امیر دبیریمهر در گفتوگو با «آرمان ملی»:
درهای بینالمللی را باز کنیم
آرمان ملی- سیاوش پورعلی: در حالی بیش از یک فصل را با دولت چهاردهم گذراندیم که همچنان چالشهای دولت قبل در کف جامعه مشاهده میشود و همین موضوعات انتقادهایی را متوجه پزشکیان کرده است.
البته نباید گامهای مثبت در سیاستخارجه را بیتاثیر بدانیم. در این مورد که در این فصل چه بر جامعه و دولت چهاردهم گذشته با امیر دبیریمهر، پژوهشگر و استاد جامعهشناس سیاسی و رییس موسسهپژوهشی اندیشه و قلم، مصاحبهای انجام دادهایم. دبیریمهر با اشاره به اینکه دولت پزشکیان فرصتهای زیادی برای بهبود وضعیت اقتصادی، کاهش فاصله ملت-دولت و بهبود روابط بینالمللی و... دارد، در عین حال تاکید میکند که برای پاسخ به مطالبات و نیازهای جامعه زمان محدودی در اختیار پزشکیان است. در ادامه مشروح این گفتوگو را میخوانید.
در حالی یک فصل از عمر دولت چهاردهم سپری شده، شرایط اجتماعی را چگونه ارزیابی میکنید؟
دبیری مهر: یک قاعده کلی در علوم اجتماعی وجود دارد که وقتی جوامع در وضعیت یاس، ناامیدی و نگرانیهای متراکم شده قرار میگیرند در انتظار رخدادی هستند که این روند به پایان برسد و کشور را وارد فازی از امید و نشاط کند. برهمین اساس در دنیا انتخابات را بهعنوان ساختاری برای چنین تغییراتی طراحی کردند. در ایران علیرغم اینکه در چند انتخابات گذشته به واسطه برخی تصمیمات در تایید صلاحیتها شاهد انتخاباتی با مشارکت دور از انتظار مواجه بودیم اما در انتخابات گذشته با تدبیر مقام رهبری بهطور نسبی این نشاط اجتماعی، دستکم در نیمی از جامعه بهوجود آمد و در نهایت پزشکیان توانست در کارزار انتخابات بر رقیبان خود چیره شود. باتوجه به اینکه او در انتخابات مجلس رد صلاحیت شده و بعد تایید شده بود، نگرانیهایی از احتمال تکرار آن تجربه و عدم احراز صلاحیتش وجود داشت. در ادامه چه آنهایی که به او رای دادند و چه آنهایی که در انتخابات شرکت نکردند، روزنه امیدی نسبت به بهبود اوضاع کشور پیدا کردند و اساسا کارکرد انتخابات همین است. همچنین در بسیاری از شهروندان این نگرانی که قوه مجریه در اختیار طیفهای تندرو قرار بگیرد از بین رفت. شهروندان نشان دادند که میخواهند مدار تصمیمگیری در نهاد ریاستجمهوری بر اساس دانش، تجربه و استفاده از نیروهای کارآمد شکل بگیرد تا دیگر قوا و دستگاهها از آن الگو برداری کنند. در چنین وضعیتی آستانه صبر و تحمل جامعه خیلی بالا نیست و نمیتواند زمان زیادی را صرف کند تا تغییرات هر زمان که خواست اتفاق بیفتد. دولتها و ساختارهای حاکمیتی باید بتوانند در حداقل زمان این امید را افزایش دهند و در ادامه نشاط اجتماعی را به جامعه تزریق کنند. در جمعبندی این بخش بهعنوان کسی که مردم را به شرکت در انتخابات دعوت کردم باید بگویم هنوز دولت نتوانسته توقعات را برآورده کند. البته نمیتوان منکر فشارها شد و میبینیم در بخشهایی چالشها تشدید هم شدهاند. نه اینکه بگوییم تنها دولت و آقای پزشکیان مقصر چنین وضعی است، بلکه موضوعات مختلفی باعث ادامه این روند چالشی شده است اما واقعیت این است که شهروندان همواره دولت را مقصر میدانند. اگر قانونی در مجلس برخلاف نظر مردم در مورد حجاب تصویب شود، نگاه شهروندان به مجموعه است نه فقط به یک نهاد. همینطور در مورد گرانیها و نوسانات دلار، شهروندان دولتها را تهدیدی برای دارایی خود میدانند. در مواردی که با معیشت و زندگی شهروندان ارتباط دارد، میبینیم جامعه هنوز به مسیر امید و نشاط وارد نشده است. بهویژه آنهایی که به پزشکیان رای دادهاند و یا اینکه شهروندان را برای جلوگیری از استمرار حضور تندروها در امور کشور تشویق به حضور کردند، دچار سرخوردگی اجتماعی مضاعف میشوند. هر چند ما میدانیم که بسیاری از مشکلات جاری جامعه از عدم ناکارآمدی در دولتهای گذشته ریشه گرفتهاند.
دولت در حال وفاق بین قواست و بهنظر این پروژه در انتهای کار است، بخشی از جامعه هستند که در انتخابات شرکت نکردند و همچنین آنهایی که شرکت کردند مطالباتی دارند، پزشکیان چگونه میتواند با این طیفها وفاق کند و یا دیالوگی داشته باشد؟
بهدلایل گوناگون و به مرور زمان، دیالوگ و گفتوگو در جامعه ما کمرنگ شده است، بهخصوص با نسلهای جوان که بهانه و سوژه گفتوگو بین آنها و حاکمیت به سختی پیدا میشود. یکی از مواردی که این شرایط را بهوجود آورده رسانه ملی است. صداوسیما تعامل و ارتباطش را با بخشی از جامعه از دست داده است. به نظر میرسد که صداوسیما بهعنوان نهادی تاثیرگذار، تنها برای یک طیف خاص اجتماعی برنامهسازی میکند و به صراحت میگوید طبقه متوسط مخاطب ما نیست و آنها میتوانند کشور را ترک کنند. بههمین دلیل است که اهمیتی هم به کاهش مخاطبانش نمیدهد. اینها میتواند به معنای ضعیف شدن و یا از بین رفتن ارتباط کلامی و گفتمانی با بخشی از جامعه تعبیر شود. این وضعیت خودش را در آمار مشارکت انتخاباتی نشان میدهد. در انتخابات ریاست جمهوری باتوجه به تاکیدات مقامات بالادستی شور و نشاطی مشاهده کردیم که آن هم حدودا در نیمی از جامعه بهوجود آمد. اما در انتخابات مجلس شاهد کاهش چشمگیر مشارکت بودیم که نگرانیها در حوزه مشارکت و کیفیت مردمی بودن نمایندگان را افزایش داد. این بخش از جامعه که دیالوگی بین خود و مسئولان نمییابد، در صورتی که ثبات اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی ایجاد شود خواهیم دید که به سرعت شکافها را ترمیم کرده و دوباره رابطه شکل میگیرد. متاسفانه پیامدهای فاصله بهوجود آمده را در رفتارهای اجتماعی میبینیم و البته بخشی از جامعه با بیاعتنایی به مسائل ملی و با رفتارهای وندالیستی و تخریبگرایانه به این نادیدهگیریها واکنش نشان میدهد. مانند تخریب محیط زیست و... به نظر من دولت برای نجات کشور باید برای ایجاد دیالوگ با جامعه ساختارهای خود را جراحی و در سیاستهای خود تجدید نظر کند وگرنه بحرانهای سختی پیش رو خواهد بود.
تعامل، گفتوگو و مذاکره نباید از سر اضطرار و تنها در موقعیت زمانی خاص مانند تهدید روی کار آمدن ترامپ باشد، بلکه باید بهعنوان استراتژی بلندمدت شناخته شود
عملکرد دولت را در روند بهبود شرایط اقتصادی چگونه ارزیابی میکنید؟
غیر از دولتهای مرحوم هاشمی و خاتمی، کمتر دولتی را مشاهده میکنیم که برنامهای مدون شده برای ساختار اقتصادی، جهت سامان دادن به وضعیت کشور ارائه دهد. علیرغم همه تنشها داخلی و خارجی، وضع اقتصادی در آن سالها بهتر بود. کشوری که دولتش برنامه اقتصادی داشته باشد، باید نتیجهاش توسط جامعه لمس شود و شهروندان بهطور شفاف پیامدهای روند فعالیتهای دولت را مشاهده کنند. اگر قرار است تورم کاهش پیدا کند، صادرات و واردات افزایش داشته باشد و ناترازیها از بین برورد نیاز به برنامه کوتاهمدت و بلندمدت داریم. متاسفانه در دولت چهاردهم نقشهراهی برای عبور از چالشها نمیبینیم و در این مدت تنها وعدهها و شعارها تکرار شدهاند. بحرانهای اقتصادی که در دولتهای گذشته وجود داشت به این دولت منتقل شد و همچنان ردپای همان سردرگمیها و بیبرنامهگیها را مشاهده میکنیم. ما همچنان با مدیریت روزمره روبهرو هستیم و میبینیم همه توان دولت در زمینه چگونه یارانه دادن و چگونه قیمت بنزین را افزایش ندادن صرف میشود. توجه داشته باشید که این برنامهها در ساختارهای حکمرانی نوین جایی ندارد. اکنون نمیدانیم افرادی مانند «طهماسب مظاهری»، «مسعود نیلی» و یا «دکتر طبیبیان» در کجای دولت جای دارند و یا اینکه چه کمکی از آنها گرفته میشود. شاید «عبدالناصر همتی» و «محمدرضا عارف» تجربه مدیریتی داشته باشد ولی این چهرهها رجال اقتصادی محسوب نمیشوند. مساله مهمتر اینکه در حوزه اقتصاد از تجارب اقتصادی بینالمللی استفاده نمیکنیم چون در کشور ما یک سنت وجود دارد که اهمیتی به تجربهها و دانش کشورهای موفق نمیدهیم. درحالی که هرجایی به بنبست میخوریم میتوانیم از آنها استفاده کنیم ولی جسارت و شجاعت این موضوع را نداریم. رویکردهای خاص و تنگنظرانه به دانش سایر کشورها را در حوزه اقتصاد باید کنار بگذاریم. بهخصوص در گرههای اقتصادی مانند بنزین، خودرو، مسکن و... به مشاوره با کشورهای موفق نیاز داریم. در گذشته بارها و بارها فرصتهایی برای استفاده از مشاورههای بینالمللی فراهم شده ولی در نهایت به سد گروههای مخالف قدرتمند برخورد میکنیم که معمولا در پس پرده فعالیت میکنند. برخی در داخل هستند که نمیخواهند ما با جهان ارتباط داشته باشیم که همان کاسبان تحریم نام دارند. اکنون در اقتصاد بهبنبستهایی رسیدهایم که نیاز به همین تجارب جهانی داریم. پشت شعار خودکفایی درجا زدن هنر نیست تعامل با جهان برای حل مشکلات مردم هنر است.
پزشکیان شعارهایی در حوزه سیاسی داده بود، آیا دراین بخش دستاوردی مشاهده میشود؟
دولت کنونی فرصتی را برای حاکمیت بهوجود آورده تا بتواند در ادامه با هماهنگی سایر قوا، برخی جراحیها را در بعضی از ساختارها اعمال کند. شاید این فرصت دیگر تکرار نشود. جراحی سیاسی دستکم در 3 حوزه قابل اجرا است. اصلاح قانون اساسی و بازنگری در برخی از موادش نیاز امروز است. امام خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی بر این موضوع تاکید داشتند که قانون اساسی براساس نیاز نسلها باید تغییر داشته باشد. این مضمون در متن قانون اساسی هم وجود دارد. توجه داشته باشید که شرایط کلی جهان و منطقه تغییرات بسیاری کرده است و براساس این تغییرات نیاز است تا برخی موضوعات در قانون اساسی بهروزرسانی شود. مورد دوم به مهندسی سیاسی کشور یعنی تغییر در نهادها و سایر ساختارها باز میگردد. ساختارهای موجود و نوع روابطی که این نهادها بایکدیگر دارند به تغییرات اساسی نیاز دارند. برخی نهادهایی که در ابتدای انقلاب تاسیس شدند، اکنون کارایی لازم را ندارند؛ مانند برخی نهادهای فرهنگی. این نهادها و ستادها میتوانند با یکدیگر ادغام شوند. اگر این ادغام صورت گیرد، حاکمیت کوچکتر، چالاکتر و شفافتر میشود که معنای دیگر این حرف افزایش چشمگیر کارآیی خواهد بود. اما مورد سوم که از همه مهمتر است اینکه به مرور زمان از برخی اهداف و شعارهای انقلاب 57 فاصله گرفتهایم. مشاهده میکنیم که برخی از شعارها و اهداف انقلاب توسط برخی از جناحهای سیاسی تحریف شده است. ارزشهای سیاسی که نظام کنونی را به راس کار آورده باید مجدد احیا شوند. هیچ نهادی اجازه ندارد آزادیهای قانونی اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و... جامعه را محدود کند. هیچ نهادی و مقامی بدون رای و نظر و تایید مردمی اعتبار و مشروعیت ندارد. ریاست جمهوری دوره چهاردهم این اجازه را میدهد که بتواند در حوزه سیاسی جراحیهایی داشته باشد که البته با حمایت بخشهای حاکمیت و نیز بخشهای مختلف جامعه همراه خواهد بود. چه آن بخشی که در انتخابات از پزشکیان حمایت کردند و چه آنهایی که پای صندوق رای نیامدند.
رخدادها در حوزه بینالملل با سرعت تغییر میکنند. باتوجه به اینکه سیاستخارجه با تغییر دولتها تفاوتی نمیکند، روند فعالیت دولت در این زمینه چگونه بوده است؟
این جمله شما نیاز به کمی اصلاح دارد. درست است که سیاستهای حوزه دیپلماسی با نظر رهبری ابلاغ میشود ولی دولت در اجرای سیاستهای ابلاغی نقش زیادی دارد. امور حوزه دیپلماسی زیرنظر وزارت امورخارجه و شورای امنیت ملی است و این دو نهاد در اختیار دولتها قرار دارد. اطلاعات من حاکی است که استراتژی مذاکره، تعامل و معامله در دستور کار قرار گرفته است. زیرا اکنون در شرایط خاصی داریم. نکته پیشنهادی من اینجاست که تعامل، گفتوگو و مذاکره نباید از سر اضطرار و تنها در موقعیت زمانی خاص مانند تهدید روی کار آمدن ترامپ باشد، بلکه باید بهعنوان استراتژی بلندمدت شناخته شود. در سیاستخارجه همواره باید بهدنبال بازی برد-برد باشیم و نباید در این حوزه خط قرمزی وجود داشته باشد. گفتوگو به معنای تسلیم و مرعوب شدن نیست این نگاه باید با حفظ منافع ملی و به نفع رفاه ملت ایران اعمال شود. رهبری در این مورد به 3 اصل عزت، حکمت و مصلحت اشاره کردهاند که دستور کاری عاقلانه است. مورد بعدی اینکه غیر از خواستن باید توان بالایی در چانهزنی و دیپلماسی داشته باشیم. بخشی از پروژه عدم مذاکره با دنیا بهدلیل ضعف در دیپلماسی است. در این عرصه باید از استعدادهای انسانی و تجربهها استفاده کنیم. نهتنها باید از امثال ظریف استفاده کنیم بلکه باید دهها ظریف دیگر تربیت کنیم و در برابر آن خطی که میخواهند چنین نفراتی را حذف کنند مقابله کنیم. نکته بعدی اینکه در مذاکره بین کشورها عجله نباید داشته باشیم جامعه ما همواره برای رسیدن به نتیجه در همه امور شتابزده است . شهروندان همواره در انتظار نتیجهاند ولی دقت کنید که ژاپن 70 سال است با آمریکا در مورد ارتش ملیاش مذاکره میکند و یا اینکه چین بیش از 25 سال است بر سر مسائل گمرکی و تجارت آزاد با واشنگتن در حال مذاکره است. آیا مذاکره این کشورها را ضعیف کرده است؟ درهای گفتوگو با جهان باید گشوده شود. این را همه میدانند که تهران همواره با واشنگتن در تماس است ولی متاسفانه این گفتوگوها با واسطه انجام میشود. حتی برای مذاکره با آمریکا نیازی به واسطه نداریم. همه این موارد به ضعف و آگاهی پایین در حوزه دیپلماسی باز میگردد و اینکه برخی حس میکنند اعتمادبهنفس چانهزنی در مقابل مدیران غربی را نداریم، این برداشت کسانی است که فنمذاکره و اهمیت گفتوگو با جهان را نمیدانند. اگر دیدار ایلان ماسک با امیرسعید ایروانی مورد تایید قرار میگرفت، اقدام خوبی میشد زیرا میتوانست پیش از شروع به کار دونالد ترامپ ارتباطی بدون واسطه بهوجود بیاورد و امیدواریم از این دست اتفاقات در حوزه دیپلماسی وجود داشته باشد.
ارسال نظر