| کد مطلب: ۱۱۴۰۳۷۴
لینک کوتاه کپی شد

افول جایگاه سازمان ملل

از سال ۱۹۴۸ که دیوید بن گوریون، رئیس آژانس یهود تاسیس رژیم صهیونیستی را اعلام کرد تا اکنون که ۴۳ درصد یهودیان جهان در اسرائیل زندگی می کنند، مناقشات بین فلسطینیان و غاصبان سرزمین شان ادامه داشته است ومنجر به کشتار انسان های بیگناه بسیاری شده است اگر چه در سال ۱۹۷۱ پیمان صلح کمپ دیویدبین مصر واسرائیل ودر سال ۱۹۹۳پیمان صلح اسلو بین اسرائیل و فلسطین و در سال ۱۹۹۴ پیمان صلح بین اسرائیل و اردن امضا شده است اما منجر به یک صلح پایدار نشده است و هراز چندگاهی از گوشه ای از این سرزمین مناقشه ای سر برآورده و منجر به جنگ و درگیری بین دو طرف شده است.

 نتیجه آن هم کشته شدن هزاران نفر انسان، اضطراب و نگرانی پیوسته بین ساکنان و تخریب این سرزمین می باشد. متاسفانه سازمان ملل متحد هم با آن همه تشکیلات عریض و طویل عملا نتوانسته است یک صلح پایدار بوجود آورد که البته منافع برخی از قدرت های جهانی وزد وبند های پنهان وآشکار برخی از کشور های منطقه هم در آن ذی مدخل بوده است. اگر به فلسفه اصلی تشکیل سازمان ملل متحد نگاه کنیم ملاحظه می شود که مناقشات بین اسرائیل و فلسطین مهمترین اهداف سازمان ملل متحد را که حفظ صلح جهانی، امنیت بین الملل و لزوم احترام به حقوق بشر باشد را به شدت و به شکل خطرناکی خدشه دار کرده است. از آنجا که هیچ اقدام تاثیرگذاری توسط سازمان ملل متحد برای جلوگیری از این جنگ خانمان سوز و ویرانگر انجام نشده است و جلو چشم جهانیان بیش از 40 هزار نفر از مردم غزه که اکثریت شان زن و کودک هستند، جانشان را به شکل فجیعی از دست داده اند و متاسفانه کشورهای قدرتمند عالم هم نظاره گر این فجایع هستند و کاری نمی کنند. باید گفت سازمان ملل متحد نقش واقعی خود را از دست داده است، باید تجدید سازمان پیدا کند زیرا همه جهان دیدند که آمریکا با وتوی قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد که برای جلوگری از چنین وضعیتی به وجود آمده است مهر بی اثری بر نقش و جایگاه شورای امنیت زد. این چه سازمان ملل متحدی است که وقتی دبیرکل آن جنایات اسرائیل و قتل عام مردم بیگانه مردم غزه را در مدارس، بیمارستان ها و خانه هایشان و بروز قحطی را محکوم می کند، بالاترین مقام اسرائیل می گوید دبیرکل سازمان ملل متحد باید استعفا کند، چرا پنج عضو دارای حق وتو ودیگر کشورهای قدرتمند جهان سکونت می کنند و از دبیرکل حمایت نمی شد؟ متاسفانه در این فجایع کشورهای اسلامی هم هیچ اقدام عملی برای حمایت از مردم بیگناهی که قتل عام می شوند به عمل نیاوردند البته روزی باید پاسخگو باشند. حال در چنین شرایطی که بر جهان حاکم است آیا می توان انتظار داشت بازماندگانی که فرزندان وخانواده و همه هستی خود را در مقابل چشم جهانیان در وضعیت قحطی بدون نان وآب ودرمان زیر بمب وگلوله جانشان را از دست داده اند سکوت کنند و همه چیز را فراموش کنند یا اینکه باید منتظربود در فرصتی که روزی بدست می آورند به فکر انتقام خانواده و بستگانشان باشند و آیا می توان آنان را که به انتقام فکر می کنند سرزنش کرد. از همه اندیشمندان، فرهیختگان جهان انتظار می رود بی تفاوت نباشند و به قدر وسعشان کاری بکنند تا هرچه زودتر این جنگ فاجعه بار خاتمه یابد و پیآمدهای آن جهان را متاثر نکند. همچنین رهبران کشورهای قدرتمندی که اکنون در مصدر قدرت هستند و می توانستند کاری بکنند و نکردند بدانند که روزی پاسخگوی تاریخ خواهند بود.

 

 

*نبی اله عشقی ثانی

فعال اجتماعی

 

منبع : آرمان ملی

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار