ایران پل پیروزی روسیه است
مهدی ذاکریان، استاد دانشگاه و عضو هیات علمی گروه روابط بینالملل دانشگاه آزاد اسلامی در گفتوگو با رویداد۲۴ به چرایی ظهور و بروز بحرانهای بینالمللی و همچنین الزامهای خروج از برهه دشوار فعلی پرداخته است. به زعم او «آنچه در دانش سیاست گفته میشود این است که منافع ملی در هر شرایطی باید رعایت شود. با این توضیح که منافع ملی همان مطالبات مردم است.» متن گفتوگو با دکتر مهدی ذاکریان را در ادامه میخوانیم:
رابطه با روسيه منافع ملي را تضمين ميکند؟
تکليف ايران روابط متوازن با روسيه و هر کشور ديگري است؛ يعني روابطي که به نفع کشور باشد. پايه و اساس روابط خارجي را نيازهاي دو طرف شکل ميدهند. البته در موقعيتهايي که کشورها به ديگران معمولا نياز بيشتري دارند، يک کشور ميتواند امتيازهاي بيشتري را از آن کشور بگيرد. زماني که بحث برجام مطرح بود و اصرار داشتيم پرونده هستهاي سريعا به سرانجام برسد، امروز را ميديديم تا تحريمها ابزاري نباشد که بخواهند با طولاني کردن موضوع برجام، امتيازات بسياري از ما بگيرند. روسيه الان در دنيا در فشار و مضيقه است و به لحاظ فروش نفت هم به همين صورت است و ايران پل پيروزي آنهاست. البته پوتين آگاه است که در جنگ اوکراين برايش پيروزي در کار نيست و بايد اسم همکاري روسها با ايران را «پل نجات» بگذاريم. يعني روسيه به ايران به عنوان تکيهگاهي براي بيرون آمدن از مرداب نگاه ميکند.
آيا تصميمگيران داخلي متوجه اين قضيه هستند؟
تصميمگيران در ايران فقط دو گزينه از ميان قدرتهاي جهاني براي آنها باقي مانده بود؛ يکي چين و ديگري روسيه. با اين توضيح که روسيه الان گرفتار مسائل نظامي و جنگي شده که خودش آتش آن را برافروخته است. چين هم که با دست ايران را به عقب زد و به آغوش عربستان و کشورهاي عربي رفت.
همه ميدانيم اگر نظامهاي سياسي بخواهند برجام قابل حل است. پس چرا توافق را جدي نميگيرند؟
توافق الان قابل حل نيست. يک زماني قابل حل بود، يعني 3 يا 4 ماه پيش برجام قابليت اين را داشت که با امتيازات کمتر از يکسال گذشته احيا شود. قطعا در يکسال گذشته امتيازاتي که ايران به دست ميآورد، امتيازات قابل توجهي بود. چه بسا در مذاکرات خسارت و جبران زيانهايي که ترامپ به ايران وارد کرده بود، جبران ميشد. اما پس از آن، ماندن ايران و همينطور خروج از تعهدات برجامي با عدول از ميزان غنيسازي و بحث سانتريفيوژها و چالشهايي که ميان ايران با آژانس پيش آمد و حتي بحث در شوراي حکام مطرح شد، آن فرصتها و آن موقعيتها از دست رفت. اما باز هم در چند ماه پيش قابل احيا بود. با توجه به شرايط چند ماه پيش، مجال مذاکرات در موضع قدرت از سوي تصميمگيران ايراني کاهش پيدا کرد. و اين يک مشکل جدي است بنابراين 5 + 1 علاقهاي که بخواهد وارد آن شود ندارد. 5 کشور روسيه، آلمان و فرانسه، بريتانيا، ايالات متحده آمريکا و چين، موضع ايران را در يک وضعيت نامناسب داخلي ميبينند و روسيه هم علاقهمند است موضوع توافقات طولاني شود تا از آمريکاييها هم امتياز بگيرد. يعني شما «5+1»ي نميبينيد که يک کشور پشت آن باشد و علاقهمند باشد و بخواهد به تفاهم برسد. روابط ايران با فرانسه که در اين وضعيت است، با آلمان هم در وضعيت تيرهاي قرار داريم، با بريتانيا هم از اول تيره بوده و الان هم تيرهتر شده است. رابطه با ايالات متحده آمريکا هم اصلا وجود نداشته، ندارد و نخواهد داشت. فقط چين و روسيه مانده بودند که چين هم نشان داد در مسائل منطقه اگر بخواهد کسي را در آغوش بگيرد، کدام کشور را در آغوش ميگيرد. در واقع آنها نزديکي با شوراي همکاري خليج فارس و رهبر آن عربستان سعودي را به نفع خود ميبينند. تکليف روسيه هم که مشخص است.
الان تکليف چيست؟
خيلي ساده است. هر تصميمي روي هر موضوعي که ميخواهد گرفته شود، بايد با نظر مردم در اولويت باشد. بايد ديد مردم چه ميخواهند. اگر مردم خواهان اين هستند که برجام باشد، برجام باشد. اگر خواهان اين هستند که گشت ارشاد باشد، گشت ارشاد باشد. اگر مردم ايران خواهان اين هستند که گشت ارشاد نباشد، گشت ارشاد نباشد. اگر مردم ايران دولت و مجلس را تاييد ميکنند، وظيفه ملي اين است که همه از آنها حمايت کنند. در مواقعي هم که قانون جواب نميدهد معمولا مجلس مؤسسان تشکيل ميشود و مجلس مؤسسان به تدوين قوانين و قواعد جديد روي ميآورد. يعني قانون اساسي بازبيني ميشود تا ببينند مشکل از کجاست. در واقع مردم بايد به شکل مدني و قانوني و به دور از هرگونه خشونت و آشوب خواستههاي خودشان را بيان کنند.
به نظرتان اين اتفاق رخ ميدهد و نظر مردم در اولويت قرار ميگيرد؟
آنچه که در دانش سياست گفته ميشود اين است که منافع ملي در هر شرايطي بايد رعايت شود. با اين توضيح که منافع ملي همان مطالبات مردم است. يعني استقلال، رفاه، پيشرفت اقتصادي، امنيت ملي، عزت فرهنگي و... الان مثلا مردم سوئيس چه دارند؟ پيشرفت اقتصادي و رفاه دارند، شادي در ميان مردمشان بالاست و آموزش در آنجا رايگان است. تورم کنترل شده و شغل موجود است و بيکاري نيست و فساد و رانتي وجود ندارد. مردم در همه جاي دنيا همينها را ميخواهند. ما اينها را در همه جاي دنيا ميبينيم. مدل ساده آن سوئيس و سنگاپور است. مدلي که به ما خيلي نزديک است، مدل قطر است. فکر ميکنيد قطر چطور توانسته رضايت مردم خودش را به دست آورد و در ميزباني جامجهاني هم موفق باشد؟ به اين دليل که آن چيزهايي را که بايد يک کشور عادي براي مردمش فراهم کند، براي مردم فراهم کرده است. مثل خانه، پول، کار، ارتباط خوب و..، قطر با اينکه تاريخ ندارد و سنش از سن خيليها در ايران کمتر است، توانست ميزباني جامجهاني باشد و حتي در دنيا در برخي از مسائل به عنوان ميانجي عمل کند. ما بايد به معيارهاي حکمراني خوب يعني شفافيت، پاسخگويي، مشارکت، حاکميت قانون، اجراي عدالت، حسابرسي و.. اهميت بدهيم. اينها شاخصهاي حکمراني خوب است و اگر اينها در يک سيستم باشد، آن سيستم در منطقه و دنيا آقايي و سروري خواهد کرد. برخي مسئولان در تلويزيون طوري حرف ميزنند که انگار همه مشکلات حل شده است و همه کارخانهها از رکود بيرون آمدهاند. در حالي که اينطور نيست و سفره کارمند و کارگر و بازاري و کاسب و استاد و معلم و پزشک و پرستار کوچک شده است. وقتي يک پرايد 300 ميليون باشد، معلم با حقوقش ميتواند پرايد بخرد؟ شما به عنوان يک خبرنگار حقوقتان چقدر است؟ بيشتر مردم الان گرفتار هستند. من به عنوان استاد دانشگاه نميتوانم با حقوق دانشگاهيام زندگيام را اداره کنم، آيا شما با حقوق خبرنگاري ميتوانيد؟ يا معلم با حقوق معلمي ميتواند؟ يا کارگر با حقوق کارگري ميتواند؟ کسي نميتواند با اين وضعيت سختي که وجود دارد، آرامش داشته باشد. اينکه با تورم از جيب مردم برداريم و مالياتها هر روز افزايش پيدا کند، اصلا قابل تحمل نيست. ماليات را نجومي بگيرها بايد دهند. در حالي که قيمت خودرو بالاست، چرا دولت و مجلس مصوب نميکنند که کليه خودروهايي که از پول بيتالمال براي نمايندگان و وزرا و مديران کل و رؤساي ادارات خريداري شده است، به مزايده گذاشته شود و منابع مالياش در اختيار دولت قرار بگيرد؟ آقايان هم مثل بقيه مردم با اتوبوس و مترو رفت و آمد کنند، چرا اين کار را نميکنند؟ اينکه يک کار خيلي ساده است و به آمريکا و روسيه و چين و فرانسه و انگليس ربطي ندارد. چرا در وضعيتي که دولت در بودجه با مشکل مواجه ميشود و مالياتها را افزايش ميدهد، حقوقهاي نجومي برخي مديران را کنترل نميکند؟ چرا زماني که آقايان نان را سيستم الکترونيکي ميکنند، نميآيند رانت و فساد را کنترل کنند؟ما يک چيزي در علم حقوق داريم که به آن تلاش «مقتضي» ميگوييم. ما حتي تلاش مقتضي را هم در اين موضوع نميبينيم. ما در ايران شغلهاي کاذب زيادي داريم که کار خاصي هم نميکنند و اگر کاري هم ميکنند حقوقشان را ميگيرند. اگر من در دانشگاه کار ميکنم و حقوق ميگيرم، آيا دانشگاه بايد با پول بيتالمال به من ماشين هم بدهد؟ اگر استاندار دارد حقوق ميگيرد، ماشين را هم خودش بايد بخرد؟ اصلا اينها چرا راننده و چند تا منشي دارند؟ شما بايد اينها را مرخص کنيد. تفاوتي که از زمان دولت آقاي روحاني با دولت زمان جنگ وجود دارد، همين است. آن دولت در زمان جنگ به وزرا امتيازات ويژه نداد تا آنها موقعيت خاصي داشته باشند و مردم بخواهند با کوپن زندگي کنند. هيچ مشکلي نيست که رفع نشود. کافي است، صداقت، واقع بيني، شفافيت و البته بهرهگيري از کارشناسان واقعي جديتر گرفته شود.
ارسال نظر