ایران؛ غرب و توافق نانوشته
ایران و آمریکا به سمت یک توافق نانوشته حرکت میکنند. در همین راستا نیز دو مساله و گمانهزنی مطرح است. نخست اینکه برجام احیا شود که به نظر میرسد طرفین از این گمانه خیلی دورند بدین جهت که اولا تاریخ خیلی از مفاد برجام منقضی شده و در ثانی نمیشود سرنوشت تلخ برجام دوباره در آینده تکرار شود. چرا که برجام یک بار امضا شد و در دولت بعدی رئیس جمهور بعدی آمریکا عملا از برجام خارج گردید و برجام بلا اثر شد.
به گزارش آرمان ملی آنلاین، حشمتالله فلاحتپیشه، رئیس سابق کمیسیون امنیت ملی مجلس نوشت لذا طبیعتا ایران نمیتواند به برجامی باز گردد که ممکن است در دولت بعدی آمریکا دوباره دچار نوسان شود. مگر اینکه کنگره آمریکا نیز توافق احیای برجام را تصویب کند. طبیعتا با توجه به شروع فصل رقابتهای انتخاباتی آمریکا امکان اینکه جمهوریخواهان چنین امتیازی را به بایدن بدهند وجود ندارد. بنابر این برجام احیا نخواهد شد. از طرف دیگر گمانه دوم در خصوص توافق موقت است.
توافق موقت هم جدای از تکذیبیههایی که طرفین دادند خیلی بیشتر از توافق دائم با نوسان و مشکل مواجه است. به هر حال در توافق موقت به طور طبیعی خواستههای طرفین تامین نخواهد شد. در توافق موقت ایران نمیتواند شرایط اقتصادی خود را به توافقی موکول کند که طی آن بخش عمدهای از دستاوردهای هستهای خود را واگذار کند. لذا این گمانه نیز به نظر عملیاتی نمیرسد و توافق موقتی هم نخواهد بود. در نهایت یک توافق نانوشته باقی میماند که به نظر میرسد حداقل این توافق نانوشته در بین طرفین وجود دارد و نکته مهم اینکه این توافق نانوشته بین ایران و آمریکاست نه ایران و اعضای برجام. توافقی اغماض محور که آمریکاییها بخشی از فشارهایی که در قالب ماموریت صدها مامور وزارت خزانه داری دنبال میکردند. یعنی پایش هر گونه مناسبات انرژی، مالی و بانکی ایران را صورت میدادند که در قالب سیاست فشار حداکثری ایران شروع شد و به صورت نیم بند توسط بایدن ادامه پیدا کرد.
لذا آمریکاییها باید اغماض داشته باشند که ایرانیها بتوانند در بازارهای جهانی حضور داشته باشند و در عین حال بخشی از منابع آنها به صورت کنترل شده به خزانه ایران بازگردد. البته در توافق نانوشته احتمالی نقش برجسته آژانس بینالمللی انرژی هستهای است و با نظارت خود راستی آزمایی میکند که برنامه ایران از سطح کنونی فرا رفته یا نرفته است. اما اگر بخواهیم مذاکرات میان ایران و اروپا را بررسی کنیم باید گفت اروپاییها نشان دادند زمانی که نیاز به کار مثبت است هیچ گونه توانی در موضوع هستهای ایران ندارند که اوج ضعفشان در زمان خروج ترامپ از برجام مشخص شد که در واقع نتوانستند با وجود تمام تلاش خود برای حفظ اینستکس به مبادلاتی بالاتر از یک میلیون دلار برسند.
لذا ایرانیها جایگاه اروپاییها در زمینه برجام را تشخیص دادند. در نتیجه آنها در زمینه مثبت نمیتوانند کاری کنند ولی در زمینه منفی به شدت تحت تحریک هستند که اقدام منفی صورت دهند. در گذشته هم چه در دهه 70 که اروپاییها مانع اصلی گفتوگوی ایران و غرب بودند و با گفتوگوهای انتقادی این ممانعت را صورت میدادند و چه الان که ممکن است برای انجام اقدامات منفی تحریک شوند که مهمترین اقدام منفی نیز که اکنون از آنها انتظار میرود بحث مکانیسم ماشه است. هر چند دستور کاری از مذاکرات بیرون نیامده اما نشست آقای باقری رئیس تیم مذاکره کننده ایرانی با طرفهای اروپایی فراتر از بحث ضربالاجل اکتبر نرفت. یعنی بخش اعظم مذاکرات بیشتر راجع به این قضیه بوده است نه راجع به اصل برجام و اینکه این مذاکرات به احیای توافق 2015 بینجامد.
ارسال نظر