| کد مطلب: ۱۱۶۰۱۵۰
لینک کوتاه کپی شد

غلامعلی دهقان در گفت‌وگو با «آرمان ملی»:

مسکو با کارت ایران در اوکراین بازی نمی‌کند

آرمان ملی- احسان انصاری: زمزمه‌های جنگ اوکراین در حالی به گوش می‌رسد که سفر سرگئی لاوروف به تهران و رایزنی وی با مقامات جمهوری اسلامی با حرف و حدیث‌های زیادی همراه بوده است. برخی رسانه‌ها درباره این سفر گمانه‌زنی‌های مختلفی کرده‌اند از جمله اینکه ترامپ و ایران برای آغاز مذاکرات با یکدیگر شروطی گذاشته‌اند.

 مسکو با کارت ایران در اوکراین بازی نمی‌کند

این در حالی است که کشورهای دیگری نیز به دنبال میانجی‌گری بین ایران و آمریکا برای آغاز مذاکرات هستند. «آرمان ملی» برای تحلیل و بررسی ابعاد مختلف معادله ایران و آمریکا و روسیه با غلامعلی دهقان تحلیل‌گر مسائل سیاسی گفت‌وگو کرده که در ادامه می‌خوانید.

*روسیه در معادلات بین ایران و آمریکا به دنبال چیست و چه اهدافی را دنبال می‌کند؟

تا قبل از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و باصطلاح در دوران جنگ سرد و به عبارتی جهان دو قطبی هر کدام از دو کشور آمریکا و شوروی تلاش می‌کردند در روابط بین‌الملل یارگیری کرده و مناطق نفوذ خود را درجهان گسترش دهند. برای همین سطح نزاع بالا رفته بود. البته به دلیل اینکه هر دو کشور صاحب بمب اتم بودند سطح نزاع و اختلاف مدیریت می‌شد و به نوعی توازن هم ایجاد می‌شد. فراموش نکردیم در شرق آسیا برای اینکه هر کدام از این دو کشور هژمون برتر نشوند‌ دیگری تلاش می‌کرد با یارگیری موازنه برقرار کند. مثلا کره شمالی حوزه نفوذ شوروی و کره جنوبی حوزه نفوذ آمریکا. این وضعیت در ویتنام شمالی و ویتنام جنوبی نیز وجود داشت. در خاورمیانه یمن شمالی و یمن جنوبی هم همین وضعیت را داشتند. در آفریقا هم یک کشور حوزه نفوذ آمریکا بود و دیگری حوزه نفوذ شوروی. مثل مصر و لیبی. اما پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی این نظم از هم پاشید. اما نظم مستقر از سال ۱۹۹۰ میلادی یعنی طی ۳۵ سال گذشته به نظرم همچنان ژلاتینی است و زورآزمایی قدرت‌های جهانی برای نظم جدید ادامه دارد. پس از فروپاشی شوروی دو نظریه و یا به تعبیر دیگر فرضیه برای جهان آینده مطرح شد. جهان تک قطبی به محوریت آمریکا و با حاکمیت لیبرال دموکراسی که فوکومایا مطرح کرد و دیگری دیدگاه ساموئل هانتینگتون که معتقد بود ما شاهد نزاع و جنگ تمدنی خواهیم شد. از دیدگاه او انسان‌ها دوباره به تاریخ و گذشته خود برمی‌گردند. از دیدگاه او جهان آینده تحت تاثیر چند قدرت تمدنی خواهد بود. وی معتقد بود در جهان آینده تمدن آمریکایی با محوریت آمریکا و مشارکت اروپا یک قدرت تاثیرگذار است. روس‌ها به زودی با محوریت مسیحیت ارتدکس قدرت‌نمایی می‌کنند. چینی‌ها با تفکر کنفوسیس و رشد اقتصادی قدرت دیگری خواهند بود. هندی‌ها هم با محوریت آیین هندو و در رقابت چین به جایگاه خوبی خواهند رسید و مسلمان‌ها هم از وضعیت انفعالی خارج و به دنبال وزن سیاسی خود خواهند بود. به نظر می‌رسد در شرایط فعلی هر کدام از حوزه‌های تمدنی همانند آمریکا و شوروی جنگ سرد دنبال یارگیری هستند. طبیعی است برخی از این حوزه‌های تمدنی دلایلی دارند که به هم نزدیکتر شوند. قرائن و شواهد نشان می‌دهد روسیه و ایران بیش از گذشته احساس همگرایی در نظم جدید دارند.

*این احساس همگرایی چه دلیلی دارد و چه منافعی برای ایران خواهد داشت؟

دلیل ان هم اختلافات تاریخی و فرهنگی این دو کشور با آمریکا و اروپا است. در شرایط فعلی ترامپ تلاش می‌کند تا از اتحاد و همگرایی حوزه‌های تمدنی دیگر بر علیه آمریکا جلوگیری و حتی اگر شده با تاکتیک‌های سیاسی میان آنان اختلاف ایجاد کند. امتیاز دادن ترامپ به پوتین در قضیه اوکراین نوعی دور کردن روسه از چین و ایران قلمداد می‌شود. با این وجود روس‌ها نمی‌توانند دربست به آمریکا اعتماد کنند. بنابراین تلاش می‌کنند ضمن امتیازگیری از آمریکا در دیگر نزاع‌های تمدنی نقش میانجی و بالانسر داشته باشند. واقعیت این است برخلاف شایعات مطرح که روس‌ها قرار است با امتیازگیری از آمریکا در قضیه اوکراین از منافع استراتژیک خود در ایران بگذرند به نظر می‌رسد با توجه به جایگاه تمدنی ایران در منطقه و همچنین داشتن منافع مشترک که یکی از آنها کریدور شمال- جنوب از روسیه به آب‌های جنوب ایران است و همچنین تضادهای ایران با غرب، روس‌ها اهل تاخت زدن ایران با اوکراین نباشند.

*این شایعه در روزهای اخیر در رسانه‌های مختلف مطرح شده است. استدلال شما برای تاخت روسیه بر سر ایران در ماجرای جنگ اوکراین چیست؟

من معتقدم برخلاف دیدگاه غالبی که مدتی است‌ در برخی خواص شایع شده که امتیازات آمریکای ترامپ به ‌روس‌ها ناشی از یک معامله بر سر ایران است و روس‌ها همان‌طور که ترامپ اوکراین را فروخت، می‌خواهند منافع راهبردی خود در منطقه را‌ قربانی قضیه اوکراین کنند، می‌توان به‌خلاف این دیدگاه هم فکر کرد. شاید روس‌ها انتظار دارند همان‌طور که امتیازات قابل‌ توجهی در اوکراین حاصل کردند، در قضیه ایران هم باز حسن‌نیت از ترامپ مشاهده کنند و با میانجی‌گری قوی و تاثیرگذار قضیه هسته‌ای ایران‌ را‌ در یک معامله برد- برد‌ به پیش ببرند. واقعیت این است که یک ایران وابسته‌ و حتی حامی غرب و به‌خصوص حامی آمریکا‌ به‌هیچ‌‌ وجه مورد تایید روس‌ها نیست. روس‌ها به همین خاطر رژیم غربگرای زلنسکی را تحمل نکردند و به این کشور حمله کردند. ایران در موقعیت فعلی اگر به سلاح اتمی دست نیابد‌ و‌ روابط سیاسی و نظامی و اقتصادی با روسیه داشته باشد، بهترین حالت متصور برای روس‌هاست. برای همین به نظر می‌رسد فرضیه «تاخت زدن ایران در برابر اوکراین» بیش از آنکه در واقعیت سیاسی ریشه داشته باشد، در تئوری توطئه در فرهنگ عمومی ما و به تبع آن در بین خواص سیاسی ریشه دارد. البته هر امری در سیاست امکان‌پذیر است اما نهادینه شدن جمهوری اسلامی ایران و داشتن حمایت بخش قابل‌ توجهی از توده‌های مردم و همچنین قدرت نظامی‌ قابل‌ توجه از جمله نکاتی است که فرضیه «تاخت زدن ایران در برابر اوکراین» را غیرقابل‌باور می‌کند. نهایت آنکه روس‌ها بیش از گذشته فعالیت خواهند داشت تا در یک بازی هم برد خودشان را تامین کنند و هم دو طرف دعوا یعنی ایران و آمریکای ترامپ به یک مصالحه مرضی‌الطرفین دست یابند. تحقق این موضوع زمانی است که ایران مکانیسمی را قبول کند تا آمریکای ترامپ به یقین برسد که ایران قصد داشتن بمب اتمی را ندارد و از سوی دیگر آنان هم حق غنی‌سازی ایران را به ‌طور متعارف بپذیرند. قطعاً‌ موضوع موشکی و حق غنی‌سازی متعارف خط قرمز ایران است. قرائن و شواهد نشان می‌دهد هنوز هم می‌توان به «پنجره دیپلماسی» امیدوار بود.

*چرا پایان جنگ اوکراین برای ترامپ تا به این اندازه مهم است و ایران در این زمینه چه نقشی دارد؟

شعار انتخاباتی ترامپ اول آمریکا بود. تحقق این شعار با توجه به رویکرد اقتصادی ترامپ این است که نخست هزینه‌های آمریکا نه تنها اضافه نشود بلکه کاهش یابد. واقعیت این است به روایت ترامپ تا اینجا مبلغ ۳۵۰ میلیارد آمریکا در جنگ اکراین هزینه کرده است. بنابراین با توجه به رویکرد اقتصادی ترامپ نسبت به مسائل که می‌تواند ناشی از روحیه تاجر بودن او هم داشته باشد هزینه کردن آمریکایی‌ها دیگر به هیچ وجه به صرف نیست. ضمن اینکه بر اساس واقعیت‌های میدان جنگ اوکراین بجز پیشروی مختصری که در تابستان امسال داشت موفقیت دیگری نداشت. ضمن اینکه همان محدوده هم کاملا حفظ نشد. پس تصمیم ترامپ به لحاظ اقتصادی به نظر درست می‌رسد. البته به جهت پذیرش حمله روس‌ها و به نوعی به رسمیت شناختن اشغال مناطق شرقی یعنی مناطق لوهانسگ و دونتسک و خرسون و زاپاژیرو منطق ترامپ مخالفان زیادی به‌خصوص در حزب دموکرات آمریکا دارد. در حقیقت اینجا لیبرالیسم هم زیر سوال رفته است. چرا که اساس لیبرالیسم به رسمیت شناختن حقوق بشر است. وقتی ترامپ به عنوان رئیس‌جمهور آمریکا حق و حقوق اوکراینی‌ها را در قضیه حمله روس به خاطر منافع اقتصادی نادیده می‌گیرد این یعنی فرهنگ لیبرالی چندان هم اصول ثابتی ندارد. البته پیش از این اسلاف ترامپ در قضیه فلسطین هم نشان داده بودند حقوق بشر و کرامت ذاتی انسان‌ها شعاری بیش نیست و کاربرد حقوق بشر تابع سیاست است.

در شرایط فعلی ترامپ تلاش می‌کند تا از اتحاد و همگرایی حوزه‌های تمدنی دیگر علیه آمریکا جلوگیری و حتی اگر شده با تاکتیک‌های سیاسی میان آنان اختلاف ایجاد کند

*با توجه به اتفاقات رخ داده به چه میزان این احتمال وجود دارد که رویکرد ایران و ترامپ برای مذاکره تغییر کند؟

به نظر می‌رسید ترامپ در قضیه ایران با توجه به تجربیات دور اول برای حسن نیت خود هم که شده بخشی از تحریم‌های قبلی را که در حوزه اختیاراتش بود لغو کند اما‌ او دوباره به راهبرد فشار حداکثری بازگشت. اتخاذ همین تصمیم نشان داد می‌خواهد از موضع بالا وارد مرحله بعدی شود. طبیعی است با توجه به سیاست جمهوری اسلامی که نشان داده زیر بار سلطه نمی‌رود و برای سیاست خارجی خود پرنسیپ قائل بوده و آن هم اصول محوری عزت و حکمت و مصلحت است، مفهوم مذاکره معنا پیدا نکند. درست و ‌منطقی هم این است که در مذاکره چراغ سبز نشان داده شود نه اینکه با ارعاب و ایجاد خوف یک طرف بخواهد طرف دیگر را تحقیر کند. اتخاذ سیاست خوف و ارعاب در دور اول ترامپ راه به جایی نبرد و در شرایط کنونی نیز قرار نیست جواب دهد. عاقلانه این است آمریکایی‌ها توسط روس‌ها توجیه شوند. فشار حداکثری سبب شد سطح غنی‌سازی ایران از سه و نیم درصد به شصت درصد رسید و هرچند دکترین دفاعی ایران بر ساخت سلاح نظر ندارد اما با همه اینها در آستانه ساخت باشد. فشار حداکثری باعث شد ایران به موشک‌های پیشرفته هایپرسونیک تجهیز شود. علاوه بر این دوستان منطقه‌ای ایران اضافه هم شوند مثل حوثی‌ها در یمن. بنابراین اگر ترامپ و‌حامیانش بخواهند دور جدیدی را شروع کنند قطعا با پاسخ متقابل ایران روبه‌رو و سطح تنازع بالاتر می‌رود. این وضعیت البته برای ترامپی که آمده با راهبرد اول آمریکا هزینه‌های آمریکا در سطح جهان را کم کند همخوانی ندارد. بهترین راهبرد برای آمریکا و ایران هم اکنون مدیریت سطح تنش است. البته ایران و آمریکا در در تاریخ ۴۶ ساله انقلاب و نظام توانسته‌اند در برخی مواقع که سطح تنازع بالا رفته با مدیریت خود از برخورد رو‌دررو با ریسک بالا بپرهیزند. هرچند شاهد موارد موسمی و مقطعی بوده‌ایم.

*معادلات ایران به صورت محرمانه چه نتایجی خواهد داشت؟ آیا با این روش تحریم‌های ایران لغو خواهد شد؟

هم‌اکنون مدیریت سطح تنش مهم است. البته رسیدن به نقطه تفاهم از طریق رایزنی‌های روسیه و قطر و عمان امکان‌پذیر است. در دوره بایدن هر چند مصالحه‌ای رسما شکل نگرفت اما ایران توانست به خوبی ‌نفت بفروشد و سطح نزاع هم کنترل شده بود. این در حالی بود که در قضیه ۷ اکتبر سطح نزاع در منطقه هم بالاتر رفت و حتی ایران و اسرائیل هم دو بار علنا رو در رو شدند. به نظر می‌رسد اگر آرامش در منطقه ادامه پیدا کند، سطح نزاع ایران و آمریکا هم بهتر کنترل شود منوط به اینکه اسرائیل به مراکز اتمی ایران حمله نکند. بدیهی است هر حمله‌ای با عکس‌العمل شدید ایران روبه‌رو شده و ممکن است اوضاع بحرانی‌تر شود. در مورد رفع تحریم‌ها قضاوت زود است، چرا که برخی تحریم‌ها مصوبه کنگره را دارد اما مواردی هم است که رفع آنها در حوزه وظایف ترامپ قرار می‌گیرد. البته هر احتمالی متصور است. چه کسی فکر می‌کرد در قضیه اوکراین پوتین متجاوز نباشد و برعکس زلنسکی مسبب و سبب ساز جنگ از سوی ترامپ معرفی شود؟

*براساس برخی اخبار غیررسمی ترامپ و ایران برای مذاکره شروطی گذاشته‌اند که در دیدار لاوروف با مقامات ایران این شروط مورد بررسی قرار گرفته است. این شروط به چه میزان برای دیگری قابل قبول خواهد بود؟

هنوز که اطلاعات دقیق و شفافی از سوی مقامات رسمی اعلام نشده است. آنچه مسلم است روس‌ها از این به بعد نقش مهم‌تری ایفا خواهند کرد. هم روابط راهبردی با ایران دارند و هم فعلا ترامپ با آنها رابطه خوبی دارد. در این باره از واژه فعلا استفاده شد. چرا که ترامپ تصمیمات و سخنان مقطعی هم کم نداشته است. اما آنچه مسلم است رد فرضیه تاخت زدن ایران با اکراین از سوی روس‌ها است. تاکید بر حق غنی‌سازی ایران به طور متعارف و داشتن سیستم موشکی ایران از خطوط قرمز ایران است. ترامپ هم بیشتر فقط خواهان آن بود که ایران سلاح هسته‌ای نداشته باشد. سیاست اعلامی نظام هم این بوده که داشتن و درست کردن سلاح اتمی در دستور کار نیست، چرا که فتوای مقام معظم رهبری اجازه نمی‌دهد. بنابراین ضمن وجود نقاط اختلاف نقطه مشترکی هم برای تفاهم است.

منبع : آرمان ملی
نویسنده : احسان انصاری

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار