به تغییر رای دهیم
نسل جوان کشور امروز تاثیرگذارترین افراد جامعه را تشکیل میدهند. مشارکت این جمعیت با آمار بسیار بالایی که دارند نقش تعیین کنندهای در برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و نتایج آن دارند.
این جمعیت بسیار بزرگ که همه جوانان ۱۸ الی ۴۰ سال کشور را شامل میشود افرادی هستند که در سالهای بعد از انقلاب و تاسیس جمهوری اسلامی متولد شده، در فضای سیاسی، فرهنگی نظام تربیت شدهاند یعنی دست پرورده فرهنگ اسلامی ایرانی هستند پس باید بتوان خواستهها و انتظارات آنان را پیش بینی کرد این فرزندان عزیز ما که در مدارس و دانشگاههای بعد از انقلاب درس خوانده و تحصیلکردهاند و تحت تاثیر جو انقلابی حاکم بر کشور هستند، چرا شخصیت اجتماعی و خواستههای آنان با شرایط عمومی کشور همخوانی و هماهنگی کافی ندارد. ما انتظار داریم جوانان حداکثر مشارکت در سرنوشت کشور و شرکت در انتخابات داشته باشند آیا چنین است؟ اگر چنین نشود باید ببینیم ما با آنان چه کردهایم که این قدر از عملکرد ما فاصله گرفتهاند.نکته مهم آنکه این جوانان عزیز علاوه بر آنکه آرای خودشان یعنی جمعیت بسیار بزرگی از مردم کشور را مستقیما در اختیار دارند نفوذ کلام بسیار زیادی بر تصمیمات والدین و بستگان خود دارند بهطوری که مورد مشورت آنان قرار میگیرند که آیا در انتخابات شرکت کنند؟ به کدام گروه سیاسی مثل اصولگراها یا اصلاح طلبان وغیر آن رای بدهند؟ در نتیجه پر واضح است که نظر و دیدگاه جوانان بر نتایج انتخابات و اشخاصی که به عنوان منتخب مردم برگزیده میشوند تاثیر فراوانی دارد، نتیجه میگیریم که کاندیداهای محترم منصب ریاست جمهوری زمانی موفق به کسب آرای اکثریت مردم میشوند و بر صندلی ریاست تکیه میزنند که در درجه اول بتوانند نظر موافق و مثبت جوانان عزیز را جلب کنند. برای رسیدن به یک مشارکت حداکثری کاندیداها باید طرح و برنامه لازم برای فراهم کردن شرایط تحصیل موفق جوانان ارائه دهند برای اشتغال مناسب جوانان ایده و برنامه داشته باشند به منظور توسعه ازدواج جوانان که در شرایط حداقلی قرار دارد برنامه واقعی نه شعاری بدهند برای جوانانی که دارای همسر و خانواده هستند طرح تامین مسکن مناسب ارائه دهند تا جوانان در مجموع احساس رضایت و خوشبختی کنند و رفاه کافی و مناسب خواستههایشان داشته باشند و خرج و دخلشان باهم همخوانی داشته باشد در مجموع باید دید در مناظرهها به این قبیل خواستههای جوانان و نظرات و دیدگاههای آنان توجه شده است و بهای کافی داده شده یا اینکه الزاما جوانان باید مثل گذشته نظرات مسئولان را درست یا غلط بپذیرند وبه آن عمل کنند هر چند که به آن باور نداشته باشند و آن را درک نکنند و نفهمند چرا ارتباطات ما با بسیاری از کشورهای جهان در حد انتظارات مردم نیست و نتیجه قابل لمسی برای کشور ندارد و رفاه عمومی در حداقل خود است و مهاجرت فراوان است. وقتی اکثریت مردم به بهخصوص جوانان به خواستههای حداقلی خود دسترسی ندارند چگونه انتظار داریم جوانان بارضایتمندی وخوشحالی در انتخابات شرکت کنند. از منظری دیگر همین روزهای اخیر که جو برگزاری انتخابات همه کشور را فرا گرفته است وصدا وسیما هم فرصت بسیار خوبی برای طرح دیدگاهها ونظرات کاندیداها فراهم کرده است و همه جا سخن از حرفهای کاندیداها در مناظرات زده میشود. اگر بهطور واقعی به مسائل و خواستههای بحق جوانان توجه شده باشد باید انتظار مشارکت حداکثری داشت. در بسیاری موارد وقتی از این جوانان میپرسیم به چه کسی رای میدهند ساکت هستند یا با صدای رسا پاسخ میدهند: چقدر ساده هستید مگر نمیشنوید که همهشان میگویند همه تصمیمات و اقدامات گذشته اشتباه بوده است و باید اقدامات دیگری میکردیم که نشده است و در مناظرهها هرکدام طرز تفکر دیگری را مورد سوال قرارمیدهند، حرفی از خواسته جوانان و خوشبختی آنان نیست. باید پیشنهاد و طرحی برای آینده جوانان داده شود. این قبیل سخنان گذشته از منشا بیان و صحت یا نادرستی آن نشان دهنده این است که کاندیداها نتوانستهاند تاثیر کافی بر نسل جدید بگذارند و اگر در فرصت بسیار کم باقی مانده تا برگزاری انتخابات مردم بهخصوص جوانان برای مشارکت در انتخابات قانع شوند و تغییر مهم و تاثیرگذاری بین گذشته و آینده در شیوه اداره کشور احساس کنند میتوانیم انتظار یک مشارکت حداکثری داشته باشیم. امیدواریم قبل از از دست رفتن فرصتها، کاری بشود کارستان و امیدی ایجاد شود برای آینده جوانان و مشارکت تاثیرگذار آنان در ساختن ایرانی که دوستش داریم.
*نبی اله عشقیثانی
فعال اجتماعی
ارسال نظر