در گفتوگو با میثاق خلج ، مترجم رمان «بابل» بررسی شد؛
استعمار بریتانیایی در موسسه سلطنتی ترجمه
آرمان ملی- بیتا ناصر: داستانها -هرقدر هم که تخیلی باشند- آیینه واقعیتاند! شاید منطقا نشود پشت این گزاره درآمد و از آن دفاع کرد؛ اما واقعیت این است که داستانها یا بر اساس وقایع مختلف نوشته شدهاند و یا ذهنیتی را انعکاس دادهاند که آینده را ساخته است؛ خصوصا در ژانرهای تخیلی و گمانهزن.
رمان «بابل؛ ضرورت اعمال خشونت، تاریخچهای محرمانه از انقلاب مترجمان آکسفورد» نوشته آر اف کوآنگ، نویسنده چینی-آمریکایی است که با کسب عناوین و جوایز متعدد، نظر مخاطبان جهانی را به خود جلب کرده. همانطور که از نام کتاب برمیآید، ماجراها حول محور دانشجویانی میگردد که برای یادگیری زبانهای مختلف به دانشگاه آمدهاند؛ غافل از آنکه «بریتانیا از این دانشجویان جهت تحقق بخشیدن به اهداف تاج و تخت خودش و هموار کردن مسیر مراودات اقتصادی، سیاسیاش با کشورهای دیگر استفاده میکرده است...». بابل اخیرا با ترجمه میثاق خلج و در 752 صفحه از سوی انتشارات کتابسرای تندیس روانه بازار شده که به این مناسبت، گفتوگویی با وی داشتهایم.
ابتدا درباره موضوع و داستان تازهترین اثر ترجمهتان با عنوان «بابِل» از آر.اف. کوانگ توضیح دهید.
رمان «بابل؛ ضرورت اعمال خشونت، تاریخچهای محرمانه از انقلاب مترجمان آکسفورد» که برنده جایزه بلکول به عنوان کتاب سال در ژانر تخیلی در سال 2022، برنده جایزه نبولا به عنوان رمان برتر سال 2022 و جایزه لوکوس در سال 2023 و بهترین رمان فانتزی به انتخاب خوانندگان گود ریدز شده است، از همان ابتدای انتشار در لیست پرفروشترین کتابهای نیویورکتایمز قرار گرفت. این کتاب در شاخه آثار داستانی گمانهزن، دارک آکادمیا قرار دارد و نویسنده آن خانم ربکا. اف. کوآنگ، نویسنده آمریکایی- چینی است. داستان با صحنهای از کانتون قرن نوزدهم آغاز میشود که در آن شخصیت اصلی خانوادهاش را به خاطر شیوع بیماری وبا از دست داده است و خودش هم در حال احتضار است. این پسر با کمک قدرت جادویی شمشهای نقرهای که در آن دوران استفاده از آنها برای سهولت بخشیدن به زندگی آدمها بسیار رواج داشته است، نجات پیدا میکند. پروفسوری از دانشگاه آکسفورد این لطف را در حق او میکند و بعد به او پیشنهاد میدهد برای تحصیل و زندگی بهتر همراهش به انگلستان برود. برای این پسر که همه چیزش را از دست داده است، پشت سر گذاشتن سرزمین مادریش انتخاب دشواری نیست. برای همین همراه آن پروفسور به انگستان میرود و با پذیرفتن شروط او حاضر به تحصیل در رشته مترجمی و مطالعات زبانها در دانشگاه آکسفورد و مشخصاً موسسه سلطنتی ترجمه بابِل، میشود و پس از دست و پنجه نرم کردن با مشکلات بسیار، وارد این دانشگاه میشود. رابین و سایر همگروهیهایش که هر کدام از یک کشور و مذهب خاصی هستند و برای تحصیل در زبانهای مشخص و مهجوری اجازه ورود به آن دانشگاه را پیدا کرده بودند، از همان ابتدای ورودشان متوجه میشوند که چیزی در این دانشگاه درست نیست. بعدها متوجه میشوند که این موضوع بهرهکشی اجباری و نامحسوسی بوده که این دانشگاه از دانشجویانش میکرده است. در واقع بریتانیا از این دانشجویان جهت تحقق بخشیدن به اهداف تاج و تخت خودش و هموار کردن مسیر مراودات اقتصادی، سیاسیاش با کشورهای دیگر استفاده میکرده است. امکاناتی را در اختیار آنها قرار میداده است تا آنها را بنده خودش کند و بتواند از آنها بهرهکشی کند. هر چند که در تاریخ مشخصی که داستان پیرامون آن میگردد انگلستان و بسیاری از کشورهای دیگر سالها بوده که بردهداری را به صورت رسمی لغو کرده بودند ولی در خط داستان مشخصاً به اشکال مختلف بردهداری که هنوز در این کشورها مرسوم بوده، اشاره شده است. در حقیقت بریتانیا از این دانشجویان برای انباشت ثروت و به طور مشخص شمشهای نقره که قدرت جادویی نهفته در پس کلمات و ترجمههایشان را نمودار میکرده است، بهره میبرده است. در حین تحصیل رابین با گروه مخفی آشنا میشود به نام هرمس که هدفشان پخش ثروت به صورت عادلانه میان نقاط مختلف جهان بوده است و بعد از برملا شدن بسیاری از رازها درباره بابل و آکسفورد و پروفسورهای آکسفوردی در برههای به همکاری با آنها میپردازد. پس از پایان تحصیل وقتی رابین را برای مذاکره با چین، سرزمین مادریش، به آنجا میفرستند و رابین متوجه میشود که در حقیقت انگلیس قصد پخش اجباری تریاک به صورت آزاد را در بنادر آنها داشته است، با وجود آنکه بارها سر دو راهی تصمیمگیری خیانت به آن سرزمین که همه چیز به او داده است و سرزمین مادریش، قرار گرفته؛ ولی در نهایت تصمیمی انقلابی میگیرد که ورق را برمیگرداند.
با توجه به موضوع و سوژهای که نویسنده در این کتاب به آن پرداخته، از چه منابعی بهره برده است؟
دانشجویان این رمان به تحصیل زبانهای مختلفی مثلاً زبانهای فارسی، هندی، چینی، کلاسیک، زبان بومی اسکاتلندی، کریول، فرانسوی و... میپردازند. در بسیاری از بخشهای کتاب مثالهای واقعی در کلاسهای درس این دانشجویان از زبانهای مختلف گردآوری شده است و دقیقاً به موضوعاتی و مباحثی اشاره شده که در رشتههای مترجمی و مطالعات زبان تدریس میشوند، آن هم نه به صورت سطحی و گذرا بلکه با مثالهای دقیق که گردآوری این میزان اطلاعات علمی دقیق به قطع از دشواریها و البته جذابیتهای این کتاب است. از دیگر نکات قوت کتاب این است که داستان زندگی این چهار دانشجو را به صورت میان پردهای در کتاب آورده است. یعنی خلاصهای از زندگی چهار آدم با چهار فرهنگ مختلف از چهار کشور متفاوت که دو نفر از آنها آسیایی هستند، یکی اروپایی و دیگری آفریقایی. یکی مسلمان بوده دو تا مسیحی و یکی لائیک و خیلی خوب نشان داده که دوستی میان آنها باعث شده چشم روی همه این اختلافات طبقانی، مالی، فرهنگی ببندند. لازمه صحبت کردن از شیوه زندگی چهار نفر با فرهنگ و مذهب مختلف داشتن اطلاعات دقیقی از این فرهنگها و زبان و مذهبشان است. طیف گستردهای اطلاعات تاریخی، فرهنگی، اقتصادی، زبانشناسی، مباحث ترجمه، مباحث مربوط به بردهداری در کتاب ارائه شده که گردآوری آنها مستلزم مطالعه زیاد و بهره بردن از منابع مختلف و کتابهای مرجع بسیاری است.
با این اوصاف، آر.اف. کوانگ برای نگارش این اثر با مشکلها و گرفتاریهای زیادی مواجه بوده؛ درست است؟
به طور قطع نگارش کتابی که برنده جوایز زیادی شده و شاهکار ادبی در شاخه خودش به شمار میرود، دشواریهای زیادی برای نویسنده داشته است. از آنجا که در این کتاب مثالهای دقیقی از کلاسهای درس مترجمی و مطالعات زبانهای مختلف آورده شده است، نویسنده شناخت دقیقی از این زبانها و منابع معتبری برای ارجاع دادن در داستان داشته است. در کتاب به طور مکرر با پاورقیهایی مواجه هستیم که خیلی از آنها پایه علمی دارند و تقریباً حجم گستردهای اطلاعات سیاسی، اقتصادی را در اختیار خواننده قرار میدهند، پس به قطع تحقیق زیادی برای گردآوری صورت گرفته است. بابل فقط یک رمان نیست، بعد از خواندنش ذهن خواننده سمت و سویی پیدا میکند. مقیاس گستردهای از اطلاعات که در این کتاب عرضه شده نیازمند ممارست فراوان توام با حوصله و زمان گذاشتن زیادی برای نویسنده بوده است و قدرت نویسندگی کوآنگ را به شدت به رخ خواننده میکشد.
کوانگ در مقدمه کتاب میگوید، بابل یک اثر داستانی گمانهزن است. از این منظر، مکانها و کدهای تاریخی چه جایگاهی در خط داستانی کتاب داشته است؟
بله همانطور که نویسنده در مقدمه کتاب اشاره کرده است، بابل یک اثر داستانی گمانهزن است که در رده نوشتههای فانتزی راجع به آکسفورد دهه 1830 جای میگیرد. نویسنده تمام تلاش خودش را کرده است که به وقایع تاریخی وفادار بماند و برای ثبت وقایعی راجعبه آکسفورد، زبانهای بومی، زبانهای عامیانهای که در آن دوران میان دانشگاهیان رواج داشته است، سبک ساختمانها و کتابخانههای آن دوران دانشگاه آکسفورد و کمبریج و همینطور سبک زندگی آن دوران، لباسهای دانشگاهیان و اساتید، رستورانها، کافهها، خیاطیها و... بسیاری کتابهای مرجع را مطالعه کرده و از آنها بهره برده است. در حقیقت نویسنده با ارجاع به وقایع تاریخی که چه زمان وقوعشان صحت داشته چه نداشته، هم داستان را پیش برده، هم خواننده را با وقایع و نگرشهای تاریخی غالب بر جامعه آشنا کرده است و هم دستی به تخیل کشیده است. نویسنده از ارتباطی که زبانها با هم دارند و نقش زبانها به عنوان اصلیترین ابزار برقراری ارتباط میان ملل مختلف و قدرتمندترین سلاح امپراتوری بریتانیا صحبت کرد است و پیشینه تاریخی بسیاری از زبانها و واژهها را نشان داده است.
