| کد مطلب: ۱۱۵۲۴۸۶
لینک کوتاه کپی شد

منصور یاقوتی در جدال با ناکامی‌ها

«چخوفِ ایران» راوی دردمندان بود

آرمان ملی- بیتا ناصر: بیش از پنج دهه در مقابل فقر و نابرابری‌های اجتماعی ایستاد. نوشت و زمین‌ خورد، زخم‌ برداشتن و نوشت، نوشت و برخاست... نوشت اما درد و جدال را پایانی نیست.

«چخوفِ ایران» راوی دردمندان بود

حیات و ممات منصور یاقوتی (1327- هشتم دی‌ماه 1408) روایتگر همین یک جمله تلخ و تکان‌دهنده است. زندگی و آثار او، سراسر از «دغدغه‌ها، جدال‌ها، کشمکش‌ها و ناکامی‌های انسان‌هایی محکوم به جبر زندگی» سرشار بود، از «بن‌بست» و «دهقانان» و «گل‌خاص» گرفته تا «توشای پرنده‌ی غریب زاگرس»، «داستان‌های آهودره.» یاقوتی‌ از رنج می‌نوشت و از شمار نویسندگانی بود که البته سر در گریبان فرو نمی‌برند و روشنگرانه دست از نوشتن برنمی‌دارند. آنچه در ادامه می‌خوانید، چند نوشتار و گفت‌وگویی کوتاه با فاطمه احمدی‌آذر، نویسنده، منتقد و پژوهشگر ادبی با نگاهی گذرا بر کارنامه‌ی زنده‌یاد یاقوتی است.

زنده‌یاد منصور یاقوتی در دوره حیات خود، آثار متعددی را به رشته‌ تحریر درآورد. برای شروع، جایگاه و خط سیر داستان‌نویسی او در این بازه‌ زمانی را چطور ارزیابی می‌کنید؟

منصور یاقوتی در آثارش به ترسیم و نمایش فقر و محرومیت لایه‌های فرودست جامعه در آثارش می‌پردازد. ادبیات برای او، سکویی است تا بتوان درباره‌ معضلات اجتماعی، اخلاقی و فرهنگی طبقه‌ پایین جامعه پرداخت. نویسندگان بزرگی همچون داستایفسکی، تولستوی، چخوف، هاردی و فلوبر به این موضوع جهان‌شمول پرداخته‌اند. آثار این نویسندگان، زیرمجموعه‌ مکتب رئالیسم و ناتورالیسم قرار می‌گیرند. این نهضت ادبی از طریق ترجمه‌های دوره مشروطیت وارد ادبیات داستانی ایران شد و مورد توجه نویسندگان ایرانی نیز قرار گرفت. نویسنده‌هایی همچون جلال آل‌احمد، صادق چوبک، احمد محمود، صادق هدایت و منصور یاقوتی شروع به حرکت در این نهضت ادبی کردند. آثار یاقوتی، همانند نویسندگان ایرانی و خارجی هم‌عصر خود، تصویر دغدغه‌ها، جدال‌ها، کشمکش‌ها و ناکامی‌های انسان‌هایی محکوم به جبر زندگی را در خود منعکس می‌کنند. جبر زندگی در آن‌جایی دیده می‌شود که همه‌ تلاش‌های شخصیت اصلی برای تغییر شرایط نتیجه‌ای ندارد. شاید بتوان شباهت‌های زیادی بین جهان داستانی او و نویسنده‌هایی همچون تامس هاردی دید. شخصیت اصلی داستان کوتاه «گل‌خاص» نیز با وجود همه‌ی تلاش‌هایش، همانند شخصیت تس در رمان تس، در مقابل جبر زندگی شکست می‌خورد و محکوم به فنا است. بسیاری از آثار او پیش از انقلاب 1357 در ایران منتشر شدند. منتقدهای ادبی عقیده داشتند که جمله‌های کوتاه، ادبیات مستقل و دور از تقلید، منجر به تولد چخوفی دیگر در ایران شده است.

