کودک و بحران
این روزها اخبار و تصاویر نگران کنندهای درخصوص وضعیت کودکان منتشر میشود که آخرینش اتفاقی بود که در بیمارستانی در غزه برای کودکان افتاد.
متاسفانه در جنگهای مختلف در تمام دنیا ما شاهد بیپناهی کودکان هستیم. کودکانی که نه نقشی در ایجاد جنگ دارند و نه نقشی در مدیریت جنگ دارند ، بلکه فقط قربانی جنگهایی هستند که با امیال و امراض سیاسی و جغرافیایی و غیره در جاهای مختلف اتفاق میافتد. ما آثارش را در جنگ تحمیلی عراق بر ایران دیدیم. در بمبارانهای اخیر و حملات اسراییل نیز کودکان زیادی از بین میروند یا دچار آسیب روحی و جسمی میشوند. آثار جنگ روی کودکان کوتاه مدت نیست. این آثار سالیان سال با آنها خواهد ماند و میتواند روی سلامت همه جانبه، آینده و ایفای نقشهایشان در آینده تاثیر منفی بگذارد. ای کاش جنگی نبود و ما شاهد خونریزی نمیبودیم و ای کاش در جنگها کودکان بیپناه، قربانی نمیشدند. اتفاقی که برای غزه افتاد و حتی کودکانی که در زلزلهها آسیب میبینند همانطور که در هرات افغانستان رخ داد و در بحرانهای طبیعی دیگر، باعث میشود کودکان تحت تاثیر این بحرانها قرار میگیرند. در چنین شرایطی حمایتهای روانی – اجتماعی از کودکان باید تقویت شوند و بچههای درگیر با جنگ و کودکانی که از بحرانهای طبیعی وغیرطبیعی تاثیر میپذیرند نباید رها و تنها شوند. گرچه باید اعتراف کنیم که برنامههای مشخص و مدونی برای جلوگیری از عوارض منفی ناشی از این جنگها نداریم ولی این را بپذیریم؛ چه بخواهیم چه نخواهیم جنگ روی کودکان تاثیرات منفی خودش را خواهد گذاشت. کودکانی که فقط باید هزینه این جنگها را پرداخت کنند و هیچ نفعی از این جنگها نمیبرند. ماهیت جنگ این است که بچهها بیش از همه از جنگها تاثیر میپذیرند و آسیب میبینند که خیلی از این آسیبها و پیامدها در بلندمدت خودش را نشان میدهد. حتی بچههایی که سرپرستان خود را از دست میدهند و کسی نمیتواند جایگزین والدینشان شود. لذا این عوارض برای این بچهها مانا و ماندگار است.
*سیدحسن موسوی چلک
رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران
ارسال نظر