گفتید زبانهای بومی و عامیانه نیز مد نظر نویسنده بوده است. درباره زبان و لحن داستان توضیح دهید؟
سبک نوشتاری کوآنگ خیلی مهیج و زنده است و خواننده را به سمت دنیایی پر جنب و جوش سوق میدهد. نوشته او در جاهایی خیلی کلی و جاهایی خیلی شخصی و جزئی است. خیلی از جاهای داستان ارتباط تنگاتنگی با مکانها و زمانها دارد و خیلی داستان را درگیر آن مکان و زمان و واقعه خاص میکند. پاورقیها هم کمک زیادی به شکوفا شدن خط داستان دارند. نویسنده در بیان مضمون داستان خیلی صراحت دارد؛ مثلاً در بخشی از داستان یکی از شخصیتها میگوید که«خشونت تنها زبانی هست که اونها متوجه میشن، چون سیستم برونکشی اونها هم از اصل بر پایه خشونته. خشونت به سیستم شوک وارد میکنه.» و در واقع با صراحت بیان میکند که برای کسی که ظلم میکند و کسی که مورد ظلم واقع میشود، اعمال خشونت ضروری است. سناریوهای داستان طوری چیده شده است که به طور ظریفی تماسی با واقعیت دارد. حفظ این لحن در سرتاسر کتاب بسیار شاهکار است. شخصیتپردازیهایی غیر از شخصیت اصلی داستان وجود دارد که به تکمیل ساختار ذهنی خواننده از داستان کمک زیادی میکند. نویسنده داستان را با کمک استدلالهای زیادی پیش برده است که واقعاً هم کارآمد بودهاند. ضرورت حفظ زبانهای مهجور و ترجمه برای برقراری ارتباط میان کشورها، بد و زننده بودن استعمار، اشکال مختلف بردهداری، بهرهکشی بریتانیا از کشورهای مستعمرهاش بدون توجه به سلامت فیزیکی یا روحی آنها و... همگی با استدلالهایی قانعکننده در داستان گنجانده شدهاند.
نویسنده در بخش دیگری از مقدمه درباره مواردی که با واقعیت همخوانی ندارد هم توضیحاتی را آورده است.
بله. بخش اعظمی از وقایع تاریخی گنجانده شده در کتاب واقعی است و همانطور که نویسنده در مقدمه اشاره کرده است برای اینکه بتواند خط سیر داستان را در برخی موارد سرعت ببخشد، در تاریخ وقوع بعضی از رویدادها دستکاری کرده است. مثلاً برای اینکه رفت و آمد شخصیتها را به لندن یا سایر جاها سرعت ببخشد، تاریخ کشیدن خطوط راهآهن را تغییر داده یا تاریخ تاجگذاری ملکه ویکتوریا و... .مهمتر از همه، جغرافیایی برای موسسه سلطنتی ترجمه، برج هشت طبقه بابل، تدارک دیده است که تخیلی است. یا موضوع شمشهای نقرهای که بخش تخیلی داستان را در برمیگیرد و با کمک خواص واقعی نقره نوشته شده است؛ ولی این خواصی که در کتاب به آن اشاره شده به قطع تخیلی است. بیشتر موضوعاتی که در کتاب به آن پرداخته شده واقعیاند ولی در بیان آنها، یا زمان وقوعشان یا مکانشان تغییراتی صورت گرفته است.
با توجه به حجم و موضوع کتاب، درباره چالشهایی که در ترجمه این کتاب با آن مواجه بودهاید بگویید.
تجربه بسیار دشواری بود. چون همانطور که اشاره کردم در این کتاب مثالهای مختلفی از زبانهای مختلف مثلاً کانتونی چینی، کریول، فرانسوی و... بود یا حتی گویشهای محلی برخی زبانها که به قطع ترجمه صحیح این بخشها دغدغه اصلی من بود. از طرفی چون رشته دانشگاهی من هم در کارشناسی و هم در کارشناسی ارشد مترجمی زبان انگلیسی بوده، بسیاری از مباحث ارائه شده در کلاسهای درس با واحدهای گذرانده شده من در دانشگاه همخوانی داشت و یادآوری جالبی بود. همانطور که همیشه اشاره کردهام؛ ترجمه فقط برگردان کردن کلمات یا مفاهیم نیست و نیاز به تحقیق و سرک کشیدن در تمامی مباحث را دارد که خب این موضوع هم بسیار زمانبر است ولی در کل تجربه خیلی خوب و لذتبخشی برای من بود.
در حال حاضر کتابی در دست ترجمه و یا آماده انتشار دارید؟
کتاب دیگری هم در دست انتشار دارم که در آن با نشر خوب کتاب پارسه همکاری داشتم و کتاب دیگری هم در دست ترجمه دارم که در آن با نشر خوب کتابسرای تندیس همکاری دارم و آن هم در ژانر فانتزی است.
ارسال نظر