروتکلها یا شرایط خود را دارند اگرچه توی ذوق هم زده و آن یکی - اردوغان- هم کم دشمن ندارد. ضمن این که همزمانی سفر با حضور جو بایدن در منطقه - ولو به خاطر انزوای پوتین پس از حمله به اوکراین باشد- حایز اهمیت و واجد ارزشهای بالای خبری بود.
نقد اما به خاطر موضوعی دیگر بود. این که فیل مجری - امیر حسین طهماسبی- ناگهان یاد هندوستان کرد و گفت: «دوستان آقای ظریف یادشان رفته که او در مقابل امیر کویت زانو زد و آن تحقیر ملی را رقم زد؟»
حال که دوباره داستان زانو زدن را پیش کشیدهاند میتوان همان توضیحات را آورد:
در عرف دیپلماتیک وقتی مقام بالاتر (از حیث همتایی) در حالت نشسته باشد، مقام پایینتر جلوی او ناگزیر است هم سطح شود. مراد از بالا و پایین جایگاه دو کشور نیست و در عرف دیپلماتیک، وزیر خارجۀ یک کشور از امیر یا پادشاه یا رئیسجمهوری کشور دیگر پایینتر است. ولو یکی وزیر خارجه آمریکا باشد و آن طرف رئیسجمهور ماداگاسکار!
ضمن این که بحث سن و سال و سابقه و مسلمانی هم هست. در عرف مسلمانی احترام و ادب به بزرگتر لازم است. آن قدر علیه کشورهای خلیج فارس گفتهاند و شنیدهایم که یادمان رفته مسلمان هستیم وهستند و خیال کردهاند همۀ دنیا بدَند و ما فقط خوبیم که انتظار دارند دیپلماتها هم این گونه رفتار کنند. در حالی که اعراب غالبا آرام و شمرده صحبت میکنند و با آنان باید در آرامش سخن گفت. خاصه اگر شخص در سن بالا باشد به سبب ثقل سامعه هم میتواند باشد.
در آن نوشته آورده بودم: مجری جوری از امیر کویت سخن میگوید که یادش رفته یا اصلا به خاطر سن و سال نداند دکتر علیرضا مرندی بعد از جنگ و در دولت هاشمی رفسنجانی به عراق رفت تا صدام حسین را که هزارهزار بار آرزوی مرگ و سقوط او را کرده بودیم برای شرکت در اجلاس سران سازمان کنفرانس اسلامی به تهران دعوت کند و در بغداد با صدام دیدار کرد و با او دست هم داد (همان اجلاس که بعد از آن دولت و پایان وزارت مرندی و در پاییز 76 در دورۀ خاتمی برگزار شد؛ صدام حسین البته نیامد وگرنه عکس خاتمی با صدام هم، داستان میشد).
دکتر مرندی هم البته فداکاری کرده بود که چنین مأموریتی را پذیرفت کما اینکه بعدتر برخی از خانوادههای شهیدان بر او خشم گرفتند و گفتند دیدار و دست دادن را هم توجیه کنیم لبخند، دیگر چرا؟! دربارۀ دیدار و دعوت حضوری اما چه باید میکرد؟ وقتی جنگ تمام شده و وزیران وقت هر یک حامل پیام دعوت از یکی از سران به تهران بود -و عراق هم مستثنا نبود- گریزی جز این نداشت.
کینۀ صدا و سیما از ظریف تمامی ندارد؛ هر بار به یک بهانه!
منطقشان را تماشا کنیم و لذت ببریم! لبخند دکتر مرندی و دستدادن ناگزیر وزیر بهداری (بهداشت) با جرثومۀ نکبت و فساد ایراد نداشته ولی نشستن همسطح وزیر خارجه با امیر کویت تحقیر ملی است؟!
جدای اینها امیر کویت مانند سعود الفیصل سعودی از وزیران خارجه پرسابقه جهان یود و 28 سال در جایگاه وزیر خارجه کویت فعالیت کرد و بر اساس سابقه هم احترام میگذارند همچنان که سفیران مقیم ایران همواره احترام صلاح زواوی سفیر پرسابقۀ فلسطین را نگاه میداشتند که البته به لحاظ خُلق و خوی شخصی او هم بود.
در پارلمان ایران قبل از ساختمان کنونی بهارستان که وسیع است و تا مجلس ششم هم این گونه نشستن مرسوم بود و گویاترین تصویر مربوط به آقای حداد عادل کنار آقای خاتمی رئیسجمهور وقت است. چون حالت دیگری متصور نیست. نه میتوان وقتی رئیسجمهور نشسته ایستاد چه بسا سخنان همدیگر را متوجه نشوند و نه میتوان از مقام بالاتر و نشسته خواست او هم برخیزد و بایستد. بنابراین مینشیند تا همسطح شوند. در مورد خاتمی هم البته ملاحظات شخصیتی او در نوع رفتار آقای حداد بیتأثیر نیست. با این حساب لابد آقای حداد هم با این نوع نشستن و گفتوگو کل اصولگرایان را تحقیر کرد. در حالی که شکلی کاملا مرسوم بوده و غیر این شگفتآور بود.
ارسال نظر