مجید ابهری در گفتوگو با «آرمان ملی»:
چرا هیچ اقدام موثری برای حل مشکلات مردم صورت نمیگیرد؟ | وضعیت زندگی فرزندان برخی مسئولان باعث نارضایتی مردم شده است
«هر یک از مسئولان و دولتمردان قول و وعدهای در مورد حل و فصل مشکلات داده و گاهی دردها و مشکلات را بهتر و دقیقتر از خود مردم تشخیص داده و بیان میکنند اما معلوم نیست که چرا و به چه دلیلی وقتی بر مسند کار و مسئولیت قرار میگیرند؛ انگار دیگر در مورد آن همه مشکلات و دردها بینایی و شنوایی خود را از دست داده و دچار بیحسی موضعی میگردند.»
به گزارش آرمان ملی آنلاین جملات ذکر شده اظهارات دکتر مجید ابهری، جامعهشناس و رفتارشناس اجتماعی در گفتوگو با «آرمان ملی» است. ابهری در این گفتوگو به مهمترین چالشها و مشکلات زندگی امروز پرداخته است که در ادامه میخوانید.
در حالی که مشکلات اقتصادی همچنان لاینحل باقی مانده اما حامیان دولت از اقدامات موثر دولت برای حل مشکلات سخن میگویند. به چه میزان این رویکرد با واقعیتهای جامعه همخوانی دارد؟
هر روز بهرغم قولها و وعدهها توسط دولتمردان و مدیران ارشد و متوسط حرکت ملموس و قابل ملاحظهای صورت نمیگیرد. بیان مشکلات و اشاره به تلخکامیها و نارساییها هیچ ارتباطی به تضعیف دولت و آشوبطلبی و نافرمانی ندارد. اگر فرزندان در یک خانه از گرسنگی گریه کرده و فریاد بکشند هرگاه با دیدن میوههای بالاتر از توان خرید خود را به در و دیوار بکوبند؛ دشمن پدر و بدخواه مادر نیستند. اگر از بوی کباب مدهوش شده و مبهوت به مغازه و بساط کبابی خیره شوند نمیتوان این حسرتها را بر عدم علاقه به کیان و دوام خانواده تعبیر کرد.
وضع یک خانه و خانواده که گوشهای از تراژدی فقر به نمایش درآمد را میتوان درباره یک جامعه و یک کشور توسعه و تعمیم داد. گرانی در مورد اقلام اصلی؛ اشک فرد و یا خانوادهاش را درآورده و برخی از شهروندان را وادار به جست و جوی مخازن زباله یا ظروف میوههای پسماند کرده و میکند. هر یک از مسئولان و دولتمردان قول و وعدهای در مورد حل و فصل مشکلات داده و گاهی دردها و مشکلات را بهتر و دقیقتر از خود مردم تشخیص داده و بیان میکنند، اما معلوم نیست که چرا و به چه دلیلی وقتی بر مسند کار و مسئولیت قرار میگیرند؛ انگار دیگر در مورد آن همه مشکلات و دردها بینایی و شنوایی خود را از دست داده و دچار بیحسی موضعی میگردند. تقریبا ۹۹درصد از مردم مخصوصا اقشار کم درآمد با اکثریت مشکلات و دردها آشنا بوده و راه حلها را بهخوبی میشناسند.
تنها سه الی چهار درصد از مردم بیگانه با دردها و مشکلات بوده و در پاسخ به گرسنگان میگویند اگر نان ندارید حداقل بیسکویت یا نان سوخاری میل کنید؛ اگر آب نیست نوشابه بنوشید و امثال اینگونه درمانها بسیار زیاد از دهان آنها شنیده میشوند. عجیب آنکه همه درد را شناخته و درمان را نیز به خوبی بلد هستند. پس چرا کسی کاری نمیکند؟ ماهوارهها در طول شبانه روز به سمپاشی و بمباران افکار عمومی مشغول هستند و ما ساکت و آرام در مقابل این همه دشمنی تماشاگر هستیم. تنها و تنها علت و دلیل این سکوت ضعف پرسشگری و نقصان مطالبه است. بیایید دعا کنیم قدرت پرسشگری و مطالبه ما روز به روز افزایش یافته و آرامش را از دشمنان ما بگیرد. دست به دعا برداریم که آن روحیه دلسوزی و ترحم دوباره به وجود ما برگردد.
چرا در حالی که مشکلات و راهحل آن مشخص است اما اتفاق مثبتی رخ نمیدهد؟
بخشی از این وضعیت به نوع مدیرانی که انتخاب شدهاند باز میگردد. از سوی دیگر بسیاری از آسیبهای اجتماعی امروز جامعه ایران ناشی از گرانی و فقر است. اقشار بیکار، کمدرآمد و بازنشسته تأثیرپذیری بیشتری را از گرانی و تورم لجامگسیخته در جامعه خواهند داشت. ۷۰ درصد از اضطرابها در میان اقشار کمدرآمد ناشی از گرانی است. وقتی نانآور خانواده توانایی تأمین نیازهای یک خانواده را ندارد، هنگام بازگشت به خانه دچار اضطراب و استرس میشوند. در پاسخگویی به همسر و فرزندان هم این استرس به سراغ آنها میآید. فشارهای روحی و روانی باعث بروز تنشهای رفتاری میشود، اینگونه افراد با کوچکترین تنش اجتماعی از کوره دررفته و با خشم با شهروندان برخورد میکنند.
نزاعهایی مانند بوق زدن و دعوا بر سر جای پارک ناشی از فشارهای روحی و عصبی است و هیچکسی دلیل خود را مطرح نمیکند. بر سر بهانههای کوچک همانند سوار و پیاده شدن از ماشین، انتظار برای سوارشدن در تاکسی درگیری لفظی و فیزیکی آغاز میشود. بسیاری از زوجها بهویژه کسانی که تازه ازدواج کردهاند به فرزندآوری تمایل ندارند و خانوادههای تکفرزند هم به فرزندآوری بیشتر فکر نمیکنند. وقتی اقلام بهداشتی یا شیر خشک نوزادان با قیمت گزاف عرضه میشوند، خانوادهها حتی اگر پدر و مادر هر دوشاغل باشند نمیتوانند هزینهها را تأمین کنند. دولت آقای رئیسی در مدتزمانی که روی کار آمده موفق شده اقدامات مؤثر و مفیدی برای کاهش فقر در جامعه انجام بدهد. اگر قرار است تغییری در زمینه مبارزه با فقر در جامعه صورت بگیرد باید نگرش مدیران جامعه تغییر کند که این اتفاق نیازمند زمان بیشتری است.
در ماههای گذشته تنها برخی وزرا و معاونان آنها تغییر پیدا کردهاند. این در حالی است که با این نوع تغییرات نمیتوان به تغییرات اساسی در سیاستها و رویکردها امیدوار بود. باید تغییرات بهصورت گسترده صورت بگیرد و نگرش مدیران نسبت به مشکلات جامعه تغییر کند. در این زمینه دولت باید اراده جدی از خود نشان بدهد و از مردم بخواهد که در این زمینه به دولت کمک کنند.
چرا درحالیکه میزان فقر در جامعه مشخص است و مردم نیز این موضوع را بهخوبی درک میکنند برخی مسئولان تلاش میکنند با پاک کردن صورت مسأله شرایط را به شکل دیگری نشان بدهند؟
بنده بهعنوان یک آسیبشناس اجتماعی با چهل سال فعالیت در زمینه میدانی و نظری دلیل کاهش میزان خط فقر را توسط برخی از مسئولان متوجه نمیشوم. به نظر میرسد برخی از مسئولان با واقعیتهای جامعه آشنا نیستند یا اینکه بهجای اینکه مسأله را حل کنند تلاش میکنند صورت مسأله را پاک کنند. برخی نیز گمان میکنند اگر چنین آمارهایی را به جامعه اعلام کنند فقر در جامعه کاهش پیدا میکند. واقعیت آن است که در سفره و زندگی مردم میگذرد و با اعلام عدد و رقم نمیتوان شرایط را به شکل دیگری نشان داد.
کاهش دادن آمار تغییری در وضعیت فقر در جامعه ایجاد نمیکند و نمیتوان با پاک کردن صورت مسأله مشکلات جامعه را بهخصوص در زمینه فقر کاهش داد. خط و خط کشیهای اقتصادی معمولا بر اساس استانداردها و تعاریف ثابت علمی تبیین و عرضه میگردد. یکی از این معیارها که شرایط اقتصادی یک کشور، بانی تعیین آن است، خط فقر است. در تمام کشورها نهادها و سازمانهای پولی و اقتصادی، متولی تعیین این خط مهم بوده و تولید ناخالص ملی، درآمد سرانه و شاخصهای مالی دیگر مثل قدرت خرید، شاخصهای عمده و خردهفروشی و نرخ تورم نیز در این محورها در نظر گرفته میشود. در برخی مقاطع برخی از این معیارها دستخوش تعیین و عرضه شخصی شده و با قطعیت یافتن، برای مدتی مشخص و محدود کاربرد پیدا میکنند. تعیین و اعلام خط فقر اگر بدون توجه به شرایط ملموس و واقعیات جامعه باشد مشکلات جدیدی در جامعه به وجود میآورد.
آیا اراده کافی برای حل بحرانهای کنونی کشور مشاهده میکنید؟
در شرایط کنونی کشور با بحرانهای زیادی در زمینه محیط زیست و اقتصاد مواجه است که هر کدام از این چالشها نیازمند نگاه ویژه و برنامهریزی دقیق دارد. از سوی دیگر در دنیای امروز اینترنت و شبکههای اجتماعی میتواند یکی از ابزارهای افزایش سرمایههای اجتماعی باشد و نه کاهش آن. بسیاری از دولتها با ارائه خدمات در شبکههای اجتماعی به شهروندان سرمایه و پشتوانه اجتماعی خود را تقویت میکنند. ورود هر فناوری در یک جامعه باید همراه با فرهنگسازی و آموزشهای لازم در زمینه کاربرد آن باشد. در این صورت تهدیدات تبدیل به فرصتها شده و کاربرد و استفاده منطقی و درست از آن فناوری در جامعه رشد و توسعه مییابد. اگر فرهنگسازی توسط رسانههای ما صورت میگرفت امروز فضای مجازی بهجای آنکه جولانگاه افراد ناهنجار باشد میتوانست به فرصتی برای توسعه علم و فرهنگ، خلق آثار هنری و برقراری ارتباطات مفید تبدیل شود.
این وظیفه برعهده رسانهها به ویژه صداوسیما، نهادهای آموزشی و خانوادههاست؛ تا شکل صحیح بهرهگیری از تکنولوژیهای مدرن به جامعه و به ویژه جوانان آموخته شود. کسی که خود را به عنوان مسئول معرفی میکند باید این نکته را در نظر داشته باشد که در مقابل مردم و کشور مسئولیت دارد. هنگامی که یک مسئول فرزندان خود را به کشورهای خارجی میفرستد باعث بدبینی مردم نسبت به وضعیت زندگی مسئولان میشود. به هر حال مردم در چنین شرایطی فرزندان خارج رفته مسئولان را با کسانی در داخل کشور مقایسه میکنند که شرایط تحصیل در دانشگاههای داخل کشور را ندارند. اگر قرار است این روند اشتباه متوقف شود دولت دو راه در پیش دارد؛ نخست اینکه شرایطی را فراهم کند که فرزندان مسئولانی که در خارج از کشور زندگی میکنند به کشور بازگردند و یا اینکه مسئولانی که از فرزندان آنها به دلایل مختلف در خارج از کشور زندگی میکنند در سمتهای کلیدی و مهم مورد استفاده قرار نگیرند.
در چنین شرایطی حداقل مردم رضایت بیشتری پیدا میکنند و از وضعیتی که امروز در آن قرار دارند خارج میشوند و به هر حال در شرایط کنونی مطالبه مردم برخورد با مسئولانی است که به دلایل مختلف از پول بیتالمال فرزندان خود را به خارج از کشور فرستادهاند. این برخورد باید با سلب مسئولیت از آنها نیز همراه باشد. در چهل سال گذشته ملت ایران آزادی و استقلال و مفاهیم اصیل اسلامی را به عنوان چراغ راه اصلی خود انتخاب کرده و تمام هزینههای جانی و مالی ممکن را در این راه پرداخته و شدیدترین مشکلات را تحمل نمودهاند. با این وجود در شرایط کنونی در مقابل کوهی از مشکلات قرار گرفته و منتظر گشایشها و حمایتهای عملی و کاربردی هستند.
ارسال نظر