نمایشگاه کتاب تهران، لطفا همان همیشگی!
آرمان ملی- هادی حسینینژاد: قرار است سیوششمین نمایشگاه کتاب تهران 17 اردیبهشتماه سال آتی در مصلی تهران آغاز به کار کند و در شرایطی که با کسر روزهای تعطیل، تنها کمی کمتر یا بیشتر از یک ماه تا این تاریخ فاصله داریم، شواهد و قرائن از تکرار رویههای همیشگی، بدون کمترین تحول و پیشرفت حکایت دارد؛ آنچنانکه گویی برپایی نمایشگاه با هر کم و کیفی، هدف غایی برگزارکنندگان است و نباید انتظار چندانی از آنها داشت.

اگر در این میانهی پر التهاب و تنش اقتصادی، دل و دماغی برای طنز و مطایبه باقی مانده باشد، میشود گفت سیوششمین نمایشگاه کتاب تهران از رگ گردن هم به ما نزدیکتر است! مطابق با تصمیمات مجریان و دستاندرکاران، مقرر است که این رویداد از 17 تا 27 اردیبهشتماه در مصلی تهران برپا شود. یعنی اگر دستکم 15 روز تعطیلات نوروزی را از این مدت کم کنیم و تقولقی روزهای پایان سال را هم درنظر بگیریم، تنها یک ماهِ کاری (مفید) تا افتتاحیهی آن زمان باقیست. طبیعتا مهمترین اصل در استمرار برگزاری یک رویداد سالیانه -آنهم در چنین ابعاد و سطحی- مساله زمانبندی و البته برنامهریزی است؛ آنچنانکه رویدادهای نمایشگاهی معتبر در جهان –مثل نمایشگاه بینالمللی فرانکفورت- هر سال، بلافاصله پس از اتمام یک دوره برگزاری، امور تدارکاتی، برنامهریزی و آمادهسازی امور اجرایی را در دستور کار قرار میدهند. در حالی که تجربه نشان داده مراحل مذکور در نمایشگاه کتاب تهران، تنها چند ماه مانده به تاریخ برپایی آغاز میشود. مروری بر تاریخ اقدامات صورتگرفته در مسیر برپایی سیوششمین دوره از این رویداد، موید این واقعیت است:
انتصاب رییس و اعضای شورای سیاستگذاری (11 بهمنماه)
سیدعباس صالحی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در تاریخ 11 بهمنماه با صدور و ابلاغ حکمی رئیس و اعضای شورای سیاستگذاری «سیوششمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران» را منصوب و معرفی کرده است. این یعنی در خوشبینانهترین حالت، منصوبان تنها قریب به 3 ماه زمان دارند که به این رویداد فکر کنند، به ایجاد ساختارها و کمیتههای اجرایی بپردازند، فرآیند ثبتنام، احراز صلاحیت و تعیین متراژ تخصیصی به ناشران را آغاز و مدیریت کنند و...
برگزاری نخسیت نشست شورای سیاستگذاری (15 بهمن)
بازدید از «شهر آفتاب» و بررسی ظرفیتهای میزبانی (17 بهمن)
انتخاب و اعلام «مصلی» تهران برای برگزاری (5 اسفند)
آغاز ثبتنام ناشران خارجی (14 اسفند)
انتخاب و اعلام شعار نمایشگاه (14 اسفند)
تاکید میشود که غیر از رئوس بالا، تا زمان نگارش این گزارش هنوز اقدام عملی دیگری از سوی شورای سیاستگذاری یا سایر مسئولان برگزارکننده، اعلام نشده و پرواضح است که تا همینجای کار نیز، برنامهی برپایی نمایشگاه چهاندازه با تاخیر و کندی پیش میرود. برای روشن شدن ماجرا، این توضیح قابل توجه خواهد بود که مجریان، هیچ برآیند و آماری از عده و عدهی ناشران، آژانسهای ادبی و نهادهای فرهنگی خارجی که احتمالا در نمایشگاه پیش رو حضور خواهند داشت، نداشتهاند؛ زیرا چیزی بهعنوان فعالسازی مکانیسم رزرو از زمان اتمام نمایشگاه سال قبل، وجود نداشته و همهچیز به ماهها و به روزهای آخر سپرده شده است.
میهمان ویژه یا سرزده؟
نکته قابل توجه دیگر در بعد «بینالمللی» بودن این رویداد این است که تا زمان نگارش این گزارش، هنوز کسی نمیدادند میهمان ویژه نمایشگاه سیوششم کدام کشور است!؟ خاطرمان است که در سالهای اخیر نیز انتخاب و کسب رضایت از کشورهای منطقه، با تاخیر فزایندهای همراه بود و امسال هم اگرچه صحبتهایی پیرامون تلاش برای جلب رضایت کشور هند صورت گرفته، اما هنوز چیزی قطعی نشده و روی خط اخبار نمایشگاه نرفته است. درحالی که اساسا تحقق پروژهی میهمان ویژه، در شرایطی مثمر ثمر خواهد بود که فعالان چرخهی نشر (و سایر دستگاهها و تشکیلات فرهنگی) در کشور و کشور میهمان، زمان کافی برای برنامهریزی، بررسی و ظرفیتسنجی زمینههای همکاری مشترک و تعیین قرارهای ملاقات را داشته باشند. اما وقتی این فرصت وجود نداشته باشد؛ عملا پروژهی میهمان ویژه به یک پروژهی تشریفاتی، کماثر و رفعتکلیفوار تبدیل میشود.
حتی درباره نحوهی شکلگیری اصلیترین بخش نمایشگاه کتاب تهران که همانا بخش ناشران داخلی است، هنوز هیچ اطلاعات مشخص و حتی گمانهمحوری وجود ندارد. خانه کتاب و ادبیات ایران در تاریخ 17 بهمنماه با اعلام یک خبر، از جمیع ناشران خواسته است تا برای شرکت در سیوششمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، «اطلاعات کتابهای خود را بهروز کنند.» و جالب آنکه هنوز ضوابط و شرایط حضور در نمایشگاه آتی، رسما منتشر نشده و معلوم نیست سیاست و استراتژی برگزارکنندگان برای پذیرش و تخصیص متراژ در این دوره چیست؟
الاکلنگ نمایشگاه-فروشگاه
نمایشگاه کتاب تهران هیچوقت یک «نمایشگاه» تمام و کمال نبوده و بعد فروشگاهی آن، همیشه به وجه نمایشگاهیاش چربیده است. از یک منظر، اینکه نمایشگاه کتاب تهران بعد از 35 سال (و در آستانهی سیوششمین سال) هنوز نتوانسته در ردیف یک نمایشگاه بینالمللی حرفهای قرار بگیرد، بهخودیخود موضوع قابل بحثیست اما مشکل بهاینجا ختم نمیشود؛ زیرا برپایی فروشگاهی در این قد و قواره، علاوه براینکه نتوانسته نیاز نمایشگاهی اصناف و مخاطبان را طی چند دهه برآورده سازد، لطمات فراوانی را به زنجیرهی نشر وارد کرده و مانع از توسعه متوازن در تمام حلقهها به شکل برابر و مساوی شده است.
زنجیرهی نشر کتاب با حلقههای تالیف و ترجمه شروع میشود، به حلقه تولید یعنی نشر میرسد و در پایان، به حلقههای توزیع و فروش میانجامد که درواقع مراکز پخش و کتابفروشیها را شامل میشوند. در این میان، آسیبی که نمایشگاه کتاب به این چرخه وارد کرده و میکند، مشخصل ایجاد انفصال و برهمزدن نظم منطقی این زنجیره، بین حلقهی تولید و فروش است؛ بهطوری که دولت (وزارت ارشاد و فرهنگ اسلامی) همهساله با برپایی نمایشگاه کتاب تهران، بستری را (فروشگاهی را) مهیا میکند تا ناشران؛ یعنی تولیدکنندگان کتاب در آن حاضر شوند و بهمدت 11 روز، مستقیما کتاب بفروشند. درواقع آنها این امکان را در ابعادی گسترده پیدا میکنند که تولیداتشان را بدون پرداخت هزینهی توزیع و فروش و با دور زدن مراکز پخش و کتابفروشیها، به دست مشتریان یا همان مخاطبان کتاب بگذارند. این بازار بیقاعده، با عوامل دیگری داغتر و داغتر هم میشود؛ خصوصا با تخصیص بنهای خرید و تخفیفهای نمایشگاهی. اینگونه میشود که مخاطبان تصمیم میگیرند، دستکم بخش عمده نیاز مطالعاتی سالیانهی خود را از نمایشگاه کتاب تهران تهیه کنند، نه از کتابفروشی شهر و محلهی خود. پرواضح است که در این شرایط، شبکههای توزیع با معضل افت میزان فروش مواجه میشوند و در درازمدت نمیتوانند همپای رشد سایر بخشهای زنجیره، توسعه یابند. همین است که با گذشت قریب به 5 دهه از پیروزی انقلاب اسلامی، تعداد پروانههای نشر در کشور به عدد 30 هزار نزدیک شده اما تعداد کتابفروشیها کماکان حول و حوش عدد 1000 میچرخد. جالب اینجاست که این دور خسارتبار، با توجیه اینکه کتابفروشیها نمیتوانند نیاز مردم به کتاب را حل کنند، به استمرار برپایی نمایشگاه فروشگاهی تمرکز دارد و لاجرم کتابفروشیها بیشتر و بیشتر از این دور خسارت میبینند. توجیهات دیگری هم از برپایی این فروشگاه بزرگ، پشتیبانی میکند، نظیر این توجیه که نمایشگاه، بخش قابل توجهی از گردش مالی مورد نیاز نشر کتاب در کشور را تامین میکند و تضعیف فروش در آن، به ورشکستگی ناشران و زمینخوردن نشر در کشور میانجامد!