یاقوتی به توده مردم و روستا‌نشینان توجه داشت. از این حیث، آثار او را در چه دسته‌بندی‌هایی می‌توان قرار داد؟ آیا او را باید یک نویسنده‌ روستایی‌نویس دانست؟

سبک داستان‌نویسی یاقوتی همانند دیگر نویسندگان هم‌عصر خودش «مبتنی است بر عینیت‌گرایی و مشاهده و جامعه‌نگری و تجربه حساسیت به آسیب‌های اجتماعی، طرح مشکلات مشترک، مستندنویسی و ارائه‌ تصاویر طبیعی از شبکه‌ درهم‌تنیده‌ رابطه‌های اجتماعی و در یک کلام بازتاب مستقیم واقعیت‌های اجتماعی در آثار ادبی.» یاقوتی که یکی از نویسندگان دهه‌ی 40 و 50 ایران است، در خانواده‌ای روستایی به دنیا آمد. تجربه‌ زندگی و رشد در روستا باعث شد تا او بیشتر به توصیف روستاها، زندگی کشاورزها و افراد طبقه‌ پایین جامعه بپردازد. هدف او، ارائه‌ تصویری واقع‌گرایانه و انتقادی از قشر ضعیف جامعه بود. او تلاش داشت تا تقابل بین جهان‌بینی سنتی و جهان‌بینی مدرن را به خواننده نشان بدهد. ایران در حال گذر از سنت به مدرنیته بود. حالا این پرسش پیش می‌آید که قشرهای مختلف چگونه این‌گذار را تجربه می‌کنند؟ هرچند که نمی‌توان آثار یاقوتی را جز یک دسته‌ی خاص گذاشت. او یک روستایی‌نویس است، و در عین حال، مشخصه‌های ادبیات رئالیستی و ناتورالیستی را نیز می‌توان در اغلب آثار او، همانند داستان کوتاه «گل‌خاص» دید که حتی در پژوهشی دانشگاهی، به شباهت‌های این داستان کوتاه و داستان کوتاهی از چخوف پرداخته شده است و عباس معروفی نیز او را «چخوفِ ایران» نامید. از این‌رو، نمی‌توان او را در یک دسته‌بندی خاص قرار داد. آثار او، ترکیبی از مشخصه‌های چند نهضت ادبی را در خود دارند. این موضوع آثار او را غنی‌تر می‌کند.

پیش از انقلاب کتاب‌های یاقوتی با استقبال زیادی همراه شد، اما در دهه‌های اخیر، این وضعیت کمتر تکرار شد. به‌نظر شما این مسأله بیشتر نشأت گرفته از نوع داستان‌نویسی او بود یا عوامل بیرونی داشت؟

پرسش جالبی را مطرح کردید. توجه داشته باشید که داستان‌نویسی یاقوتی بیشتر در حوزه‌ رئالیستی، ناتورالیستی و ادبیات اقلیمی قرار می‌گیرد. او نگاهی به باورهای عامیانه و افسانه‌ها نیز دارد. با گذشت زمان، نهضت رئالیسم و ناتورالیسم، جای خود را به مدرنیسم و پست‌مدرنیسم داد. پیشگام‌های مدرنیسم همچون جویس و وولف، به درون شخصیت نگاه می‌کنند. ادبیات مدرن تحت تاثیر آرای فروید قرار می‌گیرد. نویسندگان این سبک ادبی به شخصیت خود اجازه می‌دهند تا صحبت کند، خواننده به ذهن شخصیت دسترسی دارد و هر خاطره‌ای که به ذهن او می‌رسد را می‌بیند. شیوه‌ روایت جریان سیال ذهن، دیگر روایتی خطی نیست. خواننده‌ یک اثر مدرن، همانند روان‌شناسی می‌شود که پای صحبت مراجعه‌کننده خود می‌نشیند و باید از خلال خاطره‌ها، صحبت‌ها و رویاهایش، علت روان‌زخم او را درک کند. اما آثار یاقوتی بیشتر در حوزه ادبیات رئالیستی باقی ماندند. هرچند در برخی آثار، رویکردهای جدید او به داستان‌نویسی را می‌بینیم. شاید مهم‌ترین علت در استقبال کم خواننده‌های ایرانی از آثار او، تغییر علاقه‌ خواننده‌ها باشد. مخاطب جدید، نگاه به خود را دارد و کمتر رغبت می‌کند تا درباره‌ رنج‌های فرد یا افرادی دیگر بخواند. به‌عبارتی، مخاطب عصر حاضر نگاهش به خویشتن است و فردیت برایش اهمیت دارد. او دیگر دغدغه‌ نجات قشر ضعیف و دردمند را ندارد. شاید به همین دلیل است که آثار یاقوتی در چند سال گذشته از آن استقبال پرشور گذشته برخوردار نشدند. این موضوع به‌قدری فراگیر و جهانی شد که تولستوی در انتقاد از مدرنیست‌ها گفت که نویسندگان مدرنیست، متن را برای دلِ خودشان می‌نویسند و توجهی به خواننده خود ندارند، به عبارتی، یک نویسنده مدرنیست تلاش نمی‌کند تا پیام و روشنگری خاصی برای خواننده خود به ارمغان بیاورد: فقط «خود» مهم است و بس.

جغرافیای آثار یاقوتی، اغلب در دایره‌ مناطق غربی کشور و زادوبوم خود رقم می‌خورد. به‌نظر شما این آثار تا چه حد می‌تواند موضوع پژوهش‌های ادبی، جامعه‌شناختی و حتی سیاسی قرار بگیرد؟

آنچه داستان‌های یاقوتی را جذاب می‌کند، روایت ساده است. شیوه‌ روایت او ساده و بدون پیچیدگی است. مشخص است که هدف نویسنده چیست و خواننده می‌تواند به‌آسانی متوجه منظور داستان بشود. یاقوتی از زادوبوم خود و تجربه‌های شخصی خودش در داستان‌هایش استفاده می‌کند، اما به سمت گزارش‌نویسی نمی‌رود. از این‌رو، سبک داستان‌نویسی او تابع زندگی، نوع نگرش و تاثیراتی است که از جهان پیرامون خود می‌گیرد و چون یاقوتی در اقلیم روستایی کرمانشاه پرورش یافته است، طبیعتا آثار داستانی‌اش نیز متأثر از فرهنگ ایلیاتی منطقه‌ی روستایی کرمانشاه و بازتاب موقعیت‌های این مناطق است. قهرمان‌پردازی‌های او زمینه‌ مناسبی را برای پژوهش‌های ادبی، جامعه‌شناختی و سیاسی فراهم می‌کنند. به‌واسطه‌ آثارش می‌توان خانواده، عموم مردم و طبقه‌های مختلف جامعه، از جمله طبقه فرودست را به‌خوبی بررسی کرد. یاقوتی همانند یک عکاس/فیلمبردار است که دوربین خود را مقابل شخصیت‌هایش می‌گیرد و بدون نظر دادن درباره‌ رویدادهای داستان، روایتی بی‌طرفانه را ارائه می‌کند. آثار او، نوعی جغرافیای فرهنگی برای خواننده و پژوهشگر فراهم می‌کنند. جغرافیای طبیعی با توزیع و پراکندگی گونه‌های گیاهی، تنوع آب و هوا و مناظر طبیعی در ارتباط است. جغرافیای فرهنگی با هر بخشی از فرهنگ انسان‌ها سروکار دارد. پژوهشگر از منظر جغرافیای فرهنگی آثار یاقوتی می‌تواند درباره‌ باورها و اعتقادات، اشعار و ترانه‌های محلی، اسامی و نام‌های شخصیت‌ها، غذاها، پوشاک و ضرب‌المثل‌های یک دوره‌ زمانی خاص در یک خطه‌ی خاص به اطلاعات ارزشمندی برسد. یاقوتی برخلاف نویسندگانی که نگاهی به رویدادهای تاریخی و فناوری‌های جدید ندارند، آنها را در بطن اثر خود می‌گذارد. یکی از نمونه‌های زیبای آن در داستان کوتاه «گل‌خاص» دیده می‌شود: شخصیت اصلی با اسب خود از میان مردمی عبور می‌کند که او را به‌خاطر گاری و اسبش نکوهش و تحقیر می‌کنند. حکومت مرکزی دستور داده است تا همه‌ گاری‌ها جمع بشوند و همه از خودرو استفاده کنند، اما پیرمردی که تنها منبع درآمدش از طریق گاری است، با یک فاجعه روبه‌رو می‌شود.

از میان آثار او، کدام‌ها را و به چه دلیل، آثار موفق‌تری می‌دانید که از نظرتان بیشتر معرف ادبیات یاقوتی است؟

توجه به زنان در ادبیات داستانی، پیشینه‌ چندان طولانی ندارد. بررسی نقش زن در گستره‌ ادبیات فارسی نشان می‌دهد که ادبیات کلاسیک، به‌خصوص شعر کلاسیک، در اغلب موارد زن را با صفت یار، دلدار و دلبر توصیف کرده و غالبا نیز بی‌وفایی، نیرنگ و خیانت به او نسبت داده می‌شد. با ورود ادبیات غرب به‌واسطه‌ ترجمه، روشنفکرهای ایرانی نیز با جریان‌های فمنیستی آشنا شدند. رستگار فسایی درباره‌ این اتفاق تاریخی و عواقب آن می‌گوید که طرح مسأله‌ زنان باعث شد زنان هم به‌طور واقع‌بینانه‌ای به‌تصویر کشیده شوند و هم خودشان در قامت یک نویسنده به خلق آثار ادبی رو بیاورند. یاقوتی در کنار نشان دادن مشکلات جامعه و طبقه‌ ضعیف جامعه، گوشه‌هایی از مشکلات زندگی زنان را نیز به‌تصویر می‌کشد. او در آثارش به دو طریق کلی به زنان توجه می‌کند. گروه اول داستان‌هایی هستند که در محیط روستا اتفاق می‌افتند. در گروه دوم نیز، داستان‌ها در شهر روایت می‌شوند. در هر دو گروه، اشتغال زنان، اهمیت آنها در خانواده، خشونت‌های اعمال شده بر آنها با ظرافت تمام و بدون اغراق و گزافه‌گویی برای خواننده نقل می‌شوند. یاقوتی به‌طور همزمان هم تصویری دقیق از شرایط اجتماعی برای تاریخ ایران ثبت می‌کند و هم چهره‌های متفاوت و جدیدی از زنان را برای مخاطب خود به‌تصویر می‌کشد. مثلا در رمان دهقانان، شخصیت زنی را می‌بینیم که سخت و محکم در برابر دستورهای ارباب می‌ایستد. زن‌ها در داستان‌های او در تلاش هستند تا فرزندشان تحصیلات داشته باشد. او داستان زن‌هایی را روایت می‌کند که خانواده و جامعه کوچک خود را هدایت می‌کنند. آنها نه به‌عنوان جنس دوم، بلکه هم‌قامت مردها ظاهر می‌شوند و از این‌رو، نه اثری خاص، بلکه این رویکرد یاقوتی به زن و جایگاهش در جامعه را باید ستود که همچنان می‌تواند مورد بحث و بررسی قرار گیرد. ‌

منبع : آرمان ملی
نویسنده : بیتا ناصر

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار