| کد مطلب: ۱۰۸۵۵۹۰
لینک کوتاه کپی شد

خلق اثر هنری و درمان؛ یک تیر و دو نشان

خلق اثر هنری و درمان؛ یک تیر و دو نشان

نمایشگاه انفرادی سیامک جمشیدی‌زاده، هنرمند نقاش، طراح گرافیک و عکاس به ‌نام مجموعه «گُذار و عبور» از 17 تا 29 آذرماه 1402 در گالری سیحون به‌نمایش گذاشته‌شد. گالری سیحون قدیمی‌ترین نگارخانه هنری فعال در ایران؛ یادگار گران‌قدر هوشنگ سیحون (طراح بنای یادبود آرامگاه بوعلی‌سینا و طراح آرامگاه‌های خیام، نادرشاه افشار، فردوسی و کمال‌الملک) و معصومه سیحون(مادر گالری هنری ایرانی) است. روز آغازین نمایشگاه بود که به‌همراه همسرم آمده‌بودیم از نمایشگاه بازدید کنیم .ساعات نخست روز آغازین که وارد نمایشگاه شدم، ابتدا گیج و هیجان‌زده به‌تقلید از دیگران از چندین تابلوی ابتدایی عکس گرفتم سپس لحظه‌ای توقف کردم، به‌ذهنم رسید که این نمایشگاه ارزش مطلب‌نوشتن را دارد. پس برگشتم و از آغاز دوباره با گوشی همراه خود یادداشت‌های تصویری تهیه کردم. توصیف تابلوها برای اینکه بتوانید در ذهن خود تصویر‌سازی‌شان کنید کمی دشوار است اما من تلاش خودم را می‌کنم که شما بتوانید سبک تابلوها را تجسم کنید. تصور کنید یک ماشین پلیس اسباب‌بازی که (به‌نظر می‌آید در اثر گذر ایام) خراب‌شده را در یک قاب گذاشته‌اند و بر روی شیشۀ آن قاب عکسی شفاف و هم‌اندازه با آن ماشین اما سالم چسبانده‌اند. انگاری که تصویر شفاف از آن اسباب‌بازی مربوط به حال‌وروز خوب‌وخوش آن در گذشته باشد و خود اسباب‌بازی واقعی را که هم‌اکنون دیگر خراب شده قاب گرفته‌اند. یعنی حضور همزمان حال و گذشتۀ آن ماشین اسباب‌بازی با هم در یک قاب.

جمشیدی‌زاده در توصیف مجموعۀ «گُذار و عبور» می‌گوید: «یکی از کارکردهای خلق اثر هنری برای من هنگامی است که می‌خواهم از موضوع یا چالشی مانند وابستگی در زندگی عبور ‌کنم. گاهی احساس تعلق خاطر به چیزی یا کسی باعث توقف رشد و حرکت شده تبدیل به وابستگی می‌شود. برای مثال او در بارۀ داستان یکی از قاب‌ها که یک ماشین پلیس اسباب‌بازی است چنین می‌گوید: مادرم که کارمند بود باید هر صبح مرا به مهد کودک می‌برد و بعد به ادارۀ خود می‌رفت. اما من از مهد کودک بیزار بودم. یک روز صبح برای نرفتن به مهد؛ آنقدر گریه کردم که مامان مجبور شد مرا به خانه خاله «پوران» ببرد. آنجا هم تا حوالی ظهر گریه کردم. آنقدر گریه کردم که خاله دستم را گرفت و رفتیم سر کوچه؛ یک ماشین اسباب بازی برایم خرید. یک «ماشین پلیس»؛ واقعی در ابعاد کوچک. روزهای بعد دیگر گریه نکردم، مهد هم نرفتم اما هر روز با ماشین پلیس واقعی‌ام؛ به خانه خاله پوران می‌رفتم. روزی که تصمیم گرفتم این شی هم قطعه‌ای از مجموعه «گُذار و عبور» باشد؛ هنوز سالم بود و کار می‌کرد. اما برای این مجموعه خرابش کردم. کارکرد هنر برای من آنجاست که: بتوانم با خلق اثر؛ ‌از موضوعی در زندگی عبور کنم. در این مجموعه، تجربه از دست دادنِ آنچه برایم عزیز بود و به آن تعلقِ خاطر داشتم؛ ایده اولیه بود. در فرایند تخریب آگاهانه اشیا و تجربه احساسی آن، مفهوم «گُذار» و «انتقال» را تجربه کردم. عبور از گذشته؛ از وابستگی! و دستاورد آن گُذر از محدودیت به رهایی و دنیایی تازه بود! این فرایند حسی- درونی و نتیجه؛ خلقِ مجموعه «گُذار و عبور»؛ هفت سال به درازا کشید. این مجموعه کمک کرد که از این وابستگی عبور کنم.»

باوجود این‌که جمشیدی‌زاده هیچ‌جا به‌روشنی به واژۀ هنردرمانی اشاره نکرده اما به‌نظر می‌رسد که در این نمایشگاه با یک روش نوین هنردرمانی روبه‌رو هستیم که به‌خوبی جواب داده‌است، فرآیندی که طی آن هنرمند از وابستگی‌ها و احساس‌تعلق‌های چسبنده و مخرب رها شده‌است‌.

این هنرمند هم‌اکنون دوره‌های فلسفه هنر و زیبایی‌شناسی برای همگان (نه تنها هنرمندان) برگزار می‌کند. برای افرادی که تمایل دارند فهمی عمیق‌تر از هنر داشته‌باشند، اینکه به سادگی از آثار هنری به ویژه آثار مدرن و متاخر نگذرند. اینکه هنر چگونه می‌تواند زندگی را زیباتر و کارآمدتر کند.

آفریننده مجموعۀ «گذار و عبور» می‌گوید: دانش، فلسفه و روانشناسی موجب شدند از هنر، زندگی و انسان بهتربودن فهم عمیق‌تری پیداکنم. او باور دارد که: «انسان‌بودن از هنرمند بودن مهم‌تر است. زندگی از هنر مهم‌تر است.»

سیامک جمشیدی‌زاده دانش‌آموختۀ رشته نقاشی دانشگاه هنر و معماری تهران و عضو رسمی انجمن صنفی طراحان گرافیک ایران پیش‌از این دو نمایشگاه انفرادی برگزار کرده و در چندین نمایشگاه گروهی نیز شرکت کرده‌است. سیامک جمشیدی‌زاده در همین راستا دو پروژۀ دیگر در دست دارد که به‌زودی به‌نمایش در خواهندآمد.

زندگی آموختنی است و از هر کس می‌توان چیزی آموخت به‌شرط آن‌که چشمی بینا و گوشی شنوا داشته‌باشیم.

 

*کامران فریدونی

 مربی زندگی

 

منبع : آرمان ملی

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار