استراتژی خوب
چندی پیش وزیر دادگستری از کوتاه شدن فرایند فرزندخواندگی خبر داد.
یکی از استراتژی های مهم برای حمایت از کودکان بیسرپرست، حمایت از کودکان در محیط خانواده یا محیطی شبیه خانواده است. یعنی اینکه هرقدر بچهها از مراکز نگهداری که در ایران و خیلی از کشورها مرسوم است به دور باشند، امکان تلفیقشان در جامعه به مراتب بیشتر از زمانی است که قرار باشد در مراکز نگهداری شوند. این از نظر ما به عنوان حوزه تخصصی مددکاری اجتماعی یک استراتژی خیلی خوب است. طبیعتا برای نهادینه کردن این موضوع نیازمند تصویب، اجرا یا بازنگری قوانین هستیم. بر همین اساس، قانونی که سال 92 به عنوان قانون حمایت از کودکان بیسرپرست و بدسرپرست تصویب شد، آئیننامههایی برای اجرای این قانون تصویب شد. تقریبا 10 سال از تصویب قانون میگذرد و در دوره جدید با حضور آقای دکتر کاظمی بهعنوان معاون وزارت دادگستری و دبیر مرجع ملی که زحمات زیادی در حوزه قانونگذاری از جمله در حوزه کودکان کشید و با همکاری سازمان بهزیستی آئیننامهها را بازنگری کرد. این بازنگریها هرقدر در راستای تسهیل حضور کودکان در محیطهای خانواده و محیطهای خارج از مراکز نگهداری باشد، بهتر است. ما این تجربه را در قالب اکرام ایتام در کمیته امداد یا نگهداری بچهها در خانه توسط بهزیستی داریم که حتی حمایتهای یارانهای هم میشوند یا حتی امین موقت راهکاری است که قانون آن در سال 92 دیده شده یا بندی از قانون که اجازه میدهد دختران مجرد بالای 30 سال بتوانند سرپرستی بچهها را برعهده بگیرند یا خانوادههایی که حتی بچه دارند هم بتوانند امکان گرفتن بچه را داشته باشند که از جمله سیاستگذاریهای خوب است. از آنجا که ظاهرا هنوز این آئیننامه تصویب نشده از جزئیات آن اطلاعی در دست نیست و ولی وجه غالب نگاه این است که تا میتوانند مرکززدایی کنند که خوب است. اما این نکته را مدنظر داشته باشیم که مسئولیت این نوع بچهها به افراد دیگر، حتما نیازمند بررسی صلاحیتهای افرادی است که قرار است این بچهها را نگهداری کنند از این باب که بچهها خیلی زود از این خانواده به خانواده دیگر نروند که میزان آسیبپذیری بچهها بعد از اینکه وابستگیهای عاطفی ایجاد میشود، خیلی زیاد میشود. ضمن اینکه خیلی از این بچهها، بچههای بدسرپرست هستند و نه بیسرپرست؛ به این معنی که والد شرعی و قانونی دارند و اگر تحویل خانوادهها شوند و والد برگردد، این وابستگی چه میشود؟ اینها ملاحظاتی است که از بُعد اجتماعی- روانی لازم است که مورد توجه قرار گیرد. اما نفس کار اینکه بعد از 10 سال قانون دارد اجرا میشود و نیازمند بازنگری است، خوب است که به اقتضای نیاز امروز این بازنگریها را در اسناد و قوانین سیاستگذاریها برای تسهیل در حضور کودکان در محیطهای اجتماعی و خانواده و خارج از مرکز را فراهم کنیم. منتها این کار مستلزم این است که همزمان با آئیننامه جدید که بعد از تصویب میخواهد اجرا شود جلسات توجیهی این موضوع برای ذیربطان این حوزه برگزار شود. دوم اینکه همزمان برای نظارت و مستندسازی اقداماتی که در راستای اجرای این آئیننامه بهویژه تغییراتی که انجام شد، سازوکاری را پیشبینی کنند و نکته بعدی اینکه شاید اگر بشود این را در ابتدا به صورت پایلوت در برخی استانها اجرا کرد، نواقص آن درآمده چون تغییراتی که بهواسطه این اصلاح آئیننامه قوانین صورت میگیرد، اگر شرایط را متلاطمتر کند، این خود آسیب است. لذا مستندسازی و ثبت تجارب و ارزیابی یعنی اینکه شکل شاخص داشته باشد، خیلی اهمیت دارد که اصلاحیه را اثربخشتر و کارآمدتر کند و نباید از این نکته غافل شویم. چون هیچ چیزی مهمتر از مصلحت کودک و سلامت همه جانبه کودک نیست و طبیعتا حتی بچه هایی که بی سرپرست هستند، خانه بهتر از مراکزی است که داریم. هیچ مرکزی جای خانه را نمیتواند بگیرد پس طبیعتا این سیاست که به سمت واگذاری بچهها به خانوادهها برویم مهم است و توجیه کسانی است که قرار است از بچهها حمایت و مراقبت بکنند، توجیه ذینفعان در اجرای درست آئیننامه، پیشبینی سازوکار شفاف ارزیابی و مستندسازی است و اینها میتواند کمک کند که اگر در اجرا اشکالاتی وجود دارد، بلافاصله بشود آنها را اصلاح کرد.
*سیدحسن موسوی چلک
رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران
ارسال نظر