مرتضی مکی در گفتوگو با «آرمان ملی»:
به نتیجه رسیدن مذاکرات نیازمند تصمیمات سخت است
آرمان ملی- احسان انصاری: مذاکرات احیای برجام این بار در دوحه قطر از سر گرفته شده و طرفین تلاش میکنند با از بین بردن موانع در نهایت به توافق دست پیدا کنند. نکته مهم در این مذاکرات روش مذاکرات است که به صورت غیرمستقیم بین ایران و آمریکا برگزار میشود. این اتفاق در حالی رخ میدهد که در مذاکرات برجام در سال2015 ایران و آمریکا به صورت مستقیم با هم مذاکره میکردند. «آرمان ملی» برای تحلیل و بررسی مذاکرات احیای برجام با مرتضی مکی تحلیلگر روابط بینالملل گفتوگو کرده است. مکی معتقد است: «بنبستی که امروز در مذاکرات وجود دارد به دلیل مطالبات حداکثری است که ایران و آمریکا دارند و از طرفین از این رویکرد حداکثری عدول کنند و به یک جمع بندی متعادل برسند توافق دور از دسترس نخواهد بود. اگر آمریکا به این جمعبندی رسیده باشد که تحریمهای ایران باید برداشته شود نقش مهمی در روند مذاکرات خواهد داشت. در غیر این صورت کشورهای اروپایی از چنین توانایی برخوردار نیستند که به آمریکا فشار بیاورند که تصمیم جدیدی درباره برجام اتخاذ کند. همین که جمهوری اسلامی به این نتیجه رسیده که به صورت غیر مستقیم با آمریکا مذاکره کند گامی به جلو در زمینه مذاکرات بین دو طرف خواهد بود.» در ادامه ماحصل این گفتوگو را میخوانید.
مذاکرات در دوحه پايتخت قطر دوباره از سر گرفته شده است. تغيير مکان مذاکرات هستهاي و تغيير برخي رويکردها در مذاکرات چه تأثيري در روند مذاکرات خواهد داشت؟
اين موضوع که محل مذاکرات از وين به دوحه تغيير کرده و از سوي ديگر فرمت مذاکرات نيــز تغيير کرده يک گام به جلو ارزيابي ميشود. بنبست موجود در مذاکرات به دليل انعطاف ناپذيري ايران و آمريکا در مقابل خواستههاي طرف مقابل بود. سه مــاه پيش که مذاکرات متوقف شده بود آقاي جوزف بــورل عنوان کردند که مسائـــل فني بين طرفين حل شده و تنها اراده سياسي ايران و آمريکاست که مــيتوان مذاکرات را به نقطه پاياني نزديک کند. سفري که آقاي بورل به تهران داشتند و استقبالي که از ايشان در تهران صورت گرفت نشانهاي از اميدواري براي احياي برجام در آينده بود. از سوي ديگر اينکه ايران و آمريکا با ميانجي گري اروپا توافق کردند که مذاکرات ادامه پيدا کند نيز يک موضوع ديگري است که ميتواند در روند مذاکرات تأثير مثبتي داشته باشد. در هفتههاي گذشته رفت و آمدهاي متعدد ديپلماتيک بين ايران و قطر رخ داد. اين در حالي است که قطر در سالهاي اخير سياست خارجي خود را به شکلي تنظيم کرده که کمترين تنش و بيشترين ارتباط را با ايران داشته باشد. اين رويکرد از جمله عواملي بود که باعث شد محل مذاکرات از وين به دوحه منتقل شود. در چنين شرايطي طرفين برجام عنوان کردهاند در صورتي که مذاکرات دوحه به نتيجه برسد مذاکرات نهايي در وين ادامه پيدا خواهد کرد.
مذاکــــرات در دوحه به شکل غيرمستقيم بيــــن ايران و آمريکا صورت ميگيرد و به شکلي است که کشورهاي اروپايي پيغامهاي ايران و آمريکا را به طرف مقابل ميدهند. آيا اين نوع مذاکره روند مذاکرات را طولاني نميکند؟آيا بهتر نبود ايران و آمريکا براي عبور از موانع موجود و مانند وضعيت برجام در سال2015 با هم مذاکره ميکردند؟
اين مشکلي است که بين ايران و آمريکا وجود دارد و طرفين بايد از اين بنبست خارج شوند. بنبستي که امروز در مذاکرات وجود دارد به دليل مطالبات حداکثري است که طرفين دارند و اگر طرفين از اين رويکرد حداکثري عدول کنند و به يک جمع بندي متعادل برسند توافق دور از دسترس نخواهد بود. اگر آمريکا به اين جمع بندي رسيده باشد که تحريمهاي ايران بايد برداشته شود نقش مهمي در روند مذاکرات خواهد داشت. در غير اين صورت کشورهاي اروپايي از چنين توانايي برخوردار نيستند که به آمريکا فشار بياورند که تصميم جديدي درباره برجام اتخاذ کند. همين که جمهوري اسلامي به اين نتيجه رسيده که به صورت غير مستقيم با آمريکا مذاکره کند گامي به جلو در زمينه مذاکرات بين دو طرف خواهد بود. واقعيت اين است که اگر طرفين به دنبال اين هستند که مذاکرات به نتيجه برسد بايد تصميمات سختي را در اين زمينه بگيرند. تصميماتي که ميتواند نتايج خوبي براي کشور بههمراه داشته باشد. به هر حال جهان امروز به هم پيوسته است و همه چيز به هم ارتباط دارد. امروز ديگر اقتصاد کشورها نميتواند در همه زمينهها به صورت خودکفا مديريت شود. چرخـــه توليد در همه کشورهاي جهان به هم پيوسته است و با هم ارتباط دارد. در سه سالي که آمريکا از برجام خارج شده و تحريمهاي ايران دوباره اعمال شده بخش مهمي از اقتصاد ما متوجه اين موضوع شده است که ارتباطات آنها در سطح منطقه و جهان تحت تأثير اين موضوع قرار گرفته است. واکنش مثبت بازار در روزهاي اخير و پس از اخبار مثبت در زمينه از سرگيري مذاکرات به خوبي نشان داد که احياي برجام به چه ميزان ميتواند در اقتصاد کشور نقش تعيين کنندهاي داشته باشد. در چنين شرايطي بايد اميدوار بود که مذاکرات بين ايران و کشورهاي غربي در دوحه به نتيجه برسد. بدون ترديد اگر اين مذاکرات به نتيجه مطلوب نرسد شرايط در آينده دشوارتر خواهد شد. فرصتها به سرعت در حال از بين رفتن است. در يک سال گذشته معادلات منطقهاي در منطقه و جهان تغيير کرده است. از سوي ديگر مواضع کشورها نيز نسبت به يکديگر تغيير کرده است. در اين زمينه ما شاهد اين هستيم که عربستان و امارات در مقابل خواستههاي آمريکا درباره روسيه مقاومت نشان ميدهند و تلاش ميکنند سياست بيطرفي اتخاذ کنند و حتي در شرايطي با روسيه مراوداتي نيز داشته باشند تا بتوانند تحريمهاي غرب عليه روسيه را تضعيف کنند. از سوي ديگر ما شاهد تحرکاتي از سوي اسرائيل در منطقه هستيم. قطر در حال بهبود روابط خود با مصر است و از سوي ديگر ترکيه در حال بهبود روابط خود با عربستان است. آمريکا بيش از هميشه به اين نياز دارد که يک توازن قدرت در منطقه ايجاد شود. اين توازن قدرت هم ميتواند سرکشي ترکيه و عربستان را در مقابل آمريکا تضعيف کند و هم ميتواند توازن قدرت باعث شود که آمريکا بتواند سياستهاي مديريت شدهاي را در خاورميانه اتخاذ کند. بدون ترديد با توجه به تغييرات در منطقه ايران نيز نياز به تغيير در سياست خارجي خود خواهد داشت. اين تغييرات به اين معناست که ايران بايد جايگاه و نوع بازي خود را در منطقه تغيير بدهد. تغيير اين رويکرد نيز يکي ديگر از تصميماتي است که مسئولان جمهوري اسلامي بايد بگيرند که اگر اين اتفاق رخ بدهد پيامدهاي مثبتي براي کشور بههمراه خواهد داشت.
ايران و آمريکا چگونه ميتوانند از مواضع خود در راستاي به نتيجه رسيدن برجام عقب نشيني کنند و مواضع خود را متعادل کنند؟
واقعيت اين است که ايران و آمريکا تلاش ميکنند توپ را در زمين ديگري بيندازد و طرف مقابل را مقصر به نتيجه نرسيدن برجام معرفي کنند. در اين زمينه نيز نميتوان به اظهار نظر مقامات دو کشور بسنده کرد و براساس اين اظهارات درباره آينده برجام اظهار نظر کرد. در شرايط کنوني اين احتمال که مذاکرات پنهاني بتواند برجام را جلو ببرد و به يک نتيجه برسد وجود دارد. به همين دليل بايد منتظر بود تا زمان برخي مسائل را روشن کند. تحرکاتي نيز بين برخي کشورهاي ميانجي آغاز شده و اين کشورها تلاش ميکنند مذاکرات غيـر مستقيمي را بين ايــران و آمريکا مديريت کنند تا در نهايت به احياي برجام منجر شود. در مذاکرات قبلي ايران و آمريکا در دو موضوع «لغو تحريمها»، «ارائه تضمين توســـط آمريکا» به نتيجه نسبـــي رسيدند. ايران پذيرفت که آمريکا نميتواند از جانب دولت آيندهاش براي احياي برجام تضميني ارائه دهد. هيچ تضميني بزرگتر از اين نيست که ايران از فرصت تحولات اوکراين حداکثر استفاده را کند. ضمن اينکه ايران به پيشرفتهاي هستهاي دستيافته است که رئيسجمهور بعدي آمريکا نميتواند اين پيشرفتها را از ايران بگيرد. اگر بخواهند مجددا خدشهاي بر برجام وارد کنند، مسير بازگشت به عقب طي خواهد شد و اين خواسته آنها نيست. به نظرم بهترين فرصت و بهترين تصميم براي ايران استفاده حداکثري از فرصت احياي برجام در جهت رشد و رونق اقتصادي و کسب بازار از دسترفته نفت و گاز جهاني است. بههرحال مهمترين دغدغه آمريکا و شرکاي اروپايي و حتي روسيه و چين همين مساله پيشرفت در برنامه هستهاي ايران هست، ازاينرو اذعان کردهاند که اگر اين موضوع به مرحلهاي برسد که ايران در برآيند کوتاهمدتي بتواند به سلاح هستهاي دست يابد، عملا مذاکرات برجام ديگر ويژگي خود را از دست ميدهد. ما بايد بپذيريم که تحريمهايي که عليه ايران صورت گرفته توسط آمريکا اعمالشده و نه سازمان ملل. حتي اگر بخواهيم با شرق و کشورهاي همسايهمان روابط گستردهاي داشته باشيم، بدون رفع تحريمها امکانپذير نيست. چين و روسيه اين را نشان دادهاند که در مراودات اقتصاديشان با ايران قطعا منافع خود را در روابط آمريکا در نظر ميگيرند، همانطور که طي سالهاي گذشته حاضر به کار با ايران نشدند ضمن اينکه تعدادي از شرکتهاي چيني و روسي هم ايران را ترک کردند. اکنون بايد به اين نکته فکر کنيم که چه رويکردي در پيش بگيريم که ميتواند شرايط ايران را براي رسيدن به منافع برجام آسانتر کند. بايد تبعات شکست مذاکره برجام مدنظر همگان باشد. شايد با يک گام بتوان گامهاي روبهجلوي بيشتري برداشت که اين مساله ميتواند موجب کاهش فشارهاي اقتصادي شود و در ميانمدت و بلندمدت به منافع مطلوب دست پيدا کنيم. هرچند مقامات آمريکايي همچنان بر برخي خواستههاي حداکثري خودشان نسبت به برجام تأکيددارند ولي پشت ميز مذاکرات قطعا آنها نيز اگر بخواهند برجام به سرانجام برسد، ميدانند که بايد عقب نشيني در مواضعشان انجام بشود. قطعا اگر تيم مذاکراتي آقاي بايدن هم بخواهند مذاکرات را به سرانجام برسانند و با توجه به ضرورتهايي که در تغييرات سياست خارجي و امنيتي خود در منطقه خاورميانه دنبال ميکنند و اين تغييرات در صورت احياي برجام ميتواند با موفقيتهايي همراه باشد. آنها هم شايد تحت اين فشارها و ملاحظات تعديلي در مواضع خودشان ايجاد کنند و مجموعه اين تحولات ميتواند به تنشزدايي ميان ايران و آمريکا و دولتهاي اروپايي در چگونگي روند مذاکرات احياي برجام بينجامد و تأثيرات مثبتي بر جاي بگذارد.
ارسال نظر