| کد مطلب: ۱۱۰۴۰۸۸
لینک کوتاه کپی شد

پسر به خواب پدر آمد و جای جسدش را گفت

اوایل دی سال گذشته مرد میانسالی به کلانتری رفت و از ناپدید شدن پسرش خبر داد و گفت: پسرم بصیر، مدتی قبل قاچاقی به ایران آمد و با هم ولایتی‌هایش در ساختمانی نیمه کاره مشغول به کار شد.

پسر به خواب پدر آمد و جای جسدش را گفت

به گزارش آرمان ملی آنلاین، او در ادامه شکایتش گفت: دو روز قبل او برای رفتن به محل کارش خانه را ترک کرد اما دیگر برنگشت و ناپدید شد. هر چه با تلفن همراهش تماس گرفتم پاسخ نداد و بعد هم تلفنش خاموش شد. به محل کارش رفتم اما پسرم آنجا نبود، دوست و آشنا هم از او خبری نداشتند و احتمال می‌دهم برای او اتفاقی افتاده باشد. نگهبان پروژه ساختمانی که پسرم در آنجا کار می‌کرد فردی به نام مراد بود، او به من گفت که پسرم اصلاً آن روز به محل کار نیامده و هر اتفاقی برای او افتاده در مسیر خانه به محل کار رخ داده است. روزنامه ایران نوشت: با شکایت مرد میانسال، تحقیقات به دستور بازپرس غلامحسین صادق‌زاده آغاز شد و کارآگاهان اداره چهارم پلیس آگاهی پایتخت وارد عمل شدند.

در ادامه تحقیقات و باتوجه به اینکه هیچ رد و سرنخی از پسر جوان بدست نیامد کارآگاهان به سراغ ساختمانی که بصیر در آن کار می‌کرد رفتند. تحقیقات میدانی نشان می‌داد بصیر روز حادثه به محل کارش رفته و نگهبان ساختمان به خانواده او دروغ گفته بود. زمانی که کارآگاهان پلیس قصد تحقیق از مراد را داشتند دریافتند وی نیز ناپدید شده است.

این در حالی بود که بررسی‌ها نشان می‌داد مراد و بصیر با هم اختلاف مالی داشته‌اند، اختلافی که یکی از هم ولایتی‌های بصیر برای پلیس برملا کرد. او گفت: بصیر مدتی قبل از ناپدید شدنش به صورت قاچاقی به ایران آمد. مراد و عمویش به نام هاشم، واسط بین او و قاچاق برها بودند. طبق گفته‌های خودشان، قرار بر این بود که بعد از انتقال بصیر به ایران، او مبلغ ۵۰ میلیون تومان به آنها بدهد تا با قاچاق برها تسویه کنند. اما بصیر مدام بهانه می‌آورد و می‌گفت چنین پولی ندارد بدهد. من چندین بار شاهد درگیری آنها بودم.

در ادامه تحقیقات مدارک دیگری بدست آمد که نشان می‌داد این عمو و برادرزاده در ناپدید شدن پسر ۲۲ ساله نقش دارند. همچنین مشخص شد بصیر سیم کارتی داشته که متعلق به یک ایرانی بوده است. وقتی مأموران به سراغ او رفتند گفت: هاشم برایم کار می‌کرد و از من خواست که سیم کارتی را در اختیارش قرار دهم من هم قبول کردم اما مدتی بعد به سراغم آمد و مدعی شد که قصد دارد به کشورش برگردد و نیازی به سیم کارت ندارد و من هم آن را سوزاندم.

با کنار هم قرار دادن سرنخ‌ها و مدارک بدست آمده از سوی تیم تحقیق، سرانجام مراد و عمویش دستگیر شدند. دو متهمی که راهی افغانستان شده و مدتی بعد به صورت جداگانه به ایران برگشته بودند.

اما مراد و هاشم منکر جنایت بودند. مراد در تحقیقات گفت: من و عمویم از سرنوشت بصیر بی‌اطلاع هستیم. ما از او ۵۰ میلیون تومان پول می‌خواستیم، چرا که قاچاق برها به اعتبار ما، بصیر را به ایران آورده بودند اما اختلاف ما در حدی نبود که بخواهیم او را به قتل برسانیم. بعد از اینکه بصیر را به تهران آوردیم، چون برای کار نیاز به سیم کارت داشت، برایش سیم کارتی تهیه کردیم. بعد هم که تصمیم گرفتیم به کشورمان برگردیم، سیم کارت را پس گرفته و به صاحبش برگرداندیم.

خواب عجیب

تحقیقات در این رابطه ادامه داشت و برادرزاده و عمو در بازداشت بودند که اتفاقی عجیب رخ داد. پدر بصیر که ناپدید شدنش را به پلیس خبر داده بود، با حضور در دادسرا مدعی شد: چند وقت است که مدام خواب پسرم را می‌بینم. پسرم مدام در خواب به من می‌گوید پدر مرا نجات بده. من در چاه افتاده ام، بیا مرا نجات بده.

او ادامه داد: چون مدام این خواب را دیده بودم در خواب از پسرم پرسیدم کدام چاه و او گفت چاه محل کارم. من حتی در خواب چاهی را دیدم که به نظرم چاه محل کارش می‌آمد.

با اظهارات مرد میانسال، بازپرس شعبه هفتم دادسرای امور جنایی پایتخت دستور بررسی چاه محل کار بصیر را صادر کرد. چاهی ۱۰۰ متری که دری آهنی روی آن قرار داشت و با کمک مأموران آتش‌نشانی، تیم جنایی وارد چاه شده و استخوان‌های یک انسان را پیدا کردند.

در کنار جسد یک تکه پارچه و تلفن همراهی هم دیده شد. استخوان‌ها و لباس‌ها و تلفن همراه از چاه بیرون آورده شد و با دیدن آنها، پدر بصیر بیان کرد که لباس‌ها و تلفن همراه متعلق به پسرش است.

معاینات اولیه متخصصان پزشکی قانونی نشان می‌داد که زمان مرگ همزمان با ناپدید شدن پسر جوان است و مشخصات جسد از نظر سن و سال و جنسیت با مشخصات بصیر شباهت زیادی داشت.

جسد به دستور بازپرس جنایی برای مشخص شدن علت اصلی مرگ و آزمایشات دی ان ای به پزشکی قانونی منتقل شد و تحقیقات در رابطه با رازگشایی از این جنایت ادامه دارد.

 

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار