گزارش «آرمان ملی» از روز جمعه سیاه و علاقهمندان به خرید
جمعه سیاه، در حراجی رنگارنگ
آرمان ملی – شفق محمدحسینی: از اول هفته شروع کردهاند، به فرستادن پیامهای تبلیغاتی، که از تخفیفهای باورکردنی جمعه سیاه غافل نباشید. این تنها مربوط به ارسال پیامک نیست، در سطح شهر هم بیلبوردهای تبلیغاتی خبر از حراجی بزرگ میدهند.
زیرا که جمعه سیاه در راه است. هرچند برخی معتقدند بیشتر این تبلیغها واقعی نیست. یعنی این میزان درصدی که در تخفیفها ذکر میشود، واقعی نیست. اما واقعی یا خیالی، همین تبلیغات گسترده، مردم بیشماری را در سراسر ایران و جهان به خریدکردن، ترغیب میکند.
جمعه سیاه یا بلک فرایدی، یا حراج جمعه، فردای روز شکرگزاری نامیده میشود. آخرین پنجشنبه ماه نوامبر، روز شکرگزاری نام دارد. فردای آن روز، جمعه سیاه نامگذاری شده است، که در آن همه فروشگاههای معتبر، اجناس خود را به حراج میگذارند. این روز درواقع آغاز خرید سال نوی میلادی است. گاه دیده میشود که از ساعتهای ابتدای بامداد، مردم برای خرید صف میکشند. باوجود اینکه آمریکای شمالی به عنوان محل اصلی این رویداد است، اما در همه جای جهان، این روز بدل به مناسبتی خاص شده است، تا افراد بتوانند از تخفیفات ویژهای که در این روز لحاظ میشود، خریدکنند. حتما شما هم در شبکههای اجتماعی و در سطح شهر، تبلیغات گستردهای که از اول هفته برای جمعه درنظرگرفته شده است، را مشاهده کردید و ترغیب به خرید شدید. باتوجه به تعطیلی روزجمعه حتما این حراجها را از دست نخواهید داد. هرچند برخی معتقدند که این حراجها آنقدر که باید واقعی نیست.
ولع خرید
هرچند هم کارشناسان مردم را به پرهیز از مصرف گرایی تشویق کنند، اما این حجم از تبلیغات در جامعه و همچنین فضای مجازی، که مدام مقابل چشمانتان رژه میروند، فضای زیادی برای اندیشیدن باقی نمیگذارند. میل به مصرف گرایی از ملزومات نظامهای سرمایهداری است. هرچه بیشتر مصرف کنید، بیشتر هزینه کنید، سرمایهداران را خشنودتر خواهید کرد. اما خرید کردن در برخی افراد بیش از حد و بیش از نیاز آنهاست. در اطراف شما هم حتما این افراد را مشاهده خواهید کرد. مثلا حالشان خوب نیست و با خریدکردن احوال خود را بهبود میبخشند و جیب خود را هم خالی میکنند. بعضا برخی از فروشندگان ماهر نیز از این سردرگمی مشتریها استفاده کرده و اجناس خود را به آنها، به اصطلاح قالب میکنند.
مثلا برای خرید یک پیراهن ساده رفتی و با یک کیسه بزرگ از فروشگاه خارج میشوی. مادرم همیشه تنها که برای خرید میرود، حتما یک وسیله غیرضروری را هم میخرد و در جوابم میگوید که فروشنده گفت خوبه! یا مثلا خودش گفت استفاده کردم و کاربرد زیادی دارد. هرچند بعد پشیمان میشود از خرید، اما دیگر فایدهای ندارد. این افراد کم نیستند. شاید جمعه سیاه و حراجیهایی که درصد واقعی بودن تخفیفات آنها بالا باشد، بسیار کم باشد. بهخصوص در سالهای اخیر که قدرت خرید مردم به میزان قابل توجهی کاهش پیداکرده است. این گفته را با نگاهی به مرکز خریدهای سطح شهر خواهید فهمید.
درحالی در دهه اخیر مراکز بزرگ خرید و پاساژها به صورت قارچی زیاد شدند، که اغلب آنها بازدید روزانه اندکی دارند. اغلب افرادی هم که برای گذران وقت و تفریح، بیشتر آخرهفتهها به این مراکز خرید میروند، اغلب فقط از طبقه مخصوص خوراکیها که شامل کافهها و رستورانهای مختلف میشود، یا به اصطلاح فودکورتها بازدید میکنند. برخی مراکز خرید هم به سبب رستورانهای بزرگی که در پشت بام خود با منظره تهران زیبا دارند، هرروز هفته پراز مشتری هستند. اما دیگر طبقههای همین مراکز خرید چندان هم رونق ندارند.
هفته سیاه!
اما جمعه سیاه که در ایران هم چندسالی است که به بخشی از تخفیفات مناسبتی تبدیل شده است، امسال برابر با9آذر و این جمعه است.
اینجا خبری از صفهای طولانی نیست، اما خود فروشندگان هم معتقدند که تبلیغات این روز بیتاثیر نیست و میزان فروش آنها در این هفته بیشتر از قبل بوده است. در ایران معمولا از یک هفته قبل تخفیفاتی درنظرگرفته میشود. یکی از فروشگاههایی که لباس و لوازم ورزشی میفروشد میگوید که از اول تا انتهای هفته را به عنوان تخفیف برای جمعه سیاه درنظرگرفته است. میگوید بدنیست، اما به دلیل کسادی بازار مجبور شده است همه اجناس را در تخفیفها لحاظ کند. 20درصد تخفیف برای همه اجناس، بازهم شبیه آنچه در مثلا حتی5سال قبل شب عید شاهدش بودیم نیست. با اینکه بیش از چنددهه قدمت دارد، اما میگوید آنطور که باید مردم رغبتی برای خرید ندارند و به اجناس بیکیفیت به دلیل بهای پایینتر رضایت میدهند. او خودش هم معتقد است که قدرت خرید مردم به صورت قابل ملاحظهای کاهش یافته است، اما بالاخره باید اجاره فروشگاه و حقوق کارکنان دربیاید یانه؟
با پاکتهای رنگی از فروشگاهها بیرون میآیند و لبخند برلب، سوار مترو میشوند. دهه هشتادیها انگار این روز خوشحالتر از دیگران هستند. آنها که زیاد به قیمت لوازمی که دوست دارند اهمیت نمیدهند، پول توجیبیشان هرچقدر هم بوده باشد، به بهای آنچه که دوست داشتم خریدم تمام شده است. حالا یک دور دیگر هم در این مرکز خرید میزنند و یک کافی به قول خودش با دوستانش میل میکند و به خانه میآورد تا از خریدهایش فیلم بگیرد و در شبکه مجازی به نمایش بگذارد.
خرید بیش از حد به سمت وسواس میرود
دکتر حسین روزبهانی، روانشناس بالینی و استاد دانشگاه درباره افرادی که بیش از حد خرید میکنند، به «آرمان ملی» گفت: ما افرادی را داریم که با خرید کردن، اضطرابشان کاهش پیدا میکند. ما بحثی به نام خرید درمانی داریم که فرد خرید میکند، و درمان میشود. که آن هم حد دارد و بیش از حد آن آسیب زاست. خرید هم حدی دارد. برای زنان عموما خرید درمانی لذت بخش است و میتواند سبب کاهش اضطراب شود. شاید حتی نیاز چندانی هم نداشته باشند. اما همین میل به خریدکردن هم باید قابل کنترل باشد. خرید بیش از حد، افراط و آسیب زا میشود. خرید درمانی میتواند کمک کننده باشد، ولی نه اینکه بتواند راهی برای درمان باشد. برخی با خریدکردن اضطرابشان کاهش پیدا میکند.
این روانشناس بالینی با بیان اینکه خریدکردن بیش از حد میتواند تبدیل به رفتار وسواس گونه شود، افزود: باید یک حدومرزی داشته باشد. فردی که فقط میرود با وسواس خرید میکند، و فقط اینها را انبار میکند و بلااستفاده میمانند. این دیگر دچار وسواس شده است. متاسفانه در افرادی که دچار رفتارهای وسواس گونه هستند، مراجعه به روانشناس خیلی کم صورت میگیرد. 80درصد افرادی که دچار وسواس هستند اصلا برای درمان مراجعه نمیکنند. معمولا خانوادهها هم با این افراد همراهی میکنند، که همین مساله سبب میشود که فرد تایید خانواده را داشته باشد و به رفتارش ادامه دهد.
ارسال نظر