«آرمان ملی» در گفتوگو با بغازیان بررسی میکند
بودجه در تنگنای تحریم کامل نفت
آرمان ملی – صدیقه بهزادپور: باوجود تلاشهایی که برای کاهش وابستگی به درآمدهای نفتی صورت گرفته، نفت همچنان یکی از منابع اصلی تأمین بودجه کشور محسوب میشود.
این در حالی است که تحریمها بهشدت صادرات نفت ایران را محدود کرده و حتی برخی از مشتریان سنتی نفت ایران مانند چین و... مجبور به کاهش واردات نفت از ایران شدهاند، علاوه بر این بنابر خبرهای رسمی و غیررسمی، عراق نیز به زودی از معافیت واردات نفت ایران خارج خواهد شد و به این ترتیب صادرات نفت ایران و در نتیجه درآمدهای حاصل از آن به شدت کاهش خواهد یافت. کاهش درآمدهای نفتی به معنای چالشهای جدی در تأمین بودجه دولت و اجرای پروژههای اقتصادی است، به گفته کارشناسان، این موضوع میتواند تأثیرات منفی بر رشد اقتصادی، توسعه زیرساختها و حتی ارائه خدمات عمومی داشته باشد. علاوه بر این، سختتر شدن معیشت مردم به دلیل افزایش تورم و کاهش قدرت خرید، از جمله پیامدهای مستقیم این وضعیت است که میتواند به نارضایتی عمومی و مشکلات اجتماعی منجر شود. تحلیلگران بر این باور هستند، در چنین شرایطی، نیاز به اتخاذ راهکارهای مناسب برای مدیریت اقتصادی کشور بیش از هر زمان دیگری احساس میشود. توسعه صادرات غیرنفتی، جذب سرمایهگذاریهای داخلی و خارجی، گسترش صنایع دانشبنیان و تقویت تولید داخلی از جمله راهکارهایی هستند که میتوانند به کاهش تأثیرات منفی تحریمها کمک کنند. اما بدیهی است همزمان با این راهکارها، توجه به دیپلماسی اقتصادی - سیاسی و تلاش برای گسترش روابط تجاری با کشورهای دوست و همسایه میتواند نقش مؤثری در بهبود وضعیت اقتصادی کشور داشته باشد. به گفته تحلیلگران، موفقیت در اجرای این راهکارها نیازمند عزم جدی، سیاستگذاریهای هوشمندانه و همراهی بخش خصوصی و مردم است، هرچند مسیر پیشرو دشوار و پرچالش به نظر میرسد، اما قطعاً در صورت نظارت جهت کاهش وقوع مفاسد اقتصادی و کلاهبرداریها و به کارگیری مدیران کارآمد با تکیه اصولی به ظرفیتهای داخلی و بخش خصوصی میتوان راه حلهای مطلوبی یافت تا بتوان راهی برای برونرفت از چالشهای جدی کنونی یافت. کارشناسان بر این اعتقاد هستند، علاوه بر راهکارهای اقتصادی و دیپلماتیک، پذیرش برخی اصلاحات ساختاری و تعامل با نهادهای بینالمللی میتواند تأثیر مثبتی بر کاهش فشارهای اقتصادی داشته باشد. از جمله این موارد، پیوستن به سازوکارهای بینالمللی مانند FATFمی تواند زمینه را برای تسهیل مبادلات مالی و جذب سرمایهگذاری خارجی فراهم کند تا مشکلات مربوط به تبادلات بانکی و دسترسی به نظام مالی جهانی کاهش یابد. همچنین، گام برداشتن در مسیر وفاق ملی و پرهیز از نفاقافکنی در میان اقشار مختلف جامعه، یکی دیگر از نیازهای حیاتی کشور در این برهه حساس است که میتوان با استناد به آن از انسجام ملی و همراهی تمامی گروهها و سلایق سیاسی برای پیشبرد برنامههای اقتصادی و... نیز بهره جست. بدون شک، عبور از این شرایط بحرانی نیازمند ترکیبی از سیاستهای داخلی و خارجی هوشمندانه است که تنها با همدلی، مشارکت ملی و رویکردهای واقعبینانه قابل تحقق خواهد بود. از این رو برای بررسی بهتر شرایط و رفع ابهامات در این خصوص با آلبرت بغازیان کارشناس اقتصادی گفتوگو کردهایم که در ذیل مشاهده میفرمایید.
