تندروها، اصلاحطلب و اصولگرا نميشناسند
حسین کنعانیمقدم فعال سیاسی اصولگرا
سوپرانقلابي واژهاي است که چندي است در ميان برخي اصولگرايان مطرح شده و با توجه به صحبتهاي اخير رئيس مجلس بايد گفت؛ آقاي قاليباف يک تعريفي از جريان اصولگرايي و يک تعريفي از جريان انقلابي دارد. خود ايشان هم به دنبال نواصولگرايي هستند. بنابراين او کساني که اصولگرا هستند را قبول دارد اما کساني را که سوپرانقلابي معرفي ميکند و افراطي هستند را قبول ندارد. از منظر سياست هميشه با اين جامعه زاويه داشته است. بنابراين چون به انتخابات مجلس نزديک ميشويم، طبيعي است که ايشان مواضع خود را شفافتر بيان کند و جريان اصولگرايي را خطکشي شدهتر، ترسيم کند تا بتواند يارگيري خود را در چند ماه آينده داشته باشد. همچنين مجلس آينده ميتواند مقدمهاي براي چهاردهمين انتخابات رياستجمهوري يعني دو انتخابات بعدي باشد. سخنان ايشان از اين جهت قابل تحليل است که يک آتش ته گرفتهاي را آماده کردهاند براي اينکه بتوانند رقباي خود را در درون جريان اصلاحطلب کنار بزنند. الان رقابتها حالت تحليلي به خود گرفته است. پس ايشان چنين مواضعي را ميگيرد و به هواداران خود ميگويد مسير خود را از کساني که انقلابي نيستند و جزو محافظهکاراني که در جنگ شرکت نميکردند و در بحرانهايي که وجود داشته کنار نشسته بودند اما اکنون ميخواهند ميداندار انقلاب باشند، جداکنند. قانونمداري تعريفي است که ما از اصولگرايي داريم. اما اين افراد (تندروها) قانون را قبول ندارند و قرائت خودشان را از مسائل کشور مطرح و بر مبناي ديدگاه خودشان عمل ميکنند. يک موقع به سفارت عربستان حمله ميکنند، يک موقع به سفارت انگليس حمله ميکنند. ممکن است در مقابل جريانهاي سياسي مواضع تند بگيرند. مواضع غيرعقلاني و افراطي ميگيرند که سبب سوءاستفاده دشمن ميشود. يک روز در مرقد امام (ره) داد و بيداد ميکنند. نميشود روي اينها به عنوان يک جريان انقلابي اصيل حساب باز کرد. اينها مشکلاتي است که آقاي قاليباف از نزديک با آنها مواجه بوده است و اکنون به آنها انتقاد وارد ميکند. تندروها و افراطيها، اصلاحطلب و اصولگرا نميشناسند. در هر دو جناح بوده و هستند. اهل اين هستند که بر فتواي خودشان عمل کنند. بنابراين نميتوانيم بگوييم که سوپرانقلابيهاي اصولگرا را تنها نقد کرده است. تندروي چپگرا در ايران از اصلاحطلبها شروع شد. بعد وارد جريان اصولگرا، ميانهرو و اعتدالگرا شد. به همين دليل نميشود گفت اين سوپرانقلابيها همان تندروها هستند. برخي از سياستمداراني که در راس کار نيستند منتقد هستند و سعي ميکنند با انتقاد رقيب خود را گوشه رينگ قرار بدهند. وقتي به منصب مينشينند، سعي ميکنند ديگران را از رده انتخاباتي خارج کنند. اگر آقاي قاليباف احساس ميکند که براي انتخابات نياز به يارگيري دارد، رفتاري طبيعي انجام داده است. اما اگر ميخواهد بگويد که من ميخواهم کار کنم اما نميگذارند، از ايشان (با توجه به سابق کاريشان در شهرداري، نيروي انتظامي) قابل پذيرش نيست. آقاي قاليباف در طول مسئوليتي که داشته فراز و نشيبهاي زيادي ديده است. هميشه هم يک چهره جهادي بوده است. اما اگر بخواهد از اين چهره استفاده کند و بگويد که به اين علت نتوانستم به وظايفم عمل کنم، عذري است که با توجه به سوابق کاري ايشان پذيرفته نيست.
ارسال نظر