نمایشگاه همچنان از داشتن یک دبیرخانهی دائمی که موضوعات مربوط به آن را بهصورت پیوسته و در طول سال دنبال کند، محروم است و هر سال، تنها چند ماه مانده به برگزاری دور جدید، عدهای بهعنوان اعضای شورای سیاستگذاری منصوب میشوند
فضای مجازی در خدمت فروشگاه کتاب
با شیوع بیماری کرونا و تایید ورود آن به کشور در اواخر سال 1398، برپایی مناسبتها و فعالیتهای جمعی به محاق رفت و نمایشگاه کتاب تهران بهشکل فیزیکی تعطیل شد. طبیعتا و البته بهتبع سایر نمایشگاهها در جهان، این گزینه وجود داشت که نمایشگاه روی یک پلتفرم مجازی پیادهسازی شود تا مخاطبان بتوانند بهدور از خطر ابلا به آن بیماری شوم، مطالبات و نیازهای خود را از قاب کامپیوتر یا گوشی همراه خود برآورده سازند. در آن مقطع، برخی نکات از قلم نگارنده انتشار یافت؛ ازجمله اشاره به ضرورت تبدیل «تهدید به فرصت» که با اصلاح ساختار نمایشگاه و تقویت وجوه نمایشگاهی قابل اجرا بود. منتها نسخهی مجازی نمایشگاه نیز دقیقا منطبق با وجوه فروشگاهی آن طراحی و در دسترس مخاطبان قرار گرفت؛ فضایی که بتوان به آن مراجعه، کتابهای مورد نظر را در آن جست و خریداری کرد. جالب اینکه زیرساختهای نرمافزاری و سختافزاری نمایشگاه مجازی کتاب تهران، بعدتر در خدمت فروشگاههای دائمی دیگری نیز درآمد و پروژههایی چون «بازار کتاب» و... را به بار آورد! دولت و ارشاد میگوید میخواهیم عدالت دسترسی مردم در اقصینقاط کشور به کتاب را فراهم آوریم، اما معلوم نیست چرا با ید برای برقراری این عدالت، نهاد کتابفروشی در کشور را بیشتر و بیشتر تضعیف کرد و نمیشود مثلا بودجهی مذکور را صرف پرداخت تسهیلات ویژه احداث کتابفروشی در سراسر کشور کرد!
همان همیشگی لطفا!
فرآیند برگزاری سیوششمین نمایشگاه کتاب تهران نیز مانند نمایشگاههای قبلی در حال برگزاری است؛ بدون کمترین تغییر یا تحولی که بتوان آن را از دورههای پیشین متمایز کرد. موضوعات مندرج در این یادداشت نیست، به هیچوجه موارد جدیدی نیستند و در دورههای مختلف، بارها و بارها از سوی کارشناسان و منتقدان از طریق مطبوعات و رسانههای مختلف به سمع و نظر مدیران و برگزارکنندگان رسیده است اما چرا در عمل، اقدام ملموسی در راستای رفع نواقص و اصلاح آنها احساس نمیشود؟ نمایشگاه همچنان از داشتن یک دبیرخانهی دائمی که موضوعات مربوط به آن را بهصورت پیوسته و در طول سال دنبال کند، محروم است و هر سال، تنها چند ماه مانده به برگزاری دور جدید، عدهای بهعنوان اعضای شورای سیاستگذاری منصوب میشوند، گرد هم میآیند و تکرار مکررات! طبیعی است که در این شرایط، برپایی نمایشگاه، تنها هدف و تکلیفی است که از سوی برگزارکنندگان در دستور کار قرار میگیرد؛ گو اینکه همان سرهمبندی همان ساختار همیشگی، به خودی خود هنر است! هیچ خبری هم از طرح این سوال و صرافت به پاسخگویی آن نیست که: این نمایشگاه، چه پیشرفتی نسبت به نمایشگاه قبل (و قبلیها) دارد، یا قرار است داشته باشد؟
ارسال نظر