باوجود تشدید تحریمها برای صادرات نفت ایران و تلاش ایران برای کاهش وابستگی به درآمدهای نفتی، اما همچنان «نفت» یکی از منابع اصلی تامین درآمدهای بودجه کشور محسوب میشود که باعث ناترازی در آن میشود. با توجه به کاهش تمایل چین به خرید نفت ایران یا میل به چانهزنی بیشتر برای خرید نفت ایران و همچنین معافیت عراق برای واردات نفت ایران، پیشبینی شما از پیامدهای حاصله در تشدید ناترازی و کسری بودجه چیست؟
یکی از چالشهای اصلی اقتصاد ایران در سالهای اخیر، کسری بودجه ناشی از کاهش درآمدهای نفتی بوده است. در دوران ریاستجمهوری ترامپ، تحریمهای اقتصادی و کاهش صادرات نفت به شدت بر درآمدهای دولت تأثیر گذاشت و این موضوع باعث شد که دولت با کسری بودجه قابل توجهی مواجه شود. کاهش صادرات نفت نه تنها به کاهش درآمدهای ارزی منجر میشود، بلکه بر روی سایر بخشهای اقتصادی نیز تأثیر منفی گذاشته است و کاملاً مشهود است که وابستگی شدید اقتصاد ایران به نفت، ما را در برابر نوسانات جهانی و تحریمها آسیبپذیر کرده است. این مسئله اهمیت تنوعبخشی به منابع درآمدی و توسعه بخشهای غیرنفتی تأکید میکند، چرا که اگر دولت نتواند به سرعت به این چالشها پاسخ دهد، کسری بودجه و مشکلات اقتصادی به شدت تشدید خواهد شد و این موضوع میتواند پیامدهای اجتماعی و سیاسی جدی به همراه داشته باشد. بهعلاوه دولتها تا کنون مدعی کاهش وابستگی به درآمدهای نفتی بودهاند، این ادعا در بودجههای گذشته نیز مطرح شده، اما به دلیل تحریمها و عدم دسترسی به منابع مالی، تحقق نیافته است. اما این واقعیت را نباید از نظر دور داشت که، دولت باید برنامهای مدون برای کاهش وابستگی به نفت و افزایش درآمدهای پایدار از طریق مالیات و سایر منابع داشته باشد.
دولت به منظور جبران کسریهای بودجه در سالهای اخیر به منابع مالیاتی روی آورده است، این امر با توجه به آشفتگی وضعیت اقتصادی بخش خصوصی و... آیا میتواند محلی مناسب برای جبران کسریهای بودجه در کشور باشد و آیا قابل اعتناء خواهد بود؟
ارتباط چالشهای کسری بودجه ایران و کاهش صادرات نفت امری غیرقابل انکار است، با وجود تحریمها و عدم بازگشت کامل درآمدهای نفتی، دولت ناچار به افزایش مالیات است، اما این اقدام بهتنهایی نمیتواند کسری بودجه را جبران کند. افزایش مالیات در شرایط رکود اقتصادی و تورم حدود 40 درصدی، کارآمد نخواهد بود و دولت باید دنبال راهکارهای دیگری برای تأمین منابع مالی باشد. از طرفی حتی در صورت تمایل به اجرای تقویت طرح مالیات ستانی باید در تلاش برای اصلاح نظام مالیاتی بود. از طرفی افزایش نرخهای مالیاتی در شرایط رکود اقتصادی مناسب نیست و دولت باید هزینههای خود را کاهش داده و بودجهای انقباضی را در دستور کار قرار دهد، چراکه تحریمهای آمریکا علیه ایران بهطور حتم تأثیرات قابل توجهی بر صادرات نفت این کشور و تأمین منابع ارزی آن خواهد داشت. بنابراین، ایران نیاز دارد به راهکارهای جدی و مؤثری برای مقابله با این چالشها بیندیشد. از سوی دیگر، آمریکا احتمالاً به افزایش تحریمها بسنده نخواهد کرد و دنبال روشهای دیگری خواهد بود که بتواند به اقتصاد ایران آسیب برساند. در این راستا بدیهی است، شاهد کاهش قابل توجه کشورها و بازارهای صادراتی ایران خواهیم بود و این کاهش در صادرات بهطور مستقیم منجر به افت منابع ارزی ایران شده و در نتیجه، درآمدهای لازم برای تأمین نیازهای اقتصادی و اجتماعی کشور به شدت تحت تأثیر قرار گرفته است. این وضعیت نه تنها به چالشهای اقتصادی دامن میزند، بلکه بر ثبات اجتماعی و سیاسی کشور نیز تأثیر منفی میگذارد.
راهکار بهبود یا درمان وضعیت کنونی و پیشبینی شما مبنی بر کاهش درآمدهای نفتی و کاهش منابع ارزی کشور، ایران چه راهی در پیشرو دارد و چه باید کرد؟
قطعاً وضعیت فعلی و تحریمهایی که از سوی آمریکا علیه ایران اعمال شده، قطعاً نسخه ابدی و همیشگی نخواهد بود. به همین دلیل، ایران باید تلاش کند تا با دیپلماسی فعال و ایجاد روابط اقتصادی جدید، میزان تحریمها را کاهش دهد. این اقدامات میتواند شامل مذاکره با کشورهای دیگر، تقویت همکاریهای منطقهای و همچنین افزایش صادرات به بازارهای جدید باشد. هدف نهایی باید بهبود وضعیت اقتصادی و تأمین منابع لازم برای توسعه کشور باشد. یکی از راههایی که ایران میتواند به هدف کاهش یا حتی حذف تأثیر تحریمها دست یابد، مذاکره و پذیرش کنوانسیونها و معاهدههای بینالمللی مانند FATF است. این اقدام میتواند به عنوان یک استراتژی کلیدی در راستای بهبود روابط اقتصادی و سیاسی ایران با جامعه جهانی تلقی شود. پذیرش FATF به ایران این امکان را میدهد که شفافیت مالی و بانکی خود را افزایش دهد و در نتیجه، اعتماد کشورهای دیگر را جلب کند. این موضوع میتواند به تسهیل مبادلات مالی و تجاری کمک کند و به ایران اجازه دهد تا از منابع مالی بینالمللی بهرهمند شود. همچنین، با پیوستن به این کنوانسیونها، ایران میتواند به عنوان یک کشور مسئول و متعهد در عرصه بینالمللی شناخته شود و این امر میتواند به کاهش فشارهای تحریمی کمک کند. علاوه بر این، پذیرش این معاهدات میتواند به ایران کمک کند تا از تجربیات و دانش کشورهای دیگر در زمینههای مالی و اقتصادی بهرهبرداری کند و در نهایت، به بهبود وضعیت اقتصادی داخلی و جذب سرمایهگذاریهای خارجی منجر شود. به طور کلی، این رویکرد میتواند به عنوان یک ابزار مؤثر در کاهش اثرات تحریمها و بهبود شرایط اقتصادی ایران مورد استفاده قرار گیرد. تا زمانی که تحریمها علیه ایران ادامه داشته باشد، قطعاً با کسری بودجه بیشتری مواجه خواهیم شد. کاهش درآمدهای نفتی از محل صادرات به دلیل تحریمها، به شدت بر منابع مالی کشور تأثیر میگذارد. همچنین، دامنه مبادلات تجاری ایران با کشورهای دیگر به دلیل محدودیتهای ناشی از تحریمهای آمریکا کاهش خواهد یافت، که این امر نیز به تشدید مشکلات اقتصادی منجر میشود.
بر اساس گفتههای شما، مذاکره میتواند یک راهکاری موثر برای بهبود وضعیت و افزایش منابع درآمد کشور و در مجموع حرکت در مسیر بهبود وضعیت اقتصادی و خروج از رکود باشد. به نظر شما به کارگیری دیپلماسی اقتصادی- سیاسی در این راستا چقدر موثر خواهد بود؟
در این شرایط، مذاکره به عنوان یک راهکار کلیدی و مؤثر به نظر میرسد. این مذاکرات باید به گونهای انجام شود که ضمن حفظ منافع ملی، بتواند به کاهش تحریمها و بهبود وضعیت اقتصادی کشور کمک کند. ایجاد یک فضای دیپلماتیک مثبت و تعامل با کشورهای دیگر میتواند به ایران این امکان را بدهد که از فشارهای اقتصادی کاسته و به سمت توسعه پایدار حرکت کند. مذاکره همچنین میتواند به ایران کمک کند تا به توافقهایی دست یابد که به بهبود روابط اقتصادی و سیاسی با دیگر کشورها منجر شود. این توافقها میتوانند شامل تسهیل مبادلات تجاری، جذب سرمایهگذاریهای خارجی و افزایش همکاریهای اقتصادی باشند. در نهایت، این رویکرد میتواند به کاهش کسری بودجه و بهبود وضعیت اقتصادی کشور کمک کند. در نهایت باید گفت، هر چه مذاکرات بر مبنای دیپلماسی سیاسی برای پیشبرد و بهبود وضعیت اقتصادی دیرتر انجام شود، وضعیت اقتصادی ایران به طور حتم بدتر خواهد شد. تأخیر در این مذاکرات میتواند به معنای ادامه تحریمها و فشارهای اقتصادی بیشتر باشد که در نهایت به کاهش درآمدها و افزایش کسری بودجه منجر میشود.
دولتها تا کنون مدعی کاهش وابستگی به درآمدهای نفتی بودهاند، این ادعا در بودجههای گذشته نیز مطرح شده، اما به دلیل تحریمها و عدم دسترسی به منابع مالی، تحقق نیافته است
تاکید بسیاری از افراد بر عدم مذاکره و گام برداشتن در همان راههای گذشته بدون توجه به ارتباطات بینالمللی و... چه پیامدهایی برای اقتصاد و معیشت مردم خواهد داشت؟
این وضعیت نه تنها بر اجرای پروژههای اقتصادی تأثیر منفی میگذارد، بلکه تأمین معیشت مردم نیز با چالشهای جدی مواجه خواهد شد. افزایش قیمتها، کاهش دسترسی به کالاهای اساسی و بیکاری از جمله پیامدهای این شرایط خواهد بود. در واقع، عدم اقدام سریع و مؤثر در زمینه دیپلماسی میتواند به نارضایتی اجتماعی و افزایش تنشهای داخلی منجر شود. بنابراین، ضرورت دارد که ایران به سرعت دنبال راهکارهای دیپلماتیک باشد تا بتواند به توافقات مؤثری دست یابد و از این طریق به بهبود وضعیت اقتصادی و اجتماعی کشور کمک کند. این رویکرد نه تنها به نفع اقتصاد کشور است، بلکه میتواند به افزایش اعتماد مردم به نظام و بهبود شرایط زندگی آنها نیز منجر شود. یکی از راههایی که دولتها، از جمله دولت چهاردهم، برای مقابله با کسری بودجه ناشی از کاهش درآمدهای نفتی و بهبود معیشت و اقتصاد به آن پناه میبرند، تشدید یا تقویت درآمدهای مالیاتی است. این رویکرد در شرایط فعلی که مردم با دشواریها و چالشهای اقتصادی مواجه هستند، میتواند به عنوان یک راهکار مؤثر در نظر گرفته شود، اما باید با احتیاط و دقت اجرا شود. افزایش درآمدهای مالیاتی میتواند به تأمین منابع مالی لازم برای پروژههای توسعهای و اجتماعی کمک کند. اما نکته مهم این است که این درآمدها باید به طور مؤثر و هدفمند در راستای تقویت تولید و بهبود زیرساختها هزینه شوند. در شرایطی که مردم با مشکلات اقتصادی دست و پنجه نرم میکنند، دولت باید دنبال ایجاد تعادل باشد. افزایش مالیاتها نباید به فشار بیشتر بر روی اقشار آسیبپذیر جامعه منجر شود. در عوض، میتوان با ایجاد مشوقهای مالیاتی برای کسبوکارها و تولیدکنندگان، به افزایش تولید و اشتغال کمک کرد. در نهایت، تقویت درآمدهای مالیاتی باید به عنوان یک ابزار در کنار سایر سیاستهای اقتصادی و اجتماعی مورد استفاده قرار گیرد تا به بهبود وضعیت تولید بینجامد نه اینکه مصروف هزینههای جاری کشور مانند حقوق و دستمزدها و... شود. همچنین درآمدهای مالیاتی ممکن است تحت تأثیر چالشهای اقتصادی و مشکلات موجود در کشور قرار گیرد. یکی از مشکلات اصلی این است که درآمدهای حاصل از فروش نفت به دلیل تحریمها و محدودیتهای بینالمللی نمیتواند به طور مؤثر به پروژههای عمرانی و توسعهای برگردد. این موضوع باعث میشود که دولت نتواند به طور کامل از این درآمدها برای بهبود زیرساختها و خدمات عمومی استفاده کند. در نتیجه، این وضعیت میتواند به ایجاد بازارهای موازی و غیررسمی، مانند بازار طلا و ارز، منجر شود. وقتی مردم احساس کنند که سرمایهگذاری در بازارهای رسمی و پروژههای عمرانی به دلیل عدم اطمینان و مشکلات اقتصادی به نتیجه نمیرسد، به سمت بازارهای موازی میروند که ممکن است ریسک بالاتری داشته باشد، اما در عوض، دنبال حفظ ارزش داراییهای خود هستند. این بازارهای موازی میتوانند به نوسانات شدید قیمتها و عدم ثبات اقتصادی منجر شوند. همچنین، این وضعیت میتواند به افزایش نارضایتی اجتماعی و اقتصادی در بین مردم منجر شود، زیرا آنها ممکن است احساس کنند که دولت نتوانسته به نیازهای آنها پاسخ دهد. بنابراین، برای جلوگیری از این مشکلات، دولت باید دنبال راهکارهایی باشد که به بهبود شرایط اقتصادی و جذب سرمایهگذاریهای داخلی و خارجی کمک کند. این شامل ایجاد ثبات اقتصادی، بهبود زیرساختها و افزایش اعتماد عمومی به سیاستهای اقتصادی دولت است. در نهایت، این رویکرد میتواند به کاهش فشار بر روی بازارهای موازی و بهبود وضعیت معیشتی مردم کمک کند.
اظهارنظر برخی از کارشناسان و مقامات مبنی بر اینکه به کارگیری یک ارز مشترک در بین برخی از کشورها مانند کشورهای عضو گروه بریکس و... میتواند ناجی اقتصاد ایران شود را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا این فرآیند با توجه به جنگ تعرفهای ترامپ میتواند راهگشا باشد؟
موضوع ارز مشترک و تلاش ایران برای پیوستن به بریکس و استفاده از یک ارز مشترک، موضوعی پیچیده و چالشبرانگیز است. در حالی که ایران دنبال یافتن راههایی برای دور زدن تحریمها و تقویت روابط اقتصادی با کشورهای عضو بریکس است. کشورهای بریکس، از جمله روسیه و چین، به دلیل فشارهای اقتصادی و تحریمهای آمریکا، دنبال ایجاد سازوکارهای مالی مستقل و کاهش وابستگی به دلار هستند. اما در عین حال، آنها نیز به خوبی میدانند که استفاده از یک ارز مشترک میتواند تبعاتی داشته باشد و ممکن است منجر به تحریمهای بیشتر از سوی آمریکا شود. روسیه به عنوان یکی از اعضای کلیدی بریکس، به وضوح اعلام کرده که استفاده از ارز مشترک را به عنوان یک راهکار جدی در نظر نمیگیرد و این موضوع را نفی کرده است. این نشان میدهد که حتی در بین کشورهای عضو بریکس، نگرانیهایی درباره تبعات استفاده از ارز مشترک وجود دارد. به این ترتیب ایران باید در این زمینه بسیار محتاط باشد و دنبال راهکارهایی باشد که همزمان به منافع اقتصادی خود برسد و از تبعات منفی ناشی از تحریمهای آمریکا جلوگیری کند. در نهایت، این موضوع نیاز به دیپلماسی هوشمندانه و همکاریهای بینالمللی دارد تا بتوان به نتایج مثبت دست یافت.
ارسال نظر