تندروها؛ بدون درد منافع ملی
کسانی که اهل توزیع عادلانه قدرت یعنی مشارکت عمومی هستند و معتقدند که عدالت واقعی در این است که همه انسانها حق دارند در تعیین سرنوشت خود شرکت کنند طبیعتا با کسانی که اهل استبداد و خودکامگی هستند نمیتوانند وفاق داشته باشند.
اما به هر حال هم تجربه تاریخی جامعه ایرانی، با نگاه اسلامی و شیعی و هم تجارب ذیقیمت بشری به خصوص در این چند دهه اخیر نشان داده که به هر حال حقوق اساسی انسانها در هرحال بسیار محترم است و باید از آن پاسداری شود. هر کجا که در جهان امروز میبینیم که توسعه رخ داده علم و جامعه رشد کرده و در مناسبات داخلی و بینالمللی توانسته سری از سرها در بیاورد و شاخص شود یکی از تکیهگاههای مهمش همبستگی اجتماعی بوده است. لذا به میزانی که وفاق و همبستگی اجتماعی ایجاد شود بر اساس آن چند مساله بنیادین در هر جامعه شکل میگیرد. از یک سو وقتی سلامت روانی جامعه و سلامت جسمی جامعه که شاخصهای توسعه مثل شاخص رفاه عمومی، شاخص مشارکت اجتماعی، شاخص امید اجتماعی و شاخص اعتماد عمومی به شدت رشد کرده توانسته سرمایه بزرگی را ایجاد کند که هم در داخل جامعه توانسته از منابع خودش حداکثر استفاده را بکند و هم آن جامعه را با توجه به مزیتهای نسبی و جغرافیایی در نظام بینالملل نقشآفرین کند. ما ایرانیها به دلایل عدیدهای هم به دلایل تاریخی و هم به دلیل اینکه این جامعه متکثر و متنوع بوده از نظر زبان، نژاد و قومیت در طول تاریخ آموختیم که چگونه بتوانیم با یکدیگر بر اساس شاخصهای مهم کنار هم قرار بگیریم. بنابراین عموما ما در ایران هیچ وقت با شکافهای قومیتی روبهرو نبودیم و این موضوع در واقع عامل مهم رفاه و همبستگی ما در بستر تاریخ شده است. متاسفانه هم قبل از انقلاب و هم بعد از انقلاب با جریان اندک اما پر صدا و خودشیفته و بد فهم نسبت به مسائل ملی و دینی روبهرو هستیم که اساساً موجودیت خود را در اختلاف افکنی، دوگانههای ستبر و ایجاد شکافهای عمدتا کاذب ولی تند قرار میدهد و هر وقت فرصت پیدا کرده با یک دستاورد بزرگ را تبدیل به دوگانگی و شکاف جدی در حوزه سیاست و اجتماع کرده است. متاسفانه بعد از پایان جنگ ما میبینیم جریانی که در برابر آن ارزشهای بنیادی جامعه ما قرار دارد و عمدتا در اقلیت است، تلاش میکند که نگذارد جامعه در مسیر توسعه عدالتمحور قرار گیرد و به همین دلیل در دولتهایی که عمدتا هم تکیهگاه اکثریت مردم را داشتهاند، تلاش کرده که ایجاد شکاف و بحران کند. این تلاش را بهطور مشخص در دوره هشت ساله آقای خاتمی، در دوره آقای روحانی و الان بهخصوص در دوره آقای پزشکیان با همه مشکلاتی که کشور دارد، میبینیم. دیدیم چگونه جامعه کنار هم قرار گرفت تا بتواند بر بحرانهای خود فائق آید. همچنان میبینیم یک جریان اقلیت با دست زدن به هر وسیلهای، بیآنکه توجهی به بایدها و نبایدهای معین دینی داشته باشد، ممکن است رنگ ایرانیت داشته باشد، ولی قطعا درد منافع ملی ندارد، با استفاده از رسانههایی که در اختیار دارد، با ایجاد شکاف در جامعه تلاش میکند که امر مهم همبستگی اجتماعی و وفاق را با خدشه و مشکل روبهرو کند. این جریان حداقلی توجه ندارد که بدون اتکا به این همبستگی اجتماعی و وفاق نمیتوان بر مشکلات اساسی فائق آمد.
* غلامرضا ظریفیان
فعال سیاسی اصلاحطلب
ارسال نظر