مسئولیت اجتماعی و کودکان خیابانی
انسان بودن تنها یک عنوان نیست بلکه یک مسئولیت است؛ مسئولیتی که در مقابل خانواده، دوستان و هموطنان خود داریم. مسئولیتی که شرط آن از خود جدا شدن و به دیگران اندیشیدن است. توجه به دردها، مشکلات، انتظارات، کاستیها، ناهنجاریها، فقر و ناتوانیهایی است که بسیاری از مردم با آن دست به گریبان هستند.
انسان بودن به این است که حقوق دیگران را رعایت کنیم، دست ناتوانی را بگیریم، اشک چشم کودک یتیمی را پاک کنیم، به زندگی که خداوند به ما عطا فرموده قانع باشیم، چشم به داشتهها و داراییهای دیگران نداشته باشیم و سهم فقیران را که خداوند در اموال ما به امانت داده، محفوظ نگهداریم و با احترام به صاحبان آن برگردانیم. ا
نسان بودن این است که در مقابل جامعهای که در آن زندگی میکنیم مسئول هستیم چگونه ممکن است در حالی که خود را انسان میدانیم رنج انسانها را ببینیم و بیتفاوت از کنار آن بگذریم؟ در این نوشتار مختصر امکان پرداختن به همه مسئولیتهای اجتماعی که به عنوان یک انسان برعهده داریم نیست ولی مسئولیتی که همه ما در مقابل کودکان آسیب دیده و در حال آسیب دیدن داریم ضرورتی است که لازم است باز شناخته شود و برای کاهش پیامدهای آن چاره اندیشی گردد.
همه روزه کودکان رنجوری را میبینیم که سر چهارراهها در حالی که قدشان به شیشه اتومبیلها نمیرسد سعی میکنند توجه سرنشینان اتومبیل را به قیافه رنجور درد کشیدهشان جلب کنند ودلشان را به رحم آورند و کمکی از آنان دریافت کنند. این کودکان رنجور چه کسانی هستند؟ چگونه خودشان را به خیابانهای بالای شهر میرسانند در حالی که ابزار شستن شیشه اتومبیل را با خودشان این طرف وآن طرف میبرند با اصرار و التماس تلاش میکنند تا از سرنشینان اتومبیلها پولی دریافت کنند. این واقعیت ساعتهای زیادی ادامه پیدا میکند تا کودکان با مقدار پولی که بهدست آوردهاند به خانهشان برگردند.
گفته میشود فقط بخش کمی از درآمد کسب شده به خودشان تعلق میگیرد بیشتر آن را باید به اشخاصی بدهند که این کودکان را به نوعی اجیر کردهاند وآنان را برای انجام چنین وظیفهای طاقت فرسا هر روز از محل زندگیشان به سر چهارراهها میآورند. این وضعیت اگر چه شامل همه کودکان شیشه اتومبیل شور، متکدی یا زبالهگرد نمیشود ولی حداقل تعدادی از این کودکان ممکن است زندگیشان اینگونه سپری شود. سوالی که مطرح است این است که چرا این کودکان ساماندهی نمیشوند؟ دستگاههای متولی در دولت مثل سازمان بهزیستی، کمیته امداد، سازمان امور اجتماعی، شهرداری و نیروی انتظامی که مشترکا مسئولیت ساماندهی این قبیل کودکان را عهده دار هستند با وجود آییننامهها و دستورالعملهای تدوین شده چرا توفیقی نداشتهاند؟ اگر هم تعدادی از این کودکان را جمعآوری کردهاند بعد از مدتی نگهداری و مراقبت رها میشوند و به خیابانها بر میگردند و این وضعیت پیوسته تکرار میشود. نکتهای که لازم است یادآور شویم پیآمدهای حضور و زندگی کودکان در خیابانها و آسیب مهمی است که به دنبال دارد وکارشناسان بر آن تاکید دارند؛ زیرا کودکان خیابانی با بدآموزیها بدرفتاری، خریدو فروش مواد مخدر و نهایتا بزهکاری آشنا میشوند و با آن خو میگیرند و در آینده تبدیل به افرادی ضد اجتماع میشوند و به جامعه آسیب میرسانند. اینجاست که ما به عنوان یک انسان مسئولیت داریم به موضوع کودکان خیابانی فراتر از حضور کودکان در خیابانها بپردازیم موضوع فقط این نیست که جای کودکان در محیط مدرسه وتحصیل است تا زندگی فردی و اجتماعی را بیاموزند و انسان مفیدی بشوند نکته اصلی این است که از تبدیل این کودکان بیگناه به افرادی ضد اجتماع جلوگیری کنیم نباید فقط به مسئولیتهای دولتها اشاره و بسنده کنیم بلکه این مسئولیت اجتماعی همه ماست تا در هر اقدامی برای ساماندهی این کودکان مشارکت کنیم و سهم خود را بپذیریم و انجام دهیم نه فقط به شکل فردی بلکه به صورت مشارکت در کارهای جمعی از طریق حضور داوطلبانه و خیرخواهانه و یاورانه و فعالیت و حمایت از موسسههای مردم نهاد و خیریهها که برای انجام این قبیل مسئولیتهای انسانی و اجتماعی تاسیس گردیدهاند.
ارسال نظر