مصطفی اقلیما در گفتوگو با «آرمان ملی»:
امنیت فکری و اجتماعی با رفاه و رونق اقتصادی شکل میگیرد
آرمان ملی- احسان انصاری: با توجه به شواهد و قرائن موجود به نظر میرسد فیلترینگ شبکههای اجتماعی ادامه خواهد داشت. اتفاقی که پیامدهای اقتصادی زیادی بههمراه خواهد داشت. در این زمینه «آرمان ملی» با دکتر مصطفی اقلیما، جامعهشناس گفتوگو کرده است. اقلیما معتقد است: «مردم در فضای مجازی مشکلات خود را با یکدیگر در میان میگذاشتند و از این طریق به آرامش میرسیدند. این در حالی است که با فیلترینگ و سخت شدن دسترسی به فضای مجازی این وضعیت از بین رفته است. من بعید میدانم کسانی که تصمیم گرفتهاند فضای مجازی را فیلتر کنند از پیامدهای آن اطلاع نداشته باشند و بلکه به نظر میرسد از پیامدهای آن اطلاع دارند. با این وجود سوال این است در شرایطی که از پیامدهای این اتفاق اطلاع دارند چگونه همچنان روی این تصمیم پافشاری میکنند. امروز عدهای با این سوال مواجه هستند که چه کسانی درباره فیلترینگ تصمیمگیری میکنند؟ » در ادامه ماحصل این گفتوگو را میخوانید.
با توجه به شواهد و قرائن موجود به نظر ميرسد فيلتر شبکههاي اجتماعي ادامه پيدا خواهد کرد. اين اتفاق چه پيامدهايي خواهد داشت؟
هنگامي که شبکههاي اجتماعي به جزئي از زندگي مردم تبديل ميشود نميتوانيم بهراحتي آن را تغيير بدهيم و روش ديگري در پيش بگيريم. مردم به شبکههاي اجتماعي عادت پيدا کرده بودند و به همين دليل نيز در شرايط کنوني که با فيلترينگ مواجه شدهاند براي خريد فيلترشکن هزينه ميکنند که در برخي مواقع اين هزينهها زياد نيز ميشود. نکته ديگري که در اين زمينه وجود دارد اين است که بخشهايي از جامعه در فضاي مجازي کسب و کار اقتصادي داشتند و مسائل اقتصادي خود را از اين طريق انجام ميدادند. به همين دليل فيلترينگ فضاي مجازي روي کسب و کار و زندگي آنها تأثير گذاشته است. وزارت ارتباطات و مخابرات نيز در چنين فضايي با چالش مواجه شدهاند و خسارت ديدهاند. به همين دليل ادامه فيلترينگ باعث خواهد شد وضعيت اقتصادي مردم بهم بريزد. ايجاد شغل براي دولتها کار راحتي نيست و دولتها به سختي ميتوانند براي مردم شغل ايجاد کنند. اين در حالي است که فضاي مجازي باعث به وجود آمدن شغلهاي زيادي براي مردم شده بود که با فيلتر کردن آن اين فرصت دچار آسيب شده است. اين نکته را نيز بايد در نظر گرفت که تورم و گراني در جامعه ما روز به روز بيشتر ميشود. در چنين شرايطي بايد اين سوال را از مسئولان پرسيد که با ادامه فيلترينگ چه اتفاقاتي رخ خواهد داد. نکته ديگر اينکه در گذشته روابط اجتماعي و خانوادگي به صورت حضوري بود، اما با ظهور شبکههاي اجتماعي اين روابط به شبکههاي اجتماعي منتقل شده است. به همين دليل فيلترينگ در روابط اجتماعي مردم اختلال به وجود آورده است.
فيلترينگ به چه صورت روي روابط اجتماعي تأثير گذاشته است؟ اختلال روابط اجتماعي بهواسطه فيلترينگ چه پيامدهايي دارد؟
مردم در فضاي مجازي مشکلات خود را بــــا يکديگر در ميــــان ميگذاشتند و از اين طريق به آرامش ميرسيدند. اين در حالي است که با فيلترينگ و سخت شدن دسترسي به فضاي مجازي اين وضعيت از بين رفته است. من بعيد ميدانم کساني که تصميم گرفتهاند فضاي مجازي را فيلتر کنند از پيامدهاي آن اطلاع نداشته باشند و بلکه به نظر ميرسد از پيامدهاي آن اطلاع دارند. با اين وجود سوال اين است که در شرايطي که از پيامدهاي اين اتفاق اطلاع دارند چگونه همچنان روي اين تصميم پافشاري ميکنند. امروز عدهاي با اين سوال مواجهاند که چه کساني درباره فيلترينگ تصميمگيري ميکنند؟ اعتراضاتي که در ماههاي اخير در کشور وجود داشت معلولي از علتها بوده است. ما بايد اين علت را از بين ببريم. فضاي مجازي معلول است نه علت. اين در حالي است که برخي علت را رها کرده و معلول را چسبيدهاند و ميخواهند از اين طريق مشکلات را حل کنند. فضاي مجازي يکي از هزاران ابزار آگاهي رساني در جامعه است. اين در حالي است که اگر فضاي مجازي وجود نداشته باشد نيز مشکلي براي مردم ايجاد نميشود. اتفاقي که در فضاي مجازي رخ ميدهد اين است که اطلاعرساني نسبت به وقايع مختلف صورت ميگيرد. مهمترين اتفاقي که در فضاي مجازي رخ ميدهد اين است که مشخص ميشود در کشور چه خبر است و چه اتفاقاتي در کشور در حال رخ دادن است. مردم مسائلي که در فضاي مجازي رد و بدل ميشود را مرتبط با جامعه ميدانند و معتقدند شبکههاي اجتماعي زمينه اطلاعرساني در مورد مسائل مختلف جامعه را ايجاد کرده است. بايد مردم را داراي درک و فهم تصور کرد. فضاي مجازي يک فرصت است که اگر شايعه يا گمانهزني درباره فرد يا افرادي زده ميشود آن فرد نيز در همين فضاي مجازي به اين موضوع واکنش نشان بدهد. در همه کشورهاي جهان فضاي مجازي وجود دارد. در همه کشورها نيز اگر کسي مرتکب خلافي شود بايد نسبت به اقدامي که انجام داده پاسخگو باشد.
با توجه به شعارهايي که آقاي رئيسي در رقابتهاي انتخابات رياستجمهوري درباره فضاي مجازي ميداد چرا برخي همچنان روي رويکرد فيلترينگ پافشاري ميکنند. دولت در اين زمينه چه نقشي دارد؟
واقعيت اين است که برخي در همه جوامع بشري با اطلاعرساني مشکل دارند و اين موضوع مختص به جامعه ايران نيست. دليل اصلي اين موضوع نيز اين است که افکار عمومي از اشتباهات و تخلفاتي که برخي انجام ميدهند اطلاع پيدا نکنند. فرض بگيريد در جامعه ايران فضاي مجازي وجود نداشته باشد. در چنين شرايطي شايد مردم از اتفاقات کشور به سرعت مطلع نشوند اما قطعا پس از مدتي از کانالهاي ديگر از همه اتفاقات صورت گرفته مطلع خواهند شد. در جهان امروز اطلاعرساني يکي از ضروريات زندگي است و همه مردم جهان اين واقعيت را پذيرفتهاند. در دوران کرونا نخستوزير انگليس از مردم اين کشور خواست که مهمانيهاي خانوادگي نگيرند و يا در مهماني شرکت نکنند. اين در حالي است که خودش در منزلش مهماني گرفت و اين خبر در فضاي مجازي منتشر شد. خبري که در نهايت باعث شد حزب متبوعش وي را کنار بگذارد و فرد ديگري را جايگزين وي کند. دليل اين موضوع نيز اين است که اعتماد مردم از حزب از بين نرود و حزب همچنان بتواند در فضاي سياسي تأثيرگذار باشد. ما نبايد فضاي مجازي را گناهکار بدانيم. مردم داراي شعور و فهم هستند و کاري را انجام ميدهند که خودشان تشخيص ميدهند و تحت تأثير کسي قرار ندارند. مردم هر سخني را از مديران قبول نميکنند و با درک خود آن را تحليل ميکنند. در کشوري که مردم آن با تورم50 درصدي مواجه هستند قدرت خريد مردم روزبه روز کاهش پيدا ميکند. واقعيت اين است که در شرايط کنوني برخي از مديراني که به کار گرفته شدهاند مفهوم توسعه اجتماعي را چندان درک نميکنند و اين مفهوم در بين بازيهاي سياسي گم شده است. امروز سخناني که از زبان برخي از نمايندگان مجلس گفته ميشود برخلاف خواست مردم است. در يک سال گذشته نمايندگان قوانيني را تصويب کردهاند که در زندگي مردم تأثير نداشته است. هنگامي که نمايندگان قوانيني تصويب ميکنند که در زندگي مردم تأثير ندارد مردم نسبت به آنها بيتفاوت ميشوند. در شرايط کنوني مردم نياز به امنيت فکري دارند.
چگونه ميتوان امنيت فکري مردم را افزايش داد؟
جامعهاي داراي آرامش است که همهچيز داراي حسابوکتاب باشد. هنگاميکه در يک جامعه حسابوکتابي وجود نداشته باشد بهصورت طبيعي مردم آن جامعه عصبي و ناراحت ميشوند. در چنين شرايطي افراد جامعه اعتماد خود را نسبت به يکديگر از دست ميدهند. در هيچ کشوري وعده و شعار مشکل مردم را حل نکرده و بلکه رفاه بيشتر و رسيدگي به مشکلات مردم بوده که مردم را نسبت به آينده اميدوار نگهداشته است. در کشورهاي جهان همه روساي جمهوري تلاش ميکنند بيکاري را در جامعه کاهش بدهند. به همين دليل نيز اگر در زمان يک رئيسجمهور بيکاري در جامعه افزايش پيدا کند مردم ديگر به آن برنامه اقتصادي رأي نميدهند. از منظر جامعهشناختي در شرايط نامناسب اقتصادي فساد، فحشا و بزهکاري اجتماعي افزايش پيدا ميکند. هرچه بيشتر حل کردن مشکلات بنيادين را با تأخير بيندازيم به همان اندازه شدت چالشها را بالاتر ميبريم. نکته مهم در اين زمينه اين است که افزايش مشکلات اقتصادي باعث ميشود که ميزان آسيبهاي اجتماعي ازجمله طلاق و اعتياد افزايش پيدا کند. اتفاقي که در کشور ما در حال رخ دادن است. آقاي رئيسي عنوان ميکند که بايد دستمزد کارگران افزايش پيدا کند و يا جلوي گرانيها گرفته شود. سؤال اينجاست که آيا کارفرمايان به اين صحبتها توجه ميکنند؟در نتيجه با گفتن و حرف زدن مشکلي حل نميشود و بلکه اين عمل دولت است که باعث ميشود اوضاع اقتصادي بهتر شود. فقر با گران کردن کالاهاي موردنياز مردم ريشهکن نميشود. فقر زماني از بين ميرود که مردم درآمدي متناسب به تورم موجود در جامعه داشته باشند. اگر در سالهاي گذشته فقر بيشتر شده به دليل اين است که در سالهاي گذشته حقوقي که به مردم دادهشده بر اساس تورم موجود در جامعه نبوده است.
ارسال نظر