علی بیگدلی در گفتوگو با «آرمان ملی» مطرح کرد:
جامعه جهانی و رفتارهای سردرگم کننده ترامپ
آرمان ملی- احسان انصاری: دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا طی مصاحبهای با فاکس بیزینس گفت که نامهای به مقامات ایران ارسال کرده و درخواست مذاکره داده است.

رئیسجمهوری آمریکا در این مصاحبه گفت که این نامه روز پنجشنبه گذشته به ایران ارسال شده است. این ارتباط بخشی از تلاشهای ترامپ برای رسیدگی به نگرانیها در مورد تواناییهای هستهای ایران است. دیگر رسانهها بینالمللی از جمله رویترز نیز گزارش دادند که دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا مدعی شده که میخواهد بر سر توافق هستهای با ایران مذاکره کند و در این راستا نامهای به رهبری این کشور ارسال کرده و در عین حال ابراز امیدواری کرده است که طرف ایرانی با مذاکره موافقت کند. رویترز به نقل از مصاحبه فاکس بیزینس از قول ترامپ نوشت: من گفتم امیدوارم که شما مذاکره کنید، زیرا برای ایران بسیار بهتر خواهد بود. «آرمان ملی» برای تحلیل و بررسی مهمترین اهداف و پیامدهای نوشتن این نامه با دکتر علی بیگدلی تحلیلگر روابط بینالملل گفتوگو کرده که در ادامه ماحصل این گفتوگو را میخوانید.
*ترامپ مدعی شده به رهبر انقلاب نامه نوشته است. مهمترین هدف ترامپ از این اقدام چیست؟
ترامپ نه سیاستمدار خوبی است که اصول سیاسی را رعایت کند و نه به آداب و رسوم دیپلماتیک پایبند است. به همین دلیل نیز برای نمایش قدرت دست به چنین اقداماتی میزند. در چنین شرایطی طرف مقابل در برابر رفتارهای غیر قابل پیشبینی ترامپ دچار سردرگمی میشود که چه نوع رفتاری باید از خود بروز بدهد. دلیل این موضوع نیز این است که رفتارها و اقدامات ترامپ به هیچ عنوان با اصول علم سیاست و دیپلماسی همخوانی ندارد. نوشتن نامه به نوعی اتمام حجت برای آمادهسازی فضای داخلی است. از سوی دیگر نیز وی تحت تأثیر لابیهای یهودی است که به دلیل اینکه آنها در انتخابات از وی حمایت کردند، حالا ترامپ قصد دارد این حمایتها را جبران کند. من معتقدم در چنین شرایطی اگر چه رفتار و اقدامات ترامپ دور از ادب سیاسی است، اما میتوان راه میانهای یافت و از بسته شدن همه درها و پنجرهها جلوگیری کرد. در شرایط کنونی ما میتوانیم از طریق کشورهای اروپایی و به صورت غیر مستقیم وارد یک مذاکره محرمانه با ترامپ شویم. در این وضعیت باید به حرفهایی که رسما گفته میشود توجه داشت و اجازه نداد که حرفی زده شود و موجب برانگیختن ترامپ شود. برخی اظهارنظرها فضا را ملتهبتر میکند. بهترین راه این است که از طریق کشورهای اروپایی راهی برای گفتوگوی غیر مستقیم باز کرد. این روزها صحبت از میانجیگری روسیه میشود، در حالی که ترامپ در سیاستها خود نوعی بلاتکلیفی در پیش گرفته و رویایی که در سر دارد این است که قدرت و فضلیت از دست رفته آمریکا را بازگرداند. این نوع سیاست به سیاست شمشیر معروف است که در ابتدا طرف مقابل را تهدید میکنید و تحت فشار قرار میدهید تا پای میز مذاکره بیاید و سپس از وی امتیاز بگیرید. در شرایط کنونی که وضعیت منطقهای ابهامات خاص خود را دارد و هم اینکه کشور ما در شرایط پیچیدهای قرار دارد، باید توجه داشت که به التهاب بیشتر دامن زده نشود. هر سیاستی که موجب التهاب جامعه شود باید به دقت مورد بررسی قرار گیرد. به همین دلیل من معتقدم نباید همه در و پنجرهها را به روی تحول و تغییر بست.
ترامپ در سیاستها خود نوعی بلاتکلیفی در پیش گرفته و رویایی که در سر دارد این است که قدرت و فضلیت از دست رفته آمریکا را بازگرداند
*ترامپ در چهار سال گذشتهای که رئیسجمهور آمریکا بود نیز درست از همین روش علیه ایران استفاده کرد. با توجه به اینکه او میداند ایران چه واکنشی نسبت به این موضوع دارد، دوباره همان روش قبلی را در پیش گرفته است. چرا ترامپ دوباره راهی را طی میکند که یک بار طی کرده و به نتیجه نرسیده است؟
این وضعیت تنها درباره ایران وجود ندارد و وی درباره زلنسکی و پوتین و حتی بنسلمان هم همین رویکرد را در پیش گرفته است. مشکل اصلی ترامپ این است که نسبت به اصول مسلم سیاست و دیپلماسی توجه ندارد. وی همواره دنبال این است که اراده و خواست خود را به دیگران تحمیل کند تا به خیال خود بتواند آمریکا را به جایگاه مورد نظرش برساند. واقعیت غیر قابل انکار این است که اگر چه ترامپ یک بیزینسمن است اما معامله و مذاکره با وی به دلیل بیتوجهی او به اصول کار بسیار سختی خواهد بود. رویکردی که وی با کشورهای اروپایی نیز در پیش گرفته به همین صورت بوده و تنها ایران نیست که با چنین وضعیتی مواجه است. به همین دلیل شاید انعطاف نشان دادن در برابر وی کار بهتر و موثرتری باشد. منظور از انعطاف این است که به راههای متعدد توجه داشت و بهترین راه را برگزید. دانستن اینکه رفتار او غیر اصولی بوده و با همه کشورهای جهان چنین برخوردی دارد، میتواند راه غلبه بر شرایط را به ما نشان دهد. از آنجا که ترامپ در سیاست به هیچ اصلی پایبند نیست، از آنهایی است که «با یک مویز گرمیاش میشود و یا یک غوره سردی». در حال حاضر که با چالشهایی مواجه هستیم، میتوان در مقابل سیاستهای ترامپ، با انعطاف و دوراندیشی رفتار کنیم. استفاده از یک میانجی و رایزنی با کشورهایی که نگاه مثبتی به ترامپ و کارهای او ندارند، میتواند یکی از راهها باشد. گفتوگو و رایزنی با اروپاییها میتواند زمینه را برای ایجاد یک بستر غیر رسمی و محرمانه فراهم کند.
*روسیه میانجیگری بین ایران و آمریکا را پذیرفته است. آیا از این طریق میتوان شرایطی را در نظر گرفت که ایران و آمریکا در نهایت به میز مذاکره نزدیک شوند؟
ترامپ در مرحله نخست باید مشکلات خود را با پوتین حل کند. او در مقابل پوتین تا حدود زیادی عقبنشینی کرد و این کار به قدرت نظامی روسیه برمیگردد و در اختیار داشتن 45 هزار کلاهک هستهای. ترامپ حتی به زلنسکی نیز این موضوع را متذکر شد که ادامه روند فعلی میتواند به دامنه جنگ را گسترده کرده و چه بسا به جنگ جهانی سوم منجر شود. منظور وی قدرت اتمی روسیه است. در واقع ترامپ در مقابل پوتین یک روش دیگر را در پیش گرفته که با روش بایدن تفاوت بسیار دارد. این در حالی است که در مقابل کشورهای اروپایی به شکل دیگری رفتار کرد و نسبت به آنها بیاعتنایی کرد. نماینده روسیه در آژانس بینالمللی هستهای عنوان کرده که اگر ترامپ فرد باهوشی باشد، باید تنها به قدرت هستهای روسیه فکر کند. من نیز همین اعتقاد را دارم و بر این باور هستم که ترامپ سطح انتظارات خود را از ایران بسیار بالا در نظر گرفته، تا به یک حداقلهایی دست پیدا کند و از این رو نباید فریب این رویکرد را بخوریم و نباید به سمتی حرکت کنیم که به انتقامجویی تعبیر شود.
*در سفر آقای عراقچی به عربستان، آقای خرازی رئیس شورای راهبردی روابط خارجی نیز حضور دارند. این حضو به چه معناست و آیا قرار است عربستان بین ایران و آمریکا میانجیگری کند؟
بله، عربستان به دنبال میانجیگری بین ایران و آمریکا خواهد بود. عربستان به خوبی به این نکته آگاهی دارد که اگر جنگی بین ایران و آمریکا و اسرائیل رخ بدهد، به داراییها و برنامههایی که این کشور برای تبدیل شدن به سوئیس خاورمیانه دارد، آسیب جدی وارد میشود. به همین دلیل یکی از سرفصلهای سفر آقای عراقچی به عربستان، درباره مذاکره بین ایران و آمریکا خواهد بود. به نظر میرسد که بنسلمان از هر دو طرف خواسته که دیدگاههای خود را بهم نزدیک کنند. از یک طرف وی با ایران در حال رایزنی و گفتوگو است و از سوی دیگر نیز با طرف آمریکایی در ارتباط است. کشورهای اروپایی و آمریکا متوجه هستند که در منطقه خاورمیانه تراکم سرمایه وجود دارد و در شرایط کنونی با چالش اشتغال در کشورهای خود مواجه هستند و باید از فرصت به سود خود استفاده کنند. به همین دلیل آمریکا و کشورهای اروپایی به هیچ عنوان تمایلی به افزایش سطح درگیریها ندارند. ایران و غرب به این نتیجه رسیدهاند که جنگ راه مناسبی برای حل مسائل و مشکلات فعلی نیست. از این رو این انتظار وجود دارد که برای کاستن از تنشها، تمام توان به کار گرفته شود. اگرچه کاهش تنشها را میتوان با منافع ملی گره زد، اما یافتن راهی که هم بتوان سطح تنش را کاهش داد و هم منافع ملی را حفظ کرد، کار آسانی نیست اما غیر ممکن هم نیست و در عرصه بینالمللی انعطافی که کشورها از خود نشان میدهند، معطوف است به حفظ منافع ملی. ضمن اینکه باید توجه داشت که ارتباط ایران با چین و روسیه در طول سالها به وضعیتی رسیده که نمیتوان آن را نادیده گرفت و اگر بتوان از قابلیتهای این کشورها برای حل مشکلات اقتصادی استفاده کرد، نباید تردید به خود راه داد. اما باید از سمت دیگر هم به این مساله نگریست. روسیه با وجود جنگ اوکراین، هنوز هم با کشورهای عربی معاهدههای مختلف نفتی و غیر نفتی دارد، با اسرائیل هم رابطه نزدیک دارد. روسیه در خاورمیانه جایگاهی دارد که آن را به آسانی به دست نیاورده و به آسانی از دست نخواهد داد. او ارتباط با دیگر کشورهای منطقه را از این دریچه نگاه میکند. چین نیز به عنوان قدرت دوم اقتصادی جهان، خود را اسیر کشورهای دیگر نخواهد کرد. تمام فعالان سیاسی در کشور باید به این نکته مهم توجه داشته باشند که ارتباط تجاری با چین را در حد خودش ببینند و در آن اغراق نکنند. هرچند میتوان درک کرد که برخی حرفها بیشتر مصرف داخلی دارد و برای آرامتر کردن فضا بوده و کاربرد بیرونی ندارد.
ارسال نظر