مهرنوش قربانعلی در توضیح شعر «هفتاد»:
جای خالی نگاه فلسفی در شعر امروز
آرمان ملی- سمیه امینیراد: اگرچه هنوز شاهد سنگینی کفه ترازو به سمت رویکردهای مردسالانه در ساحتهای مختلف اجتماعی-فرهنگی هستیم، اما سابقه نشان میدهد زنان در پیشبرد شعر مدرن فارسی، نقش بسزایی داشتهاند.
مهرنوش قربانعلی، سراینده مجموعههایی چون «در ناتمامی خود»، «راه به حافظه جهان»، «تبصره»، «به وقت البرز» و «کوک تهران» نیز در اینباره میگوید: «شعر زنان در دهههای اخیر با تجربه و امکانات زیباییشناختی تاثیرگذاری پیش رفته است. که بخشی از آن را میشود در شعرهای اواخر دهه ۶۰ و دهه هفتاد بازخوانی کرد.» البته که معتقد است شعر امروز زنان نیازمند استمرار و تداوم حضور بیشتری است؛ هرچند از نگاه او همچنان جای نگاه های فلسفی در شعر امروز به شکل فراجنسیتی خالی است.
از دیدگاه شما، شعر آوانگارد دهه هفتاد چه مختصات و وجوهی دارد؟ شعر آوانگارد دهه هفتاد یعنی چه؟
شعر و هنر پیشرو به دلیل ماهیت تجربی و رویکرد نوجو و نوگرایی که دارد، همچنین به جهت چالش با هنجارهای هنری پیش از خود که تابعی از ضرورت تغییر است، نمی توان تعریفی که بر تمامی شعر آوانگارد یک دوره دلالت داشته باشد، برای آن داشت ، بلکه طیفی از آثار را در برمی گیرد که از شیوه نگرش، اجرا و زبان شعری تثبیت شده و رایج دوره ای که در آن به سر می برند؛ فراتر می رود، آثاری که خود را به عنوان معیاری تازه در زبان، شیوه های اجرا و بیش از همه آنچه رفت، در اندیشه ورزی و نگاه فلسفی، و اجتماعی، ضرورت تغییر و فراروی را در میان می گذارند، از یاد نبریم شعری که راه می سازد و پیش می گذارد.با این همه از سوی شاعران پیشروی این دهه کتاب هایی در این زمینه نگاشته شده است که در آن ها بر ضرورت تغییر و طیف دگرگونی هایی که اتفاق افتاده است، پرداخته شده است، این کتاب ها در دو بخش تئوری و نظریه پردازی و همچنین گفت وگو با شاعران و منتقدان و صاحب نظران نگاشته و تدوین شده است که فراز و نشیب های شعر این دوره را نمایان می سازد.
لطفا موقعیت فعلی شعر هفتاد را تشریح کنید.
اگر مولفه هایی مانند استمرار، تثبیت چهره های شعری، گرایش نسل های دوره های بعد به شعر هفتاد را مورد بررسی قرار دهیم، همچنین این مساله را مطرح نماییم که در این جا شعرهفتاد بیش از آنکه به عنوان بازه ای زمانی مورد نظر باشد، ناظر بر گونه ای کیفیت یا نوعی نامگذاری است، بررسی ها نشان می دهد:
1- شاعران آغازگر و چهره های اصلی شعر هفتاد همچنان در جامعه شعری حضوری آوانگارد دارند و آثارشان از پویایی و تکاپویی موثر و تاثیرگذار بهره مند است.
2- آغازگران و چهره های شاخص شعر هفتاد در تثبیت شعر هفتاد به تدوین آنتولوژی های شعر، ثبت نظریه ها و پیشنهادهای شعری این دوره پرداخته اند و طیفی از شیوه های اجرایی و تکثر اندیشه ورزی در این دوره را نمایان ساخته اند.
3- کتاب های مجموعه های گفت وگو با چهره های تاثیرگذار شعر هفتاد به صورت فردی و جمع خوانی تدوین و گردآوری شده است، همچنین کتاب هایی در تحلیل، بررسی و نقد کتاب های شاعران دهه هفتاد ارائه شده است.
4- در رساله های دانشگاهی رشته های زبان و ادبیات فارسی به برخی شاعران دهه هفتاد پرداخته شده است.
5- شاعران تاثیرگذار دهه هفتاد همچنان در زمینه ترجمه شعر، متون فلسفی، زبانشناسی و نقد و نظریه های شعری حضور دارند.
از سوی دیگر در دهه های بعدی نسل دیگری نیز به جریان شعری هفتاد پیوستند که در کتاب «در گستره هفتاد» (ابوالفضل پاشا، آفاق شوهانی- نشر هشت اهواز،نشر هشت، 1398) نام و نمونه آثار آنان ثبت شده است. در آثار نسل های دوم و سوم شعر هفتاد هم سویه های همگرا و هم نقش هایی واگرا مشاهده می شود که نشان می دهد چندصدایی پیشنهاد شده در شعر دهه هفتاد همچنان در جریان است و صداهای ناشنیده نیز به تعبیری در راه است.
تکوین شعر هفتاد چه روندی را طی کرده است.
از آن جهت که شعر دهه هفتاد گستره ای برای ظهور و بروز ساحت های متنوع شعری، عرصه تئوری های زبانیت و فضای فراهم بازتاب صداهای گوناگون بود، برای بررسی مسیر تکوین آن باید مولفه های بسیاری را لحاظ کرد که در بررسی اجمالی بسیاری از شاخص ها، مولفه ها و نام ها امکان بازخوانی و بازتاب پیدا نخواهند کرد.
از نظر شما شعر دهه هفتاد چه ظرفیت های تازه ای را به شعر امروز بخشید؟
مولفه های بسیاری را برای شعر دهه هفتاد بر شمرده اند که در این گفت وگو نیز برخی از آن موارد را بر شمردیم، اما چندصدایی و درک حضور دیگری بیشتر به یاد ماندنی است.
آیا شعر زنان نیز در جریان هفتاد وارد مرحله تازه ای از زیست خود در بدیع انگاری در مولفه های ساختاری، فرمی و زبانی رسید؟
بارها این به این مقوله پرداخته ام که در شعر زنان نگرههای گوناگونی وجود دارد، نگاهی که بر این باور است که این تقسیمبندی چون بنیانی جنسیتی دارد،مبنای مناسبی ندارد و باید به شعر فارغ از تقسیمبندیهایی این چنین نگاه کنیم و رویکرد دیگری که مبتنی بر نوشتار زنانه است و بر مولفههای مطرح در این نظریه تاکید دارد. از شعری که هیچکدام از اینها نیست و برانگیختگیهای شتاب زده حسی را بازتاب میدهد نیز میگذرم. نظرگاه نخست هر چند صورتی آرمانی را در میان میگذارد، نیاز به بازنگریهای تاریخی در هر فرهنگی دارد و مولفههایی اجتماعی و مدنی در آن باید تعریف شود که شاید امکان وقوع آن همواره در فرادید نباشد. نظریه دیگر نیز هر چند به ویژه در بخشی که بر چگونگی و فرایند زبان در نوشتار زنانه تاکید دارد، گسترهای از امکانها را مطرح میکند، اما برخی مولفههای دیگر آن برای تطبیقهای بینافرهنگی ناهمخوانیهای ناگذری دارد.
شعر زنان در دهههای اخیر با تجربه و امکانات زیباییشناختی تاثیرگذاری پیش رفته است. که بخشی
از آن را میشود در شعرهای اواخر دهه ۶۰ و دهه هفتاد بازخوانی کرد، مانند: بیان گزارشی و فارغ از جانبداریهای حسی که در مواردی همراه با سیستم فکری خود ویژه است. رویکرد به عرفانی شرقی، بازتاب رخدادهای اجتماعی، خلق فضاهای تصویری با اصطلاحات علمی (مثل نجوم)، و عمده آن در شعر دهه هفتاد بازتاب یافته است، مانند: خلق مراکز نامتمرکز معنایی، استفاده از سایر فرمهای نوشتاری (فیلمنامه، نمایشنامه، داستان)، تداخل ژانرها، رویکردهای زبانی، متکی بر تئوریهای زبانیت، رفتار خلاق و ایجاد فضاسازی و روایتهای موازی بین موقعیتهای زیست امروزی و روایات اسطورهها، توجه به ویژگیهای اقلیمی و رازآمیزی افسانهها و اسطورههای بومی، بازنگاری نیمه مونث تاریخ و فراخواندن تاریخ به قرائت متن امروزین. برای شعر امروز زنان دغدغه استمرار و تداوم حضور را دارم، و جای نگاهی فلسفی را همچنان در شعر امروز به شکل فراجنسیتی خالی میبینم. شاید ماهیت فردی همیشه با راههای ممکن پیشرو همساز نباشد، اما میشود راه دیگری را نواخت، که از آنچه قابل پیشبینی است، فراروی داشته باشد.
با توجه به شروع جریانات فمینیستی و ضد فمینیستی در شعر اعتراضی شاعران زن به منظور بهبود وضعیت زنان در فرهنگ جهان سوم که پررنگ تر در اشعار فروغ فرخزاد مشهود بود آیا همچنان در شعر هفتاد با چنین رگه هایی فمینیستی و تفکرات در شعر شاعران زن هفتاد مواجه هستیم؟ سوالم را واضح تر مطرح کنم آیا مسائل اجتماعی زنان در شعر هفتاد مورد پردازش قوی قرار گرفته است؟
از ابهام این پرسش می گذرم و از بخشی که مرتبط به مسائل اجتماعی در شعر زنان دهه هفتاد است، آغاز می کنم. زبان شعر، جهان را محک میزند و آن را مورد پرسش قرار میدهد، ساختار خود را برابر ساختار جهان قرار میدهد و آن را مورد سوال و موُاخذه قرار میدهد. رولان بارت از شیوهای سخن به میان میآورد که در آن به زبان به چشم وسیله نگاه نمیشود، بلکه بهعنوان نوعی مصالح پذیرفته میشود و در این مصالح با دقت و حوصلهای بیحد و مرز کار میشود، یعنی اصل کار خود زبان است، بیرون از آن نیست. ژان ریکاردو هم معتقد است که جز از طریق نوشتن و جز از طریق کوشش برای ساختن زبان بر طبق یک کارکرد کامل نمیتوان ساختار زبان را کاوش و کشف کرد. نوشتن، جهان تازهای را برمیانگیزد که ساختارش همان ساختار زبان است.
برای پرداخت به نوشتار زنانه که زبان از اجزای لاینفک آن است، ابتدا نیاز به مراجعهای به اصطلاح نوشتار زنان ضروری است که اولینبار توسط هلن سیکسو - از فیمنیستهای فرانسه - در مقالهای با نام «خنده مدوسا 1971» مطرح شد. او تاکید میکند که زنان باید خود را بنویسند، در مورد زنان بنویسند و آنها را به نوشتن وادارند. ژولیا کریستوا از همکاران سیکسو نیز بر این باور است که زبان دارای دو نظم است، نظم نمادین و نظم نشانهای، آنچه در حوزه نظم نمادین است، از نظر او مردانه و در انحصار این گفتمان است و برای ایجاد زبانی که از نوعی دیگر باشد یا نوشتار زنانه باید این نظم درهم شکسته شود. آنچه برای خلق نوشتار زنانه اهمیت دارد، تولید گفتمانی نشانهشناسانه است که فقط منحصر به زنان نیست و مردان نیز میتوانند ساختارهای زبان را درهم بریزند و با چالش با قدرتی که پیشانگارهها را پدید میآورد و مانع دیده شدن مشربهای گوناگون فکری و شیوههای گوناگون زندگی میشود، چنین نوشتاری تولید کنند. با این تعبیر شعر پیشروِ زنان هفتاد دارای سویه های اجتماعی است. باید افزود که بر این سویه اجتماعی زبانی، در شاعرانی که استمرار در خلق اثر داشته اند، در دهه های بعد رویکرد جامعه شناختی فرهنگی نیز افزونی می گیرد.
به نظر شما آیا شعر هفتاد در دوره حیات شعری خودش چقدر بحث برانگیز و تاثیرگذار بوده و آیا امروز همان کارآمدی را دارد؟
برای مرور و بازنمایی شعر دهه هفتاد، در موقعیت اکنونی، باید به هر دو وضعیت درزمانی و همزمانی بپردازیم؛ در صورت نخست، باید تعیین نماییم، که شعر دهه هفتاد را آیا به عنوان بازه زمانی، ناظر بر گونه ای کیفیت، یا مقطعی جهت تولید اثر منظورکرده ایم، که هرکدام دریافت های متفاوتی را در پی خواهد داشت. بنابراین در وجه درزمانی و با تلقی ناظر بر گونه ای کیفیت، شعر دهه هفتاد، دوره ای را رقم می زند، که تکاپو و فاصله گیری از انباشت های تجربه های پیش ازخود، ضرورت تغییر، جسارت، تحول و پیشنهاد آفرینی از عمده ویژگی های آن است.
در این مرحله است که در کنار پیشنهادهایی که مؤلفه های خود را به صورت مکتوب ارائه دادند؛ مانند شعر حرکت، شعر متفاوط، شعر هفتاد - که وجه اصطلاحی نیز داشت - و تحولات شعری دیگری، که بیشتر در آثار و فارغ از نامگذاری شکل گرفت، از سوی شاعرانی که چهره های جوان دوره یاد شده بودند؛ بروز و ظهور دیگرگون شاعرانی را که دارای پیشینه حضور بیشتری نیز بودند نظاره کردیم، که پیش از این نیز، دارای چهره ی تثبیت شده ای بودند.
در همین دوره، شعر زنان نیز، وارد مرحله دیگری از زیست خود در بدیع انگاری در مؤلفه های ساختاری، فرمی، زبانی و مضمونی می شود. از یاد نبریم که در همین دوره است، که کتاب های فلسفه معاصر - و روز - تئوری های نقد ادبی و زبانشناسی، به شکل عمده ترجمه می شوند و دوره های آموزشی مرتبط با آن شکل می گیرد. کتاب های آنتولوژی در معرفی شعر هفتاد و مؤلفه ها و چهره هایش رقم می خورد و مجلات تخصصی ادبیات و صفحات ادبی روزنامه ها رونق می گیرد.
از این منظر که بگذریم و به وجه درزمانی برسیم، دهه هفتاد به عنوان دوره ای شعری از بحث انگیزترین و تأثیرگذارترین دوره های حیات شعری بوده است که از رخوت و سکون به دور بوده است. بنابراین نمی شود، دوره های شعری را به صورت تاریخ مصرفی نگاه کنیم و با عبور از هر مرحله ای، هر آنچه را بوده گذشته فرض کنیم و صرف مضرات آن را به یاد بیاوریم؛ شاید در بخشی از فرهنگ شعری مرسوم شده باشد که هر آنچه پیش از دوره اکنونی بوده است، دیگر کارآمدی ندارد و باید از ابتدای خط آغاز کرد و این همیشه از ابتدا آغاز کردن به حافظه تاریخی و فرهنگ شعری خواننده و خالق اثر لطمه می زند. بسیاری از نام های شعر هفتاد، چهره های تثبیت شده ای هستند، که اکنونِ شعری متفاوتی با آن دوره دارند و فرا روی و گذر از ایستگاه های شعری را در پیش گرفته اند. شعر دهه هفتاد، با جذابیت های کشف ناشدهای که دارد، هنوز بیش از هر بازه زمانی - بعد از دهه چهل - مورد تأیید، تکذیب، جدل، تأمل و بررسی قرار می گیرد.
به تصور شما شعر امروز دهه هفتاد، در برهه زمانی هفتاد تغییراتی داشته است چه تفاوت هایی شعر دهه هفتاد امروز را رو به جلو و شاخص تر می کند و یا اگر پسرفتی مشهود است چه عواملی در این امر موثر بوده اند؟
شعر دهه هفتاد اکنون تبدیل به جریانی شده است که نسل های دوم و سوم شاعران پس از آن نیز بدان پیوستند، بسیاری از آغازگران و چهره های شاخص شعر هفتاد به تثبیت رسیده اند و به عنوان مرجع در عرصه های گوناگون شعر و ادبیات مطرح هستند و برای به ثمر رساندن فعالیت های نوآمدگان در تلاشند.
ارسال نظر