| کد مطلب: ۱۱۲۸۲۰۰
لینک کوتاه کپی شد

در گفت‌وگو با آریا نوری مطرح شد:

«ستاره‌ ساز»؛ مادری فداکار در دو روایت

آرمان ملی- بیتا ناصر: آریا نوری که پیش از این آثار متعددی ازجمله «فرداها»، «ایستگاه پایانی» و «برزخ بی‌گناهان» را ترجمه و روانه بازار کتاب کرده بود، چندی پیش رمانی را با عنوان «ستاره‌ساز» از ملیسا ده کوستا، نویسنده پرمخاطب فرانسوی را با همکاری نشر آموت، به انتشار رسانده است. این کتاب، درواقع دوبار توسط یک شخص (آرتور) روایت شده؛ یک‌بار در کودکی و یک‌بار در بزرگسالی؛ و به‌قول نوری، تفاوت این دوروایت است که «ستاره‌ساز» را خاص و خواندنی می‌کند. در ادامه، گپ‌وگفت کوتاه آرمان ملی با این مترجم را از نظر می‌گذرانید.

«ستاره‌ ساز»؛ مادری فداکار در دو روایت

رمان «ستاره‌ساز» نوشته ملیسا ده‌کوستا به تازگی با ترجمه شما به چاپ رسیده است. داستان از چه قرار است؟

«ستاره‌ساز» داستانی در مورد اندوه و غم است. ملیسا ده‌کوستا در این کتاب ماجرای مادر فداکاری را روایت می‌کند که سعی دارد حقیقتی تلخ را با داستان‌سرایی و تصویرگری، برای فرزندش شیرین کند. ماجرای کتاب از زبان پسربچه‌ داستان، آرتور روایت می‌شود. این کتاب در اصل در دو زمان مختلف و توسط یک نفر روایت شده است. خواننده از یک‌طرف دنیا را از دریچه‌ دید آرتوری می‌بیند که هنوز کودک است. سپس در ادامه دنیا را از دریچه‌ دیدِ آرتوری می‌بیند که حالا بزرگ شده و قرار است خودش پدر شود. شخصیت‌های دیگر این داستان هم پدر آرتور است که به نظر من نقشی اساسی در داستان ایفا می‌کند. به جز پدر آرتور، مادربزرگ، پدربزرگ و خاله‌اش هم در داستان حضور دارند. تمام داستان حول این خانواده می‌چرخد.

این رمان در رسانه‌های خارجی به عنوان اثری تاثیرگذار، عمیق و احساس‌برانگیز معرفی شده است. از این حیث، ده‌کوستا از چه کارکردهای روایی و زبانی در نگارش بهره برده است؟

همان‌طور که اشاره کردم، بیشترین بخش داستان از زبان کودکی به نام آرتور روایت می‌شود و همین امر تأثیر بسیار زیادی روی خواننده دارد. ده‌کوستا در این داستان به‌خوبی موفق شده تا تفاوت دیدگاه کودکان و بزرگسالان را نسبت به دنیا نشان دهد. این تفاوت دیدگاه در صحنه‌ای از کتاب که آرتور همراه پدر و مادرش برای گردش به جنگل می‌رود تا به گفته‌ مادرش، رایحه‌های مختلف را جمع کنند، به اوج خود می‌رسد. در این مورد، دیگر نقطه‌ قوت کتاب، زمانی است که داستان از ماجرای آرتورِ بزرگسال روایت می‌شود. آرتوری که حالا خودش هم پدر شده است و بهتر از یک کودک می‌تواند دلیل انتخاب‌های مادرش را درک کند.

ده‌کوستا در «ستاره‌ساز» از سفر به ستاره‌ها به عنوان استعاره‌ای بر بیماری بهره برده است. با توجه به اینکه توضیح و درک بیماری و عواقب آن به کودک، تصاویر غم‌انگیزی را به همراه دارد، بدون شک حفظ تعادل داستان مواجهه غم و شادی چالش‌هایی برای نویسنده به همراه داشته باشد. از این منظر این اثر را تا چه اندازه موفق می‌دانید؟

سفر به ستاره‌ها و سیاره‌ اورانوس در اصل استعاره از مرگ است. در چنین شرایطی، سخت‌ترین بخش کار، توضیح‌دادن وضعیت موجود و عواقب آن به کودکی است که در خانواده حضور دارد. ده‌کوستا در ستاره‌ساز موفق شده تا به بهترین شکل ممکن تعادلی را که شما در پرسش خود مطرح کردید، برقرار کند. البته شایان ذکر است که داستان این کتاب آن‌چنان آمیخته به شادی نیست و رگ و ریشه‌ اصلی این اثر «غم» و «سوگواری» است. شاید همین عنصر هم این کتاب را نسبت به سایر رمان‌ها یا آثار هم‌رده‌ی خود متمایز کرده است.

«حقیقت» و چگونگی روایت آن، یکی از مفاهیم اصلی این اثر به شمار می‌آید. به نظر شما مطالعه این اثر تا چه میزان برای کسانی که در چنین شرایطی قرار داشته  یا چنین شرایطی را پشت سرگذاشته‌اند مفید خواهد بود؟

نویسنده در این اثر، در مورد بیان حقیقت، با مهارتی مثال‌زدنی، دو طرز تفکر مختلف را بیان کرده است. یک طرز تفکر این است که در چنین شرایطی نباید حقیقت را به کودک انتقال داد و باید به هر شکل ممکن از او محافظت کرد. مثل کاری که پدر و مادر آرتور انجام می‌دهند. طرز تفکر دوم هم این است که در چنین شرایطی باید کل حقیقت را برای کودک برملا کرد و هر آن چه که می‌گذرد را به او منتقل کرد. همان‌طور که در کش‌وقوس داستان، زمانی که آرتورِ بزرگسال از احساسات خود صحبت می‌کند، به‌خوبی تا جایی از داستان مشاهده می‌کنیم از اینکه پدر و مادرش به او نگفته بودند که چه اتفاقاتی قرار بود رخ دهد، چه‌قدر خشمگین شده بود؛ بنابراین بدون شک این کتاب با بررسی نامحسوس هر دو طرز تفکر، می‌تواند کمک شایانی ارائه دهد.

چه شد که سراغ ترجمه این کتاب رفتید و اینکه آیا دلیل خاصی داشت که ترجمه‌اش را به مادرتان تقدیم کرده‌اید؟

ملیسا ده‌کوستا و کتاب‌های این نویسنده در اصل در ابتدا از سمت نشر آموت به من پیشنهاد شد و من هم پس از بررسی متوجه ارزش این نویسنده و کتاب‌های وی برای معرفی در بازار ایران شدم و پیشنهاد انتشارات آموت را پذیرفتم. اعتبار و افتخار انتخاب این نویسنده متوجه انتشارات آموت است نه بنده. در مورد شغل مادرم، مادر بنده در حدود بیست‌ودو سال پرستار بیمارستان علی‌اصغر بودند. همین مسئله هم باعث شد من رفتاری را که ایشان با کودکان بیمار داشتند از نزدیک ببینم که چه میزان عشق و محبت را نثار آنها می‌کردند. درست است که شخصیت آرتور در ستاره‌ساز گرفتار هیچ بیماری‌ای نبود؛ ولی ترجمه لحظه به لحظه‌ این کتاب من را به آن دوران برد. من فکر می‌کنم برای ستاره‌ساز بودن در دنیای کودکان، نیازی نیست حتماً پدر یا مادرشان بود.

در حال حاضر کتابی در دست ترجمه و یا آماده انتشار دارید؟

در حال حاضر کتاب‌های زیادی هست که به ناشران تحویل داده‌ام و در فرایند چاپ قرار دارند. به‌تازگی کتابی جنایی و ترسناک که ترجمه‌ خودم است، از وزارت ارشاد مجوز گرفته که آن کتاب را در انتشارات خودم (شَبنا) منتشر خواهم کرد. کتاب جنایی دیگری هم ترجمه کرده‌ام و تحویل انتشارات آموت داده‌ام که در حال سپری‌کردن مراحل چاپ و نشر است.

 

منبع : آرمان ملی
نویسنده : بیتا ناصر